حسین صادقی *
نگاهی به فیلم انیمیشن «دیده و ندیده» ساخته کامیلا اندینی: پیروزی امید در مبارزهای کودکانه با مرگ
بارها مبارزانی را دیده ایم که یا شکست خورده اند یا پیروز شده اند. نمی توان به طور دقیق مشخص کرد که مبارز «دیده و نادیده» را باید شکست خورده دید یا پیروز.
مبارزی که انگار هر بار از سمت طبیعت برای مبارزه با غده برادر خود به اتاقی که همواره بوی ناامیدی و مرگ از آن به مشام میرسد، حمله میکند.
اتاقی که نه تنها مبارز بلکه دوربین نیز برای اولین بار رغبتی به ورود به آن ندارد. اگر دقیقتر نگاه کنیم دنیای کودکانه دختر با دنیای ناامیدانه پزشکان و حتی مادرش در اتاق برادر قابل جمع نیستند و در اغلب سکانسهایی که خواهر مبارز در اتاق حضور دارد، اتاق از حضور دیگری خالی است و برعکس هر گاه مادر یا پزشکان در اتاق حضور دارند، او میلی برای حضور ندارد. در اولین برخورد با اتاق بیماری حتی به اصرار مادر وارد نمیشود.
نگاه به فیلمی در بخش بینالملل به دلیل ناآشنایی با خرده فرهنگها و ارجاعاتی که برای مخاطبان سایر کشورها مانند آداب و رسوم مذهبی و تاریخی تا حس تازگی و طراوت آشنایی با جهان و فرهنگی جدید دارد، غریب است؛ فرهنگی که برخاسته از جنوب شرق آسیا و اندونزی است.
همانطور که گفته شد طبیعت نقش ویژهای را در برابر بیماری و مرگی که از رگ گردن به دنیای کودکانه نزدیکتر است، ایفا میکند. کاشتن یک نهال کوچک به کمک برادر بیمار و همزمانی وخیم شدن حال او با خارج شدن آن نهال از خاک گواه این موضوع است.
نیمه دوم فیلم نیمه ساکتی است و تنها نغمههای اندوهناک مادر داستان شنیده میشود. اما به پایان فیلم که میرسیم، کودکی که از نظر تحمل و امید از اطرافیانش پیشی گرفته بود، پس از اجرای نقشه همیشگی یعنی طلبیدن برادر به مبارزهای کودکانه و همچنین پس از قهر و عتابی که ریشه در همان طبیعت و دنیای کودکانه دارد، بیماری برادر خود را در آغوش میگیرد. گویا در آن لحظه به تازگی موفق به شناخت وضعیت شده است. وضعیتی که همواره از آن فرار کرده است.
نکته قابل توجه این است که هرچند کودکان و نوجوانان مخاطب تا پایان به تماشای این فیلم ادامه میدهند، اما به نظر میرسد برای دریافتهایی فراتر از جنبههای عاطفی نیاز به تماشای فیلمهای بیشتری از این دست بیشتر احساس میشود.
عضو گروه مطالعات میانرشتهای*
ارسال دیدگاه