تحول رسانهای صداوسیما؛ مأموریت غیرممکن به سرانجام میرسد؟
تهران (پانا) - صداوسیما در راستای تحول بر لزوم بازنگری در محتوای برنامهها، همافزایی با سایر رسانهها و توجه به نیازهای مخاطبان تأکید کرد.
وحید جلیلی، قائممقام رییس سازمان صداوسیما در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول رسانه ملی در راستای تحول در صداوسیما بر لزوم بازنگری در محتوای تولیدی و توجه به نیازهای مخاطبان تأکید کرده است. وی با اشاره به اهمیت همافزایی جبهه فرهنگی مردمی انقلاب با دستگاههای فرهنگی، بر ضرورت تحول مدیریتی در سازمان صداوسیما تأکید کرده است.
وی همچنین بر لزوم توجه به محتوای غنی و عمیق در برنامهسازی تلویزیون تأکید کرده و بر ضرورت بازنگری در ساخت برنامههایی با محتوای غنی و عمیق با فرم مناسب اشاره کرده است. در مجموع، ارکان تصمیمساز و تصمیمگیر صداوسیما با تأکید بر تحول در محتوای تولیدی، همافزایی با دستگاههای فرهنگی و بازنگری در برنامهسازی، به دنبال ارتقاء کیفیت و تأثیرگذاری صداوسیماست.
تحول در تولید محتوا برای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به مجموعه تغییرات و نوآوریهایی اطلاق میشود که در شیوهها، روشها و فناوریهای تولید، پخش و توزیع برنامهها صورت میگیرد. این تحول نه تنها به منظور بهروزرسانی و تطابق با تحولات جهانی در صنعت رسانه، بلکه برای پاسخ به نیازهای مخاطبان و بهبود کیفیت محتواها انجام میشود.
در این راستا، نخستین تحول در محتوا دیده میشود. صداوسیما در تلاش است تا برنامههایی متنوعتر و جذابتر تولید کند که به خواستهها و نیازهای جامعه پاسخ دهد. این برنامهها ممکن است در قالبهای مختلف آموزشی، خبری، فرهنگی، اجتماعی و تفریحی عرضه شوند و بهویژه در جذب توجه مخاطبان جوان و نسلهای جدید تأثیرگذار باشند.
یکی دیگر از جنبههای مهم تحول، استفاده از فناوریهای نوین در فرآیند تولید است. بهرهگیری از هوش مصنوعی، واقعیت مجازی، گرافیکهای پیچیده و سایر فناوریهای پیشرفته، باعث افزایش جذابیت و کیفیت برنامهها میشود. همچنین، حرکت به سمت پلتفرمهای دیجیتال و آنلاین، مانند برنامههای موبایلی و پخش زنده اینترنتی، از دیگر ویژگیهای تحول در این عرصه است که به صداوسیما این امکان را میدهد تا به مخاطبان بیشتری دسترسی پیدا کند.
تحول همچنین در ساختار سازمانی صداوسیما نیز مشاهده میشود. بهکارگیری روشهای مدرن در مدیریت تیمها، بهبود عملکرد گروههای تولید محتوا، و استفاده بهینه از منابع انسانی، باعث شده تا فرآیندهای تولید محتوا سریعتر، کارآمدتر و با کیفیت بالاتری انجام شود.
یکی از اهداف اصلی تحول در تولید محتوا، تمرکز بیشتر بر مخاطب است. صداوسیما در تلاش است تا برنامههایی تولید کند که بهویژه برای گروههای مختلف سنی و اجتماعی جذاب باشد. توجه به سلیقهها و نیازهای متفاوت نسلها، بهویژه نسل جوان، در تولید محتواها اهمیت بسیاری دارد.
این تحولها در مجموع نه تنها صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک رقیب قدرتمند در عرصه رسانههای جهانی معرفی میکند، بلکه به تقویت جایگاه این سازمان در داخل و خارج از کشور نیز کمک خواهد کرد.
