انتقاد اکبر نبوی به پرسش های برنامه دورهمی
متاسفم که در برنامه هایی چون دورهمی سطح عشق را آنقدر پایین می آورند
تهران (پانا) - «اکبر نبوی» در کانال تلگرامی خود، مطلبی تحت عنوان «مهران مدیری؛ رامبد جوان و عشق» منتشر و نسبت به پرسش و پاسخ های برنامه «دورهمی» واکنش نشان داد.
اکبر نبوی در کانال تلگرامی خود نوشت:
«از تحویل سال نود و هفت ساعتی گذشته است. به اتفاق همسر و دو فرزندم نشسته ایم پای لپ تاپ پسرم. (ظاهرا بوردهای تلویزیون خانه در کمال وقت شناسی!! سوخته است.) از میان برنامه ی مشعشع شبکه ها، «دورهمی» را انتخاب و تماشا می کنیم. میهمان برنامه، آقای رامبد جوان است.
یک تکه از این دورهمی برایم خاص و عجیب بود:
مهران مدیری: عاشق شدی؟
رامبد جوان: بــــــــــله. زیاد. تو نشدی؟
مهران مدیری: من؟ هیجده بار.
هنگامی که دو هنرمندی که به برکت رسانه ها در نزد مردم شهرت بالایی دارند، عشق را در حد دوستی های زودگذر و نوبتی پایین می آورند و مدیران شبکه ی نسیم هم با جهل مضاعف خویش، بر آن صحه می گذارند، از جوانان جامعه که ادعایی ندارند و از جایگاه اجتماعیِ همطراز با این دو هنرمند هم برخوردار نیستند، چه توقعی می توان داشت؟ اگر آنها (به شکل غیر مستقیم) از عشق های نوبتی (و نه نوبت عاشقی) سخن بگویند، بزرگترهای جامعه و حتی همین صدا و سیما و کارشناسان اخلاقی و تربیتی که مردم و بویژه جوانان را ارشاد! می فرمایند، چه واکشنی نشان خواهند داد؟
آنچه رامبد جوان عزیز(که دوست اش دارم) و آقای مهران مدیری (که ارادتی به او ندارم) به نام عشق از آن سخن می گویند، یک محبت و دوستی ساده است که گاهی چون باد می آید و همچو طوفان می گذرد. حیوانات هم این محبت ساده را بر اساس غرایز خود دارند و به اشکال مختلف به هم ابراز می کنند و اوج این محبت را نسبت به فرزندان خود نشان می دهند.
نتیجه آنکه، به نظر می رسد که آقایان مدیری و جوان، در تعیین مصادیق عاشقانه، در سطح و ساحت غریزه سیر می کنند و از چنین خاستگاه نازلی در باره ی عشق سخن می گویند. وگرنه، یکی نمی گفت زیاد عاشق شده ام! و دیگری نمی گفت هجده بار!
آنها انگار فراموش کرده اند و شاید نمی دانند که محبت و عشق، مراتبی متفاوت دارند. اگرچه در طول هم باشند که هستند.
محبت، پله های آغازین دوست داشتن است. گاه تمرینی است برای عاشق شدن. اما خودِ عشق نیست. که عشق، مستحیل شدن عاشق است در معشوق. عاشق جز معشوق نمی بیند. به همین دلیل، در جهان انسانی عاشقان اندک اند، اما دوستداران پرشمار.
عشق، حالت و احوالی مقدس، کمیاب و دیریاب است. اما وقتی دل و جانی را تسخیر کرد، جهانی یکه و منحصر می سازد و روز به روز شعله و شرارش بالا می گیرد. آتشی از آن زبانه می کشد که جز عاشقان واقعی نمی توانند آن را تعریف و توصیف کنند.
ارسال دیدگاه