نگاهی به درون هسته شکافتهشده
گپ و گفتی با مخاطبان دهمین حراج تهران
تهران (پانا) - دهمین حراج تهران در حالی به کار خود پایان داد که طی چند روز گذشته علاقمندان و مخاطبان بسیاری برای بازدید از ۱۱۴ اثر عرضه شده در این رویداد به هتل پارسیان آزادی محل نمایشگاه این آثار آمدند تا از نزدیک شاهد آثار هنر معاصر ایران باشند.
هنر معاصر ایران شامل آثاری است که با عبور از قواعد و نگاه مدرنیستی بازگشتی به سنت ها داشته اند. هنرمندان معاصر که برخی از آنها آثارشان به نیم قرن گذشته و حتی دهههای پیش بازمیگردد با مضامین بومی و مایههای مذهبی به نگارگریهای سنتی، نقاشی های آکادمیک و فیگوراتیو توجه نشان دادهاند.
جستارهایی در دیدگاههای پسامدرن و بهره گیری از تکنیکهای دیجیتال از جمله رویکردهای هنر معاصر ایران است که در آثار عرضه شده در دهمین حراج تهران نیز بن مایههایی از این دست نمایانگر شده بود.
این نمایشگاه در چند روز برگزاری شاهد حضور تعداد زیادی از مردم، علاقمندان و هنرمندانی از اقشار و سنین مختلف بود که آخر هفته خود را به گشت و گذار در میان این آثار و تابلوها اختصاص دادند.
طی این دو روز مخاطبانی که وارد سالن اصلی نمایشگاه میشدند ابتدا با آثاری از تابلوهای تکرنگ کاهگلی پرویز کلانتری مواجه میشدند که آنها را به بافت خانه های سنتی و قدیمی و زندگی ساکنان شهرهای کوچک در قدیم میبرد.
حس و حال مخاطبان در دهمین حراج تهران موضوع این گزارش است که به نظر بازدیدکنندگان این حراج و سلیقه هنری آنها میژردازد.
از جمله این بازدیدکننده ها خانواده ای بودند که همراه با فرزندشان به دیدن آثار آمده بودند، فرزندشان ۱۶ سال داشت و به صورت آزاد به کلاس های نقاشی می رفت و پدر و مادر هم به دلیل علاقه فرزند هر از گاهی به گالری ها یا رویدادهای این چنینی پا می گذاشتند. در گفتگویی که با این دختر ۱۶ ساله داشتیم با اشاره به آثار دهمین حراج تهران از علاقه اش به کارهای واقعی تر و آثار ترکیبی گفت و اینکه از میان تابلوها بیشتر جذب اثر «بارگاه» از واحد خاکدان شده است.
مادرش اما جذب چند اثر مختلف شده بود و درباره آنها بیان کرد: هریک از این آثار نوعی زیبایی دارند به طور مثال تابلوی افشین پیرهاشمی که یک زن را به صورت ایستاده نشان می دهد با رنگ قرمزی که پیرامون اوست انگار می خواهد رنج مادران را به تصویر بکشد. تنوع رنگ ها در برخی از این تابلوها بسیار بالاست و همین ها باعث می شود حتی من که تخصصی درباره نقاشی ندارم به آثار جذب شوم.
وی همچنین در بخشی از صحبت هایش گفت: من و همسرم همان ابتدا که وارد شدیم جذب تابلوهایی از پرویز کلانتری شدیم که یادآور بافت سنتی ماست شاید بچه ها از دیدن این تابلوها خیلی لذت نبرند اما برای ما حس خوبی داشت.
پدر نیز که خودش را کارمند بانک معرفی کرد درباره خرید تابلوهای حراج که برخی از آنها ممکن است قیمت های بالایی هم داشته باشند، عنوان کرد: اگر پولش را داشته باشم حتما از این تابلوها خریداری می کنم چون روح فرد در آنها جاری است و انگار با خرید آنها یک نفر دیگر را به خانه اضافه کرده ایم.