اما سؤال اینجاست که آیا در برنامههای تلوزیون می توان شاهد تحول بود؟
پاسخ مثبت است؛ در برنامههای تلویزیونی نیز تحول قابل توجهی در حال رخ دادن است. این تحولها در راستای تغییرات فناوری، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، و نیازهای مخاطبان بهویژه نسل جدید، تأثیرگذار بودهاند.
اولین جنبه از تحول، تنوع در محتواست. برنامههای تلویزیونی در گذشته بیشتر به قالبهای سنتی مانند اخبار، مستند، سریالها، و برنامههای گفتوگومحور محدود بودند. اما امروزه شاهد تولید برنامههای متنوعتری از جمله برنامههای آموزشی، تفریحی، ورزشی، مستندهای تحلیلی و حتی برنامههای بر اساس نظرسنجیهای مخاطب هستیم. این تنوع به نیازهای مختلف جامعه پاسخ میدهد و میتواند جذابیت بیشتری برای مخاطبان ایجاد کند.
تنوع را اخیراً با مشارکت چهرههایی همچون محمدرضا گلزار، جواد رضویان و مهران غفوریان میبنیم که در شبکههای مختلف حضوری مؤثر دارند و از آنجا که مخاطب نسل جوان و نسل گذشته با آنها رؤیاپردازی و خاطرهسازی کردهاند، رضایت نسبی از تلویزیون را حادث شدهاند.
بماند که برخی بیمهری کردهاند و علیرغم دعوت تلویزیون برای برنامهسازی، ترجیح دادهاند در شبکههای اجتماعی وقت بگذرانند، همچون رضا رشیدپور که مشخصاً از او برای حضور در جریان برنامهسازی تلویزیون دعوت شد اما او ترجح داد چشمان مردم به صفحه تلویزیون بدون او عادت کند.
هر چند مجریان نسل جدید در سبک کاری مشابه مانندالمیرا شریفیمقدم توانستهاند این خلأ را بهخوبی پر کنند.
دومین تغییر اساسی، استفاده از فناوریهای نوین در تولید برنامههاست. یکی از بزرگترین تحولات در تولید برنامههای تلویزیونی، استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند گرافیکهای سهبعدی، واقعیت مجازی، و هوش مصنوعی است. این فناوریها نه تنها جذابیت بصری برنامهها را افزایش میدهند بلکه تجربه تماشای برنامهها را برای مخاطب جذابتر میکنند. همچنین، پخش زنده از طریق پلتفرمهای دیجیتال و موبایل به مخاطبان این امکان را میدهد که در هر زمان و مکانی به تماشای برنامهها بپردازند.
سومین تحول، فراگیری برنامههای مشارکتی و تعاملی است. امروزه برخی از برنامههای تلویزیونی با استفاده از فناوریهای دیجیتال، به مخاطبان این امکان را میدهند که به صورت تعاملی با برنامهها در ارتباط باشند. این برنامهها از ابزارهایی مانند نظرسنجی آنلاین، پیامک و حتی شبکههای اجتماعی استفاده میکنند تا مخاطبان بتوانند نظر خود را اعلام کنند یا در بخشی از محتوا مشارکت کنند.
چهارمین تحول، تمرکز بر تولید محتوا برای نسل جوان است. با توجه به رشد تکنولوژی و گسترش رسانههای دیجیتال، صداوسیما توجه بیشتری به تولید برنامههای جذاب برای نسل جوان و نوجوان دارد. این برنامهها ممکن است در قالب سریالهای طنز، برنامههای مسابقهای، و محتوای آموزشی خاص برای جوانان و نوجوانان ساخته شوند.
پنجمین تحول مهم، پخش آنلاین و دسترسی چندرسانهای است. یکی از تحولات مهم در برنامههای تلویزیونی، پخش آنلاین برنامهها است. صداوسیما با راهاندازی پلتفرمهای آنلاین مانند "تلوبیون" این امکان را برای مخاطبان فراهم کرده که برنامههای تلویزیونی را پس از پخش زنده یا در زمانهای دلخواه خود تماشا کنند.
