«ایده اصلی»، فیلمی که به مذاق آقازاده‌ها خوش نمی‌آید

«ایده اصلی» یکی از فیلم‌های روی پرده است که نگاه متفاوتی به مسائل اجتماعی دارد. متاسفانه این فیلم در رقابت نابرابر اکران سینما تاکنون به خوبی دیده نشده است و در جایگاه درست خود قرار ندارد. آزیتا موگویی به عنوان تهیه کننده و کارگردان این اثر پیشینه فعالیت مشخصی در سینما دارد و در اثر متفاوت اخیر خود تلاش کرده است فیلمی بسازد که دارای قابلیت‌های فراوان برای جذب مخاطب است. او از لوکیشن های متنوعی برای ایجاد این جذابیت بهره جسته است و تماشاگران را با خود همراه می‌کند. با این وجود در شرایطی که قدرت اکران، در دست عده‌ای خاص است و در مناسبات هدایت شده گروه‌ها و سرگروه‌های اکران، فیلم‌های خوبی مانند «ایده اصلی» آنطور که باید دیده نمی‌شوند.

«ایده اصلی» از دو منظر قابل توجه است؛ نخست آن که سازنده کوشیده است با ایجاد تغییراتی ساختاری برای مثال در نحوه تولید از «ایده اصلی» یک فیلم به اصطلاح شیک و جذاب سینمایی بسازد. ساخت این جنس فیلم‌ها در شرایطی که فیلم‌ها امروزه غالباً در فضاهایی بسته با بودجه اندک ساخته می‌شوند، قابل توجه و البته هزینه بر است و ایده اصلی امتیازاتی بصری نسبت به سایر آثار دارد و مخاطب را با فضاهای متعددی همراه می‌کند.

نکته دیگر طرح معضلی اجتماعی در این فیلم است و آن اقتصاد بیمار کشور و حضور آقازاده‌ها در این عرصه است. این زاویه دید درباره موضوعی که اقتصاد و به تبع فرهنگ و سیاست را خدشه دار کرده است، ممکن است مورد پسند عده‌ای نباشد و به مذاقشان خوش نیاید و درصدد برآیند مانع از دیده شدن اثر شوند اما مردمی که درگیر این مشکل هستند، از فیلمی که حرفشان را بازگو می‌کند، استقبال می‌کنند.

از این منظر آزیتا موگویی فیلمی ساخته است که گامی رو به جلو در کارنامه کاری‌اش است و همچنین به ایجاد ارتباطی عمیق‌تر با مخاطب سینما همت گماشته است تا علاوه بر حفظ جذابیت‌های سینمایی با او ارتباط برقرار کند اما باید پذیرفت که این فیلم‌ها با نگاه دقیق به موضوعات اجتماعی عمدتاً مظلوم واقع می‌شوند و این مظلوم واقع شدن اتفاقاً از نقاط قوت آن‌هاست که نشان می‌دهد دست‌های آشکار یا پنهانی سعی در دیده نشدن تلاش سازندگانشان دارند.

«ایده اصلی» فیلمی به کارگردانی و تهیه‌کنندگی آزیتا موگویی و نویسندگی امیر عربی تولید سال ۱۳۹۷ است و خلاصه داستان زیر را دربر می‌گیرد:

ایران و اسپانیا برای راه اندازی یک پروژه بزرگ در جزیره هندورابی در جنوب ایران به توافق رسیده‌اند، شرکت‌ها و افراد بسیاری به طمع برنده شدن در این مناقصه شرکت کرده‌اند. مهندس سعید پارسا که چندسالی است از همسرش رؤیا عضدی جدا شده و رئیس یکی از شرکت‌های حاضر در مناقصه است. دیگران نیز با اهداف متفاوت سعی در برنده شدن در این مناقصه سرنوشت ساز را دارند. رسیدن به موفقیت برای آدم‌های این قصه منجر به پیچیدگی‌هایی در روایت آن می‌شود.

جبار آذین منتقد سینما و روزنامه نگار