این خانواده سه نفره همزمان با بیان این سخنان قدم می زدند تا باقی آثار دهمین حراج تهران را ببینند، من هم همراه با آنها طول سالن حراج را طی می کردم، سخنانشان که تمام شد مقابل تابلوی «پی+روز+جی» اثر حسین زنده رودی رسیدم که با زمینه ای قرمز رنگ خطوطی از حرف «واو» بر آن نقش بسته بود. عمیق تر و وسیع تر از این خطوط، عمق نگاه زنی سالخورده بود که با دقت تابلو را دنبال می کرد و هر از گاهی به دختر دوربین به دستی که در کنارش قرار داشت توضیحاتی می دهد و می خواست از هر گوشه تابلو در ابعاد و زوایای مختلف عکس بگیرد.
نزدیک تر شدم و با این سوال که محقق است یا نقاش باب صحبت را باز کردم. به من خندید و توضیح داد: هیچ کدام، من و دخترم تفریحمان دیدن گالری های نقاشی و رفتن به کوه و طبیعت است و چون دختر عکاسی خوانده است می توانم از او بخواهم از سوژه های مورد علاقه ام عکس های فراوان بگیرد تا وقت دلتنگی و بی حوصلگی تماشایشان کنم.
نظرش را درباره تابلوی زنده رودی پرسیدم که گفت: جذابیت یک فرش ایرانی را دارد و ترکیب رنگ هایش بی نظیر است.
در هر گوشه از سالن تابلویی قرار داشت که هرکسی به گونه ای با آن ارتباط برقرار می کرد، گویی هر تابلو طبیعتی بود که مخاطب در پی کشف و شهود تار و پور آن برمی آمد.
از جمله این آثار که مخاطبان بسیاری دور آن جمع می شدند و هر یک به طریقی دوست داشتند راز آن را کشف کنند مجسمه «شاهد سرخ» اثر پویا آریان پور بود، اثری آیینه کاری که روایتی نو از آیینه کاری های دوران قاجار دارد.
رنگ های به کار رفته در آن و ابعاد اثر حجمی باعث شده بود مخاطبان بسیاری دقایقی به آن چشم بدوزند. از جمله همین افراد یک خواهر و برادری به نام های نرگس قلمی و مهیار قلمی ۳۴ ساله و ۳۶ ساله بودند که هر دو در رشته هنر تحصیلات داشتند.
نرگس قلمی درباره ویژگی های اثر حجمی «شاهد سرخ» بیان کرد: من به دلیل اینکه کارهای آریان پور را دنبال می کنم این اثر هم ناخودآگاه مرا به خود جذب کرد چون نام استاد آریان پور را داشت.
مهیار قلمی نیز با اشاره به تحلیل هایی که با هم درباره این اثر حجمی داشتند، ادامه داد: این اثر مثل هسته ای است که شکافته شده باشد و ما درونش را مشاهده می کنیم و حتی می توان دید که درون و برون اثر با رنگ های متفاوتی تصویر شده اند و همین ها باعث جذابیت و ویژگی های منحصر به فرد اثر شده است.
نرگس حرف مهیار را اینگونه ادامه داد: کارهای اریان پور هم تکنیک و هم ابعاد جذابی دارد و انگار تیکه ای از یک بناست که بر زمین افتاده است.
در میان این افراد عده ای هم بودند که دوست داشتند تنهایی چرخی در آثار بزنند و گاهی هم در آنها غرق شوند. میترا ۳۶ ساله یک مهندس معمار بود که ترجیح می داد تنهایی آثار را ببیند تا بتواند هر اثر را به دقت مرور و مطالعه کند و به دلیل عجله یا معذوریت به راحتی از تابلوها عبور نکند.
وی با اشاره به فضای دهمین حراج تهران عنوان کرد: فضای حراج امسال با سال های دیگر متفاوت است، فکر می کنم سال های قبل خیلی انحصاری بود و فقط به یک سری هنرمندان خاص محدود می شد اما امسال آثار متنوعی از نقاشانی در حوزه های مختلف دیدم که برایم جالب بود.