ششمین تحول، افزایش سطح تحلیل و محتوای تخصصی است. در کنار برنامههای تفریحی، تولید محتوای تخصصیتر مانند برنامههای علمی، مستندهای اجتماعی و سیاسی، و برنامههای تحلیلی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این نوع برنامهها نه تنها بر آگاهی اجتماعی و سیاسی مخاطبان میافزاید، بلکه به ایجاد فضای گفتوگوی تخصصی در میان نخبگان جامعه کمک میکند.
در مجموع، تحول در برنامههای تلویزیونی صداوسیما بهویژه در پاسخ به نیازهای متنوع و تغییرات جامعه و تکنولوژی، باعث ایجاد تنوع، جذابیت و تعامل بیشتر با مخاطب شده است.
از سویی دیگر، استفاده از سلبریتیها در تلویزیون میتواند به عنوان یکی از جنبههای تحول در رسانهها به حساب آید، اما نکته اینجاست که این استفاده باید بهدرستی و با هدف مشخصی انجام شود تا منجر به تحول مثبت و اثربخش شود.
در سالهای اخیر، صداوسیما نیز به طور گسترده از حضور سلبریتیها در برنامههای تلویزیونی بهره برده است. این سلبریتیها، با داشتن محبوبیت و پایگاه اجتماعی گسترده، میتوانند توجه مخاطبان بیشتری را جلب کنند و باعث شوند که برنامهها از جذابیت بیشتری برخوردار شوند. حضور چهرههای شناختهشده در برنامههای مختلف میتواند باعث افزایش بینندگان، تعامل بیشتر با مخاطبان و جذب نسلهای مختلف شود.
با این حال، استفاده از سلبریتیها باید هوشمندانه و با توجه به محتوای برنامهها باشد. این استفاده نباید تنها به هدف جذب مخاطب باشد، بلکه باید با محتوای برنامه و اهداف فرهنگی و اجتماعی هماهنگ باشد. به عبارت دیگر، صرف حضور سلبریتیها نمیتواند تنها عامل موفقیت یک برنامه باشد، بلکه استفاده از آنها باید بهگونهای باشد که به تقویت محتوای برنامه، ارتقاء سطح گفتگو و ایجاد تأثیرات مثبت اجتماعی و فرهنگی کمک کند.
این حقیقت است که بازگرداندن هنرمندانی چون ایرج طهماسب و جناب خان به آنتن و استفاده درست و متفاوت از چهرههایی مانند حامد عسکری، حامد سلطانی، مهران رجبی و امیرحسین مدرس و تداوم حضور افرادی توانمند و محبوبی مثل کامران نجفزاده، عبدالله روا و شهرام شکیبا، و از آن جلوتر، دعوت از هنرپیشگانی اسم و رسم دارد مانند محسن کیایی، یک تحول بزرگ رخ داده در ماههای اخبر در استفاده درست از سلبریتی در تلویزیون است که باید به آن ارج نهاده شود.
در این راستا، سلبریتیها میتوانند در برنامههایی که به مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی آموزشی پرداخته میشود، نقش پررنگی داشته باشند. اگر این حضور همراه با پیامهای مثبت، تأثیرگذار و معنادار باشد، میتوان آن را بخشی از تحول در برنامههای تلویزیونی دانست. این تحول به معنای بهروز شدن تلویزیون و تلاش برای ایجاد ارتباط بهتر با مخاطبان است، بهویژه در دنیای امروزی که رسانههای دیجیتال و شبکههای اجتماعی بخش عمدهای از توجه و وقت افراد را به خود اختصاص دادهاند.
بنابراین استفاده از سلبریتیها میتواند ابزاری موثر برای جلب توجه و تعامل با مخاطب باشد، اما به شرطی که هدفگذاری و استفاده از آنها در چارچوبهای مشخص فرهنگی و اجتماعی صورت گیرد، میتواند جزء تحولات مثبت در تلویزیون به شمار آید.
