نقدی مختصر به چهل ویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر؛
رویدادی که نتوانست انتظار مخاطبانش را برآورده سازد
تهران (پانا) - برخی از منتقدان سینمای ایران معتقد هستند چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در بعد بینالمللی و ملی نتوانست انتظارات سینماگران، اهالی رسانه و مخاطبانش را برآورده کند.
چهل ویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر با معرفی سیمرغداران به پایان رسید، اما این دوره از جشنواره را شاید نتوان آن رویدادی تلقی کرد که ویترین یکساله سینمای ایران را مرور کرده و نویدبخش آیندهای درخشان برای هنر هفتم باشد. اهمیت مرور دستاوردها و نتایج این دوره از جشنواره سرفصلهای مهمی را پیش روی سیاستگذاران و مدیران فرهنگی و هنری قرار خواهد داد.
نخست آنکه جشنوارهای که با ادغام بخش بینالملل با بخش ملی و البته با یکسال تاخیر در برگزاری بعد بینالمللی اش انتظار میرفت پررونقتر از حالت برگزاری مجزای آن عمل کند، نتوانست این انتظار را دست کم در بعد داخلی برآورده کند.
اعلام آمار شرکت بیش از ۵۰۰ کشور در این رویداد نمیتواند جنبههای افت کیفی بخش بینالملل را توجیه کرده و آن را در قیاس خروجیهای جشنواره جهانی فیلم فجر که به دبیری رضا میرکریمی توانسته بود موفقیتهای مهمی را کسب کند، قرار دهد.
انصراف گروهی از سینماگران خارجی در آستانه برگزاری این رویداد از جشنواره به دنبال وقایع اخیر، انتشار خبر بی اطلاعی برخی از آنها از شرکت اثرشان در بخش بینالملل جشنواره فجر، عدم حضوذ مهمانان نامدار و سینماگران مطرح بینالمللی این رویداد و حتی حضور نداشتن برخی از اعضای گروه داوران آن و در نهایت سکوت و به حاشیه رفتن دوباره این بخش نسبت به بخش سودای سیمرغ مهمترین عواملی است که بعد بینالمللی فجر را باز هم با چالش «اختراع چرخ از نو » مواجه میکند.
سوی دیگر ارزیابی جشنواره چهل ویکم فیلم فجر مربوط به بخش ملی و سودای سیمرغ آن است که شاید تحلیل کامل آن در این مجال نگنجد اما اشاره به برخی نکات ضروری مینماید. این دوره از جشنواره اگرچه با افزایش تعداد آثار رو به رو بود، اما از بعد کیفی باز هم شامل چند اثری میشد که از منظر چرایی حضور و تاییدشان توسط هیات انتخاب برای حضور در جشنواره به اصطلاح نقل محافل رسانهای بود و دست آخر در سکوت و بدون نامزدی در هیچ رشتهای به حاشیه رفتند.
حضور پررنگ فیلمهای ارگانی در این دوره از جشنواره را نیز باید نقدی دیگر برای به محاق رفتن نسبی سینمای بخش خصوصی دانست که گویی جشنواره به طور ضمنی از آن حمایت کرده است. همچنین جشنواره امسال خواسته یا ناخواسته متاثر از فضای سیاسی غالب، به عرصهای برای اعتراضات مدنی تبدیل و از رونق آن کاسته شد؛ اتفاقی که دست کم در ادوار گذشته سراغش نداشتیم.
با همه این توصیفات جشنواره چهل و یکم خالی از حاشیه نیز نبود، حضورها یا عدم حضورها امسال جور دیگری در فضای خبری تعبیر میشد و رفتارهای مختلف و واکنشهای مثبت و منفی به فجر به حاشیه ای پررنگتر از متن تبدیل شده بود.
از توهین فاحش یک کارگردان روی آنتن زنده تلویزیون به یک مساله بیولوژیک زنانه هم نباید به سادگی گذشت که تا چند روزی بیانیههای تند و موضع گیریهای صریح سینماگران را به دنبال داشت. با این حال باید گفت سینما همچنان زنده است و باید به حیات خود ادامه دهد سینما نه صرفا یک هنر که صنعتی برای تامین معاش جامعه چند هزار عضوی خود است.
البته شاید ما هم باید به این گفته یک منتقد سینما در برنامه سینمایی اکتفا کنیم که جشنواره امسال را باید در دوره گذار دید و معیاری برای قضاوت درباره پیشرفت یا عدم پیشرفت نیست، این هنر همچنین قابلیت طرح مسائل و معضلات اجتماعی را به مراتب تاثیرگذارتر از سایر رشتههای هنری دارد و میتواند طرحی نو در اندازد. کاش در کشاکش جریانات اجتماعی و سهمخواهیها و مطالبات سیاسی قدر سینما را بیشتر بدانیم!
ارسال دیدگاه