همایون اسعدیان : «لحظه گرگ و میش» تاریخ ماست و باید بدان پرداخته شود
تهران (پانا) - همایون اسعدیان، فاطمه گودرزی و حسام محمودی فرید از عوامل سریال تلویزیونی «لحظه گرگ و میش» صبح امروز چهارشنبه 17 بهمن در برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» حاضر شدند و با رضا رشیدپور در خصوص این سریال گفتگو کردند.
به گزارش روابط عمومی سریال لحظه گرگ و میش، فاطمه گودرزی در ابتدای این گفت و گو گفت: من آدم بسیار احساساتی هستم و این قصه آنقدر قصه زیبایی بود و برایم جذابیت داشت که با هر لحظه آن زندگی کردم. ما پشت صحنه بسیار آرامی داشتیم و از این همکاری همگی لذت می بردیم و با صحنه های سریال زندگی کردیم.
وی درخصوص انتخاب نقش های خود در سریال های تلویزیونی گفت: من همیشه تلاشم را کرده ام که کاری را انتخاب بکنم که بدانم مردم عزیزمان آن را دوست دارند و با آن همراه شوند. امیدوارم مخاطبان هم از این موضوع راضی باشند.
در ادامه همایون اسعدیان، کارگردان سریال بیان داشت: من دستیار کارگردان بودم و خانم گودرزی دختر خانم جوانی بودند در سریال «آپارتمان» که من برای نخستین بار آنجا در خدمت ایشان بودیم ولی دیگر این سعادت را نداشتم تا سریال «لحظه گرگ و میش». این سریال نیز طرحی که بود برایم جذاب شد. آن چیزی که برایم جذاب بود، دیدن یک خانواده طی دو سه دهه که با غم ها و شادی ها، افت و خیزها و شکاف هایی که برایش ایجاد می شود حس و حال خوبی برایم داشت. خیلی دنبال قصه نبودم، بیشتر به دنبال روابط آدم ها و دیدن جزئیات زندگی بود. سال هاست که دیگر قصه به معنای اکت ش برایم جذاب نیست، به مفهوم نزدیک شدن به انسان ها برایم جذاب است.
وی درخصوص ارتباط مخاطبان با این سریال گفت: نمی دانستم با مخاطب چه ارتباطی برقرار می کنیم. کار ما کار خیلی خطرناکی است. هیچگاه نمی توانستم محاسبه کنیم که تیر ما کجا فرود می آید. گاهی خیلی زود پایین می افتد، گاهی هم خوب پیش می رود. اگر مهندسی بود محاسبه می کردیم و عین همان را می ساختیم. اما واقعیتش این است که وقتی با عنصر انسانی و لحظات عاطفی سروکار دارید، لزوما همیشه درنمی آید.
اسعدیان درباره تیم بازیگران سریال افزود: در کنار بازیگران حرفه ای که به ما کمک کردند، تیم جوانی که در بخش بازیگری داشتیم خداروشکر خوب است. چون کار سختی است که ترکیب بازیگران جوانی را جلوی مخاطب بیاورید که با آنها آشنایی ندارد.
وی درخصوص علت پرداخت بسیار هنرمندان به دهه شصت گفت: این تنها مربوط به ما نیست. در تمام دنیا این اتفاق می افتد. در خود مقطع زمانی دهه شصت جنگ است و فشار بسیاری بر مردم است. نگاه، نگاه مقاومت، پایداری و مبارزه است. اما وقتی دیگر از آن دور می شوید شروع می کنید زوایای مختلفش را دیدند. دیگر بخش تبلیغاتی نیست، بخش این است که خانواده ها در چه شرایطی زندگی می کردند و چه بر آنها می گذشته است. ما زمانی لازم داشتیم «مهاجر»، «افق»، بعد «لیلی با من است» و... ساخته شود، بعد به حاشیه های جنگ نگاه می کنیم. در سریال ما خانواده های جنگ را می بینیم. این ها تاریخ ماست و تنها یک حس نوستالژیک نیست و باید بدان پرداخته شود. اگرچه سخت هم است و در ایران نیز بسیار سخت تر است؛ بدلایل زیاد. یک دلیلش پروداکشن قضیه است و دلیل دیگر حساسیت های روایت که ما در ایران نیز بسیار بدان برمی خوریم.
وی افزود: ما اگر در فیلم سینمایی یک مسئله ای را مطرح می کنم، دقیقه ۹۰ مخاطب جوابش را می گیرد. اما در سریال صبوری و تحمل بیشتری می خواهد، لازمه اش ۵۰ قسمت انتظار است تا شکل بگیرد. این صبوری و تحمل نه در مدیرانمان وجود ندارد نه آنچنان در مردم. ما ایرانی ها عموما کمی کم صبریم. اینکه آدمها را وقتی طی ۳ دهه می خواهید ببینید، تغییرات بسیاری می کنند. منفی مثبت می شود، مثبت منفی می شود. شخصیتی مثل «یوسف» ابتدا از سربازی گریزان بود، اما به مرور و بالاجبار وقتی وارد سربازی می شود دچار تحول می شود.
اسعدیان درخصوص فشارهای اقتصادی بر مردم در سالهای جنگ گفت: این فشاری که می گوییم به شدت بود. ما هم در سریال مان سعی کردیم به طور ظریف به آن بپردازیم. نفت کم بود، افراد در زمستان در یک اتاق جمع می شدند. کپن بود. ولی تحمل می کردند، صبور بودند. چون به شرایطی باور داشتند و آن شرایط به آنها می گفت باید این چنین زندگی کنید. اگر امروز مردم ممکن است از شرایط اقتصادی عاصی باشند، شاید به این دلیل است که نتوانستیم آن باور را همچنان حفظ بکنیم.
ارسال دیدگاه