مایده و دوستش سحر نیز دو دانشجوی هنر بودند که بعد از اطلاع رسانی درباره دهمین حراج تهران برای تماشای این آثار به هتل پارسیان آزادی آمدند. مایده درباره آثاری مورد علاه اش در این حراج اظهار کرد: اثر بیتا وکیلی و تابلوی «درخت» کوروش شیشه گران آثاری بودند که به نظرم بیشتر خلاقانه و بدیع به نظر می رسیدند. در این آثار خلاقیت و زیبایی با هم آمیخته بود و از جذابیت بیشتری برخوردار بود. برخی از آثار اما تکنیک رقص و حرکت را تکرار کرده بودند و یا برخی آثار از چهره استفاده کرده بودند که به نظرم چندان نو و بدیع نبود اما در کارهایی مثل آثار شیشه گران تکنیک به درستی پیاده شده بود و اجرای زیبایی داشت.
احسان عبدیپور فیلمساز و سینماگر نیز از جمله این بازدیدکنندگان بود که درباره تابلو عکسی جمشید بایرامی با نام «نیایش» سخن گفت و بیان کرد: کادری که برای این عکس در نظر گرفته شده و جمعیتی که در آن وجود دارد برایم جذاب بود. همچنین از آنجایی که من به فیزیک کوآنتوم علاقه مندم این عکس به نوعی از یک نظم در جهان سخن می گوید که بیشترین نمود این نظم و حتی وحدت را در مکه می بینیم.
از دیگر چهره های هنری در این نمایشگاه ناصر پلنگی بود که با اشاره به عکس «فتح خرمشهر» اثر سعید صادقی توضیحاتی ارایه کرد.
تابلوی سعید صادقی شاید تصویری بزرگ از یک فتح را به رخ می کشید که نمادی از فتحی غرورآفرین است و ناصر پلنگی که خود از هنرمندان انقلاب است درباره این اثر توضیح داد: رویداد حراج با شرکت دادن آثار هنرمندانی که در صحنه های تاریخی مثل جنگ حضور داشته اند به نوعی از آنها قدردانی می کند و باید به این درایت مجموعه حراج تبریک گفت.
وی اضافه کرد: من سعید صادقی را می شناسم او در زمان جنگ در هر جایی که صحنه خطر بود و کسی نمی توانست برود او می رفت و حضور داشت. این عکس هم درباره آزادی خرمشهر است و او عکاسی است که این صحنه و پیروزی را جاودانه کرده است؛ این عکس متعلق به لحظه ای است که غرور ملی مردم در حال شکفتن و شادمانی است و اگر کسی این عکس را به ثبت نمی رساند این فتح در کشور و حتی خارج از مرزهای ما جاودانه نمی شد. البته این عکس ها باید در ابعاد بسیار بزرگتری چاپ شود تا به اندازه اهمیت و بزرگی خود حادثه باشد اما همین عکس هم می تواند آن حماسه را یادآوری کند.
وی همچنین با اشاره به حضور هنرمندان جوان در این حراج اشاره کرد: این فرصت به جوانان امید می بخشد تا بدانند آنها هم می توانند در این رویداد شرکت کنند و فضایی برای ورود و حضور استعدادهای تازه است.
نقاشی خط های دهمین حراج تهران نیز بخش دیگری از آثاری بودند که مخاطبان را به خود جذب می کردند برخی با خوانش اشعار به کار رفته در این آثار سعی در زمزمه آنها داشتند و برخی مسحور رقص و حرکت قلم خطاطی در نقش ها می شدند.
دهمین حراج تهران با همه زیبایی و نقش و نگار در آثار جمعه گذشته به کار خود پایان داد و باید یک سال دیگر برای لذت بردن از زیبایی چنین آثاری به انتظار نشست.
ارسال دیدگاه