محمد تقیزاده*
نگاهی به مستند «خالدار» ساخته حامد سعادت؛ روایتی تکاندهنده از گنده لات کرمان
مستند «خالدار» روایتی ساده و روان از زندگی عباس بیرامی یکی از گندهلاتهای مشهور کرمان است که پس از یک دوره زندگی پر فراز و نشیب، سر به راه شده و به زندگی عادی و فارغ از خلاف روی آورده است.
تاثیرگذاری و تکاندهنده بودن از آن جهت به عنوان ویژگی مهم مستند «خالدار» انگاشته میشود که از نمای اول فیلم شاهد گفتوگوی دو معتاد(معتاد پیشین و معتاد کنونی) و دیالوگهای تکان دهنده آنها هستیم و تا پایان فیلم این تاثیر و اهمیت روایتها باقی میماند گویی هیچ یک از داستانکها و روایتهایی که در مستند تعریف میشود بیجا و غیرموثر نیست و همگی با حداکثر تاثیرگذاری و عمیقبودن به مخاطب ارائه میشود. بدون شک، این گونه روایتگری تاثیرگذار شامل زیست فیلمساز با سوژه خود و همچنین تلاش و پژوهش های میدانی و طولانی برای نزدیک شدن به سوژهای است که بتوان در یک ساعت، چکیده زندگی و زمانه آن را به تصویر کشید.
مستند «خالدار» به طور ویژه به سوژه بکر و تکاندهنده خود وامدار است اما تنها به این بسنده نکرده و در پرداخت هم موفق به همراهی و سمپاتی مخاطب میشود. انتخاب عباس بیرامی و سرک کشیدن به چند دهه زندگی او، کار سختی است که از محدودیتهای شخصی و اجتماعی تا برخی ممیزیهای ارگانی میتوانست مانع تداوم و شکلگیری آن شود اما حامد سعادت در جایگاه مستندساز موفق به این مهم شده و توانسته با یک سوژه بکر و دستنخورده ارتباط عمیق برقرار و نتیجه آن یک مستند جذاب و تکاندهنده را خلق نماید.
پرداخت سوژه زندگی یک گنده لات معروف اتفاق مهمتری است که در مستند «خالدار» رخ داده است. کم نبودند مستندهایی که تنها به صرف پرداخت به یک ایده جدید و جذاب، از پرداخت دراماتیک آن سر باز زدند یا قادر به انجام آن نشدند اما در خالدار شاهد این هستیم که روایتی منسجم و سر و شکلدار از زندگی یک کاراکتر با جزئیات و فراز و فرودهای آن به تصویر درآمده است.
در مستند «خالدار»، ابتدا با خانواده عباس آشنا میشویم و همسر و مادرش به مخاطب معرفی میشود. سپس همراه با شخصیت اصلی مستند یعنی عباس بیرامی، به فضای شهری میرویم و روایتهای او از خلافهای مختلفی که کرده را شاهد هستیم. خلافهای سنگینی چون اعتیاد، خفتکردن، فروش مسکرات و ... که به قول خود شخصیت عباس میتوانست برای او مجازاتهای شدیدتری از حبس به دنبال داشته باشد اما قاضی پرونده در حق او لطف کرده و به چندین سال تبعید و زندانی رضایت داده است.
ریشههای این بزهکاری و خلاف در مستند به طور روشنی پرداخت و تحلیل میشود و تنها جذابیت کاراکتر و خلافهایش محور اثر قرار نمیگیرد. اینکه پدر عباس در حقش پدری و محبت نکرده و معلم دوران کودکی او به علت یک اشتباه و خلاف از ادامه تحصیل در همه مدارس شهری منعش کرده از جمله مهمترین دلایلی است که در طول مستند درباره انگیزهها و عوامل این بزهکاری عنوان میشود. در این بخش به خوبی ابراز پشیمانی عباس از گذشته خود و تاثیر همدلی و محبت در زندگی چنین افرادی برجسته و منتقل میشود.
نکته قابل اهمیت و تسری مستند «خالدار»، برگشت و به نوعی توبهکردن عباس بیرامی از گذشتهای است که خواسته یا ناخواسته گریبان او را گرفته است. برخورد عباس در این بخش جالب و محل تامل است جاییکه برخلاف بسیاری از بزهکاران که در این مواقع انگشت اتهام را به سمت دیگر افراد و رخدادها میگیرند، عباس با بزرگمنشی تنها به برخی از این موارد به طور تلویحی اشاره دارد و از بزرگنمایی و انداختن همه تقصیرات گردن آنها جلوگیری میکند. او به واقع همه ایرادات و تقصیرات را گردن میگیرد و این پذیرش تقصیر خودش یکی از مهمترین عوامل برگشت و سر به راه شدن شخصیت اصلی مستند و گندهلات بزرگ کرمانی است.
مستند «خالدار» هرگز اسیر کلیشههای رایج در مستندسازی و روایتگری نمیشود برای نمونه روی موضوع اعتیاد و خلافهای دیگر به جهت تاثیرگذاری و احساساتگرایی بیشتر تمرکز نمیکند بلکه سعی دارد روند زندگی عباس را با بیشترین تاثیر و کمترین دخل و تصرف تصویر نماید. بخش ورزشکار بودن عباس از جمله این لحظات مهم است که روایتهای کمتر شنیدهشدهای نیز در این باب گفته میشود. اینکه ورزشهای رزمی چون جودو و بوکس در آن زمان ممنوعیت داشتهاند و جوانان شهر با ترس و لرز و به طور مخفیانه این ورزشها را انجام میدادند از جمله بخشهای مهم مستند «خالدار» در نقد سیاستگذاری شهری است که زندگی بسیاری از جوانان شهر با این تصمیمات تحتالشعاع یا به انحراف رفته است.
نقش پزشک فیلم در همراهی و حمایت عباس به عنوان یک فرد تواب بسیار قابل اهمیت و البته فرهنگساز است جاییکه عباس با اینکه اعتیاد را ترک کرده و به آغوش خانواده و جامعه برگشته، هیچ حمایت و همراهی را برای اشتغال نمیبیند که این مشکل بسیاری از معتادان ترککرده است که بعد از ترککردن کسی به آنها اعتنا نمیکند و حتی باعث برگشت آنها به سمت اعتیاد میشود. نقش پزشک در همدلی با عباس و مهیاکردن شغلی در بیمارستان، علاوه بر بهبود وضعیت اشتغال برای عباس بیرامی، باعث نوعی احیا و مسیردهی به زندگی او شده است. نگاهی محبتآمیز و دلسوزانه که نقش بسیار راهبردی و تعیینکننده در زندگی و آینده عباس و موارد مشابه میتواند داشته باشد.
در انتها باید مستند «خالدار» را یک روایت صمیمی و تاثیرگذار از یک شخصیت درگیر بزهکاری نامید که با حمایت و محبت خانواده و یک مجموعه دلسوز توانسته به زندگی برگردد، مستندی که علاوه بر وجوه سرگرمکنندگی و فرهنگی می تواند جریانساز و مبدع راهکارهای جدید برای اینگونه افراد باشد.
مستند «خالدار» محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است.
منتقد و روزنامه نگار
ارسال دیدگاه