* ناصر تقی پور
نگاهی به سریال تلویزیونی «از یادها رفته»
استعدادهای زنانه در قربانگاه استبداد رضاخانی
تهران (پانا) - امسال بر خلاف سالهای گذشته صدا و سیما به جای پخش سریالهای کمدی بعد از ماه مبارک رمضان به سمت پخش سریالهایی ملودرام با مضمونهای اخلاقی و اجتماعی روی آورده است. سریال شبکه سه به نام «برادرجان» به مساله حقالناس میپردازد و سریال شبکه دو به نام «دلدار» به مقوله کارافرینی توجه دارد.
سریال «از یادها رفته» از شبکه یک نیز در یک بستر تاریخی به مساله حجاب و مبارزه دولت پهلوی اول با حجاب میپردازد.
سریالهای شبکه سه و دو در زمان معاصر روایت میشود اما سریال شبکه یک دوره تاریخی را انتخاب کرده است انتخاب این دوره تاریخی برای ساخت این سریال بسیار سخت است زیرا سازندگان و از همه مهمتر کارگردان آن باید مراقبت کنند تا اصطلاحا هیچ گاف و یا نقطه ضعفی نداشته باشند.
یکی از مشکلاتی که سریالهای تاریخی دارند و باعث شده تا کارگردانها کمتر به سمت ساخت چنین سریالهایی بروند اتهام شباهت به یکدیگر است؛ به طور مثال بعد از پخش چند قسمت از سریال از یادها رفته این موضوع مطرح شد که این سریال از لحاظ داستان عشقی شبیه سریال «شهرزاد» است که در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. در حالی که سریال از یادها رفته به هیچ عنوان شبیه شهرزاد نیست. اینکه مخاطب بخواهد این سریال را فقط به این دلیل که دارای یک خط داستانی عاشقانه است شبیه شهرزاد بداند اشتباه کرده است.
سریال از یادها رفته هر چند با داستانی عاشقانه آغاز شده است و خط اصلی داستان نیز بر اساس اتفاقاتی است که پیرامون شخصیت اصلی آن مهربانو (هلیا امامی) رخ میدهد اما در زیرلایه آن و پیرنگهای سریال تلاش دارد تا وضعیت جامعه ایران در اواخر سالهای ۱۳۱۵ الی ۱۳۱۹ را نشان بدهد.
در بخشهای مهمی از این سریال زنان باهوش و بادانشی را میبینیم که علیرغم آنکه توانایی فعالیت در جامعه را دارند اما به دلیل مقررات سخت رضاخانی و مساله کشف حجاب به خودشان اجازه نمیدهند که از خانه بیرون برود. معصومه (صحرا اسداللهی) دختر دکتر ابوالصدق که همانند پدرش است و از طبابت سررشته دارد فقط با هدف حفظ حجاب ترجیح میدهد در منزل کار کند.
از سویی دیگر سیما تیرانداز، نامادری مهربانو که با پدر وی زندگی میکند علیرغم آنکه در بیان کلمات کمی مشکل دارد اما به شدت زن باهوشی است و در میان زنان اعتبار خوبی دارد و حتی معتمد آنهاست. وی آنقدر به احکام و دین پایبند است که حتی زمانی که یک مجلس زنانه مجلسی برگزار کرده برای حفظ و حرمت این مجلس با نیروهای نظامی وقت درگیر میشود.
سریال به خوبی توانسته استبداد دوره رضاخانی و همچنین فساد دستگاه حاکم را نشان دهد و در این راستا نه تنها زنان بلکه مردان نیز از آسیب این استبداد در امان نیستند و هر فردی که استعدادی داشته باشد و بخواهد به کشورش خدمت کند بیشتر در معرض این آسیب قرار میگیرد.
دکتر ابوالصدق که جراح ماهری است فقط به این دلیل که نخواست عامل کشتار مسجد گوهرشاد را درمان کند به دستور مقامات از بیمارستان اخراج میشود و مجبور میشود تا همراه با دخترش در منزل بیمارستان کوچکی تشکیل بدهد و مردم را مداوا کند.
از سوی دیگر مهرداد مستوفی (رضا یزدانی) که از بازماندگان دولت قاجار است دائم به فکر منافع مادی خود است و همزمان نیز دل در گرو عشق مهربانو دارد اما این عشق او نیز یک طرفه است. مادر مهراد مستوفی به نام شکوهالسلطنه تلاش دارد تا به همراه برادرش که نقشش را حبیب دهقاننسب بازی میکند در دستگاه جدیدی که بعد از پایان دوره قاجاریه به وجود آمده منصبی بگیرد و به قدرت برسد. هر چند قسمتهای کمی از این سریال تاکنون پخش شده اما تا به امروز به خوبی توانسته وضعیت جامعه آن روز را تشریح کند و نشان بدهد که در آن زمان تنها کسانی که برای دولتمردان و اربابان قدرت اهمیت نداشتند مردم بودند و این استعدادهای مردم بود که در زیر قوانین اجباری از بین رفت و نمونه بارز آن قانون کشف حجاب بود که استعدادهای زنان را از بین برد.
* کارشناس رسانه
ارسال دیدگاه