در واقع، تحول در رسانهها به معنای تغییر در نحوه برخورد با مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسانی با استفاده درست از جایگاه میهمان است. یکی از نکات اساسی در این تحول، توجه به عمق و ابعاد انسانی مسائل و احترام به حریم خصوصی افراد است.
در تلویزیون و رسانهها، بهویژه در برخی برنامهها شاهد بودیم که مسائل شخصی و خصوصی افراد بهویژه سلبریتیها به طور علنی مطرح میشد؛ اما در یک تحول مثبت، این میتواند به نوعی تغییر کند، بهطوری که به جای توجه صرف به زندگی خصوصی افراد و چهرهها، به ارزشهای انسانی و اجتماعی بیشتری پرداخته شود.
بهویژه در مسأله عشق و روابط انسانی، تلویزیون به دنبال آن است که به شکلی نوین به این مفاهیم نگاه کند. به جای تمرکز بر عاشق شدن و روابط فردی به صورت سطحی به مانند آنچه سالها قبل در دورهمی میدیدیم، میتوانند عشق را در مفهوم گستردهتری نشان دهند؛ مثلاً عشقی که بهویژه در نسلهای جدید در قالب خدمت به کشور و هممیهنان دیده میشود. چنین رویکردی، میتواند باعث ترویج مفاهیمی همچون همبستگی ملی، مسئولیت اجتماعی، و احترام به هویت ملی و فرهنگی شود.
این تحول همچنین میتواند به ایجاد محیطی سالمتر، انسانمدارتر و تأثیرگذارتر در رسانهها منجر شود. بهویژه در دنیای امروز که رسانهها میتوانند نقش مهمی در شکلدهی نگرشها و رفتارهای اجتماعی ایفا کنند، پرداختن به مسائل انسانی و اجتماعی به شیوهای عمیقتر و محترمانهتر میتواند تحولی اساسی در نحوه تولید محتوا و ارتباط با مخاطبان به حساب آید.
بنابراین، حرکت به سمت محتواهایی که از حریم خصوصی عبور نکنند و به جای آن عشق به کشور و خدمت به جامعه را بهعنوان یک ارزش انسانی مطرح کنند، به نوعی میتواند تجلی تحول در رسانهها باشد. این تغییر در رویکرد نه تنها باعث احترام بیشتر به افراد و شخصیتها میشود، بلکه به ترویج مفاهیم مثبت و ارزشمند در سطح جامعه نیز کمک خواهد کرد.
پس تحول در برنامهسازی تلویزیون قطعاً شامل بازنگری در ساخت برنامهها با محتوای غنی و عمیق است، بهویژه در فرم و روشهای تولید. این تحول میتواند به معنای تغییر در نوع محتوای تولیدی، انتخاب موضوعات مهم و اجتماعی، و همچنین نحوه ارائه و پرداخت به این موضوعات باشد.
مدتی بود که به خصوص در برخی از شبکههای تلویزیون، بسیاری از برنامهها بهشکلی سطحی و قالبی ساخته میشدند که بیشتر جنبه سرگرمی داشتند تا توجه به عمق مسائل اجتماعی، فرهنگی یا انسانی. اما در دنیای امروز که مخاطب تلویزیون بهدنبال محتواهای تأثیرگذار و معنادار است، بازنگری در برنامهسازی به سمت محتوای غنی و عمیق میتواند یکی از ابعاد اصلی تحول در رسانهها باشد. این تحول در قالب برنامههایی دیده میشود که به مسائل اجتماعی و انسانی توجه بیشتری دارند و تلاش میکنند که بهجای تمرکز صرف بر سرگرمی و سطحینگری، ذهن مخاطب را به چالش کشیده و درگیری فکری ایجاد کنند.
فرم مطالب در این نوع برنامهها نیز باید بهگونهای باشد که به جذب مخاطب و انتقال مفاهیم پیچیده به شکل قابلفهم و جذاب کمک کند. برای مثال، استفاده از فرمتهای نوین تولید، همچون مستندهای پژوهشی، برنامههای گفتوگومحور با حضور کارشناسان و متخصصان در حوزههای مختلف، و یا استفاده از داستانهای واقعی با ابعاد انسانی و عاطفی، میتواند جذابیت برنامهها را حفظ کند و در عین حال محتوای عمیق و تاثیرگذاری را به مخاطب ارائه دهد.
