محمد تقیزاده*
سند تصویری شهری بحرانزده در «مستند ABCD»
تهران (پانا) - محسن خان جهانی برای اهالی مستند نام آشنایی است، مستندساز و پژوهشگری که بیش از 20 مستند در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی ساخته و در جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی شرکت کرده است. از این رو میتوان مهمترین ستاره و اولین عامل کنجکاویبرانگیزی «مستند ABCD» را شخص خان جهانی نامید که به عنوان یک فیلمساز صاحب سبک در عرصه مستند، مخاطبان داخلی و خارجی را به صرافت تماشای آثارش میاندازد.
«مستند ABCD» روایتی ساده و بیتکلف در ارتباط با شیوع بیماری کرونا در سال نخست آن در ایران است و از جهت جامعیت و جزئیات، بیراه نیست اگر آن را جزو سندهای تصویری دوران کرونا به شمار آورد که سعی کرده ابعاد مختلف این ویروس منحوس را در طیفهای مختلف فکری و فرهنگی و لوکیشنها و اقشار مختلف بررسی و کنکاش نماید.
خان جهانی در «مستند ABCD»، (تولید مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی) رویکردی اجتماعی و معیشتی به این موضوع داشته و سعی کرده بیش از هرچیز ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی این بحران را در سطحی وسیع و در میان اقشار مختلف به تصویر درآورد. نگاه اجتماعی فیلمساز باعث نشده که از عواقب و پیامدهای تصمیمات و سیاستهای مدیریتی کرونا در این زمان خودداری کند و هرچند کوتاه و زورگذر، اما این موارد نیز به طرز روشنی در مستند قابل ردیابی و تماشا است.
مستندساز برای نشان دادن ابعاد معیشتی و اجتماعی بحران کرونا، مکانهای عمدتا شلوغ و استراتژیک اقتصادی و اجتماعی شهروندان از جمله ترمینالهای مسافربری، ایستگاه قطار، عوارض شهری، فرودگاه، بازار و امامزادهها را تصویر کرده است. خلوتی و سوت و کوری این مکانهای همیشه شلوغ بدون هیچ نریشن و گفتاری نشان دهنده عمق بحران و گستردگی فاجعه است، اتفاقی که علاوه بر نابودی روح و طراوت جامعه باعث از بین رفتن تعداد فراوانی از مشاغل و نابودی کسب و کار افراد زیادی شده بود.
با وجود هولناکی بحران کرونا و سختی این شرایط، خان جهانی در جایگاه مستندساز، لحن مستند خود را طوری طراحی کرده که آزاردهنده و غیرقابل تماشا نباشد، مسیر روایی مستند شیرین و جذاب است و به جز بخشهای پایانی که با اهداف تاثیرگذاری و شوکدهنده بودن ساخته شده، در تمام طول فرآیند فیلم آزار و اذیتی از این بحران سخت و زمینگیر مشاهده نمیشود.
انتخاب پیک موتوری به عنوان راوی فیلم، انتخاب هوشمندانه و پرمعنایی است گویا تنها شغل زنده و فعال در اوج دوران کرونا، پیکهای موتوری بودند که به دلیل روزمزد بودن و مشکلات مالی و همچنین خارج نشدن خانوارها از خانه و همچنین نیاز بیشتر به حمل و نقل غیرحضوری، یکی از مشاغل پرکاربرد این دوران بودند. فیلمساز با تیزهوشی و به این بهانه نگاهی به زندگی و زمانه یکی از پیکهای موتوری کرده که در بحران کرونا و با وجود امکان ابتلا به این ویروس از روی اجبار و تعهد خانوادگی، مجبور به حضور در مکانهای مختلف و مراوده با افراد زیادی بود. مونولوگ مهم این پیک موتوری که چندجای فیلم تکرار شده میتواند بهترین توضیح و حسن ختام برای این شغل و این زمانه باشد: «بیپولی از گرفتاری به کرونا بدتر است.»
واگویه و مونولوگهای شخصی مردم از سنین و مشاغل مختلف یکی از نکات جالب و شیرین مستند است جایی که مثلا یک زن سالخورده از تجربه زیارتکردن همیشگی و بسته شدن امامزادهها در دوران کرونا میگوید. یا در جایی دیگر، دلیل و ریشه شیوع کرونا، حلال و حروم کردن مردم و ناشکری آنها اعلام میشود. این گونه حرفهای درگوشی اما جالب و شیرین مردم باعث شده که مستند بیش از هرچیز به حرف دل مردم نزدیک شود و دغدغههای ریز و درشت آنها را تداعی کند.
خانجهانی بدون تعصب و سوگیری سعی کرده تمام تلاشها برای مهار و مدیریت کرونا را نشان تماشاگر دهد برای نمونه در نماهای کوتاه اما تاثیرگذاری شاهد حضور نیروهای بسیج برای میکروبزدایی در اماکن عمومی از جمله پمپبنزین و مغازههای سطح شهر هستیم. نماهایی که نشان از فراجناحی بودن رویکرد مستندساز و توجه به ابعاد مختلف بحران و حمایت از همه مبتلایان واقعی به این فاجعه انسانی داشته است. اوج این تلاش در به تصویر درآوردن تلاش پرستاران در بیمارستانها بوده است جاییکه یک پرستار به درددل و مشکلات شغلی خود در بحران کرونا پرداخته است و مستندساز به طور عامدانه این فصل مهم را به جهت اینکه فضای مستند بیش از حد سرد و غمناک نشود، کوتاه برگزار کرده است.
فینال «مستند ABCD» به روایت زندگی یک هنرمند و یکی از داغدیدگان کرونایی مربوط میشود، جاییکه هنرمند با نوازندگی ساز خود به نوعی به هنر به مثابه یک پناهگاه نگاه میکند و بغضها و داغهای خود را با نوازندگی هنگ درام تخلیه میکند. در سوی دیگر، با دختر جوانی روبرو هستیم که مادر خود را در روزهای آغازین سال در بیمارستان از دست داده است. فصل مربوط به
دخترجوان و بغضها و گریههای او در خصوص توصیههای لحظهآخری مادر و مراسم خاکسپاری مظلومانه و خلوت وی از دردناکترین بخشهای فیلم مستند است که به نظر میرسد با تعمد و به جهت تاثیرگذاری بیشتر در انتهای فیلم تعبیه شده است.
«مستند ABCD» در نهایت و در مسیر دایرهای خود از نوازندگی دخترتنها در شهرک اکباتان شروع میشود با همین نماها نیز پایان میپذیرد تا شاهد یکی از حرفهایترین روایتهای تصویری از دوران کرونا در ایران و به طور موردی شهر تهران باشیم. روایتی که بدون غرض و مرض سعی کرده ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بحران کرونا را به شکلی روان و ساده در میان اقشار مختلف جامعه شهری و خانوادههای درگیر و ایزوله شده به نمایش درآورد و از این رو اغراق نیست اگر «مستند ABCD» سند تصویری شهر بحران شده تهران در زمان شیوع و همهگیری آن در سال نخست بنامیم.
کارشناس سینما و تلویزیون
ارسال دیدگاه