این نوع برنامهسازی بهویژه در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران میتواند به بازتعریف اهداف و رسالت رسانه ملی کمک کند و در راستای ارتقاء فرهنگ عمومی و ترویج ارزشهای انسانی و اجتماعی گام بردارد. بهویژه در شرایط کنونی که مخاطبان تلویزیون نیاز به برنامههایی دارند که آنها را از سطح به عمق ببرد و به آنها دیدگاههای جدید و عمیقتری ارائه دهد، تحول در این زمینه ضروری به نظر میرسد.
تعریف دیگر را ارائه میدهیم مبنی بر اینکه؛ تحول در برنامهسازی تلویزیون نهتنها به معنای ارتقاء کیفیت برنامهها، بلکه به معنای توجه به محتوای انسانی و اجتماعی است که مخاطب را نه تنها سرگرم کند، بلکه او را به تفکر، تأمل و تغییر نگرش نیز وادار کند، به خصوص اینکه از ظرفیتهایی استفاده شود که پیش از این وعده عدم همکاری با تلویزیون را داده بودند.
تغییر موضع افرادی که قبلاً اعلام کرده بودند دیگر با تلویزیون همکاری نخواهند کرد و اکنون بهطور فعال در آن برنامه میسازند، میتواند نوعی تحول در خود تلویزیون و صنعت برنامهسازی آن باشد. مثال بارز این روزها آن، ساخت سری هفتم از سریال بسیار محبوب «پایتخت» است که عوامل آن دو سال قبل خبر از قطع همکاری با تلویزیون داده بودند اما چند ماهی است که شبانهروز برای تلویزیون این سریال را میسازند و قطعاً رضایت مخاطب را به همراه خواهد داشت.
این تغییر موضع نشاندهنده تغییر در شرایط، فضای سیاسی، اجتماعی و یا حتی تغییر در اولویتهای فردی و حرفهای است.
این تحول میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. برای مثال، ممکن است این افراد به دلایلی همچون تغییر در رویکردهای مدیریتی، بازنگری در سیاستهای برنامهسازی تلویزیون، یا حتی تغییر در انتظارات عمومی از رسانه ملی، تصمیم به همکاری مجدد با تلویزیون گرفته باشند. گاهی اوقات، فضا و شرایط اجتماعی نیز میتواند به گونهای تغییر کند که برخی از افراد با سابقه همکاری نداشتن با تلویزیون، متوجه شوند که میتوانند در قالب جدیدی با این رسانه همکاری کنند و برنامههایی با محتوای مؤثر و متناسب با زمان حاضر ارائه دهند.
همچنین، این تغییر تصمیمها میتواند نشاندهنده تحول در نگرش رسانهها و همچنین تولیدکنندگان محتوا باشد که به این نتیجه رسیدهاند که رسانه ملی بهعنوان یک ابزار مؤثر در خدمت جامعه میتواند فرصتی برای ارتقاء فرهنگ عمومی و بیان مسائل مهم اجتماعی باشد. در چنین شرایطی، حضور این افراد میتواند بهعنوان بخشی از فرآیند تحول رسانه و تغییر در سیاستهای محتوا و تولید برنامهها بهشمار آید.
بنابراین، این تغییر در تصمیمات افرادی که قبلاً از تلویزیون دور شده بودند و اکنون به آن بازگشتهاند، میتواند بهعنوان بخشی از تحولی بزرگتر در فضای رسانهای و برنامهسازی تلویزیون ایران ارزیابی شود. این تحول نهتنها به دلیل تغییر در رویکردها و سیاستهاست، بلکه میتواند بهطور نمادین بیانگر یک مرحله جدید در رشد و توسعه تلویزیون و چگونگی تعامل آن با جامعه باشد.
ارسال دیدگاه