به مناسبت هفته دفاع مقدس، یک نویسنده در گفتوگو با پانا:
جنگ تحمیلی سبب پدیدارشدن چهره تزویر جهانی شد
تهران (پانا) - حمیدرضا صدوقی؛ نویسنده کتابهای حماسه کاوه و معجزه انقلاب و همچنین از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، جنگ را فرصتی برای آشکارشدن چهره تزویر جهانی دانست و تاکید کرد هشت سال جنگ تحمیلی سبب پیشرفت چشمگیر کشور در صنایع نظامی شد.
حمیدرضا صدوقی که در زمان اعزام به جبهه یک نوجوان ۱۶ ساله بود از حس و حال خودش نسبت به آن روزها به پانا گفت: «من زمانی که در حال اعزام بودم به دلیل سن و سال کمی که داشتم، نگران این موضوع بودم که مبادا اجازه حضور در جبهه را به من ندهند. چون برای چند نفر از بچه های هم سن و سالم این اتفاق رخ داده بود، اما پایگاه بسیج ثبت نام بنده را انجام داد و چون مسئله تغییر تاریخ تولد در آن زمانها بسیار رایج بود من از همین روش استفاده کردم و خدا را شکر پذیرفتند. در رمضان سال ۱۳۶۱ دوره های آموزشی را پشت سر گذاشتم. یک آموزش ۴۵ روزه که بسیار دشوار و سخت بود. زمان ورود من به جبهه مصادف با شروع عملیات مسلم بن عقیل بود. من در منطقه عملیاتی سومار به عنوان دیده بان شروع به فعالیت کردم که در هفته دوم خدمتم، مجروح شدم و یک ترکش به پای بنده اصابت کرد و به بیمارستان منتقل شدم. بعد از ۵ ماه مجدد به جبهه رفتم. به هر حال جنگ بود و حضور در خط مقدم جبهه نیازمند شجاعت بود. از طرفی هم مخالفت های خانواده کارهای اعزام را برای خیلی ها سخت میکرد. دوری از خانواده هم یک مقدار برای افراد هم سن من سخت بود.»
صدوقی؛ جنگ تحمیلی را فرصتی برای پدیدار شدن چهره تزویر جهانی دانست و افزود: «بهترین توصیفات مناسب برای جنگ تحمیلی فرمایشات امام خمینی (ره) بود که فرمودند: ما در جنگ حقانیت و مظلومیت خودمان را ثابت کردیم و جنگ سبب پدیدار شدن چهره تزویر جهانی شد. شهید چمران هم اعتقاد داشتند شیپور جنگ سبب مشخص شدن مردان از میان نامردان شد. جنگ بین ایران و عراق فرصتی بود تا مردم ما یک بار دیگر وفاداری خودشان را نسبت به کشور و انقلاب اسلامی نشان دهند و جبهه هم عرصه ای جهت مقابله جوانان بااستعداد کشور ما در مقابل ظلم و ستم بود. جنگ تحمیلی جهت آماده شدن ما برای یک جنگ همه جانبه با اسرائیل و آمریکا بود و اگر این اتفاقات رخ نمی داد ما هیچگاه نمی توانستیم از لحاظ تسلیحات نظامی و دانش هسته ای پیشرفت چشمگیری داشته باشیم.»
وی، علاقه وافر نوجوانان و جوانان به امام و انقلاب را سبب حضور همه جانبه آنها در جبهه های جنگ دانست و خاطرنشان کرد: تمام افرادی که به امام علاقه داشتند داخل جبهه ها حاضر بودند، پدر و مادرها هم مشوق بچه ها برای حضور در جبهه بودند. برای مثال، ۲۱ نفر از خانواده مادر شهید کریم خوش قلب طوسی، داخل جبهه ها بودند و خودشان به همراه همسرشان هم عازم جبهه شدند و خبر شهادت پسرشان را در اهواز شنیدند، در حالی که پیکر سید جواد یکی دیگر از پسرانشان در میان نیروهای خودی و دشمن مفقود شده بود.»
وی ادامه داد: «مسئله بعدی که نمی توان از آن گذشت تاثیر صدای شهید آهنگران و مارش حمله بود. فقط یک روانشناس میتواند نظر دهد که چرا هنگامی که صدای شهید آهنگران بلند می شد یا مارش حمله به صدا در میآمد تمام رزمندگان از خود بی خود میشدند. همین مسائل باعث حضور افراد کم و سن سال در جبهه میشد. مثل سعید فرجود که کوچکترین رزمنده جمهوری اسلامی ایران بود یا محمد کبیری که هیچ گاه به خاطر اینکه مبادا به دلیل کم سن و سال بودنش اجازه حضور مجدد در جبهه را نداشته باشد به مرخصی نرفت. یک روز محمد کرمانی به سراغش می رود و می گوید پدرت مریض است باید به مشهد برگردی، اما محمد کبیری می گوید: اگر پدرم فوت شده که خدا رحمتش کند و اگر هم بیمار است از دست من کاری بر نمی آید، من در جبهه می مانم. محمد آنقدر در جبهه باقی ماند تا در عملیات حلبچه به شهادت رسید.»
صدوقی، شجاعت و دلیری را یک صفت ذاتی دانست و تاکید کرد: «دلیر بودن و شجاعت در تمام افراد دیده نمی شود، اما میتوانیم شجاعت را در خود تقویت کنیم. اتفاقی که برای جوانان و نوجوانان در جنگ افتاد و توانستند با غلبه بر ترس خودشان شجاعانه از این مرز و بوم حراست کنند. ما برای ادامه دادن مسیر شهدا باید اهداف آنها را به درستی بشناسیم. برای مثال وقتی ما به اهمیت درس خواندن پی می بریم سعی میکنیم با تلاش های زیاد موفق شویم. در درجه دوم برای خودمان یک دیدگاه متفاوت ایجاد کنیم.»
صدوقی یکی از دوستان صمیمی شهید کاوه است و با اشاره به اینکه ایشان یک فرد منحصر به فرد بودند، بیان کرد: «ایشان در کنار اینکه یکی از فرماندهان بزرگ جنگ بودند شخصیت بسیار دقیق و منضبطی داشته و نسبت به دشمن شناخت کافی داشتند. همیشه در صحنه نبرد حاضر بودند، همیشه قوای جسمی و دانش نظامی خودشان را ارتقا می دادند و همین مسئله سبب هراس دشمن از ایشان شده بود. همچین بعدازظهرها با سربازها فوتبال بازی می کرد و در تیم همه مانع حرکتشان میشدند و روی ایشان خطا می کردند، اما اصلا ناراحت نمی شدند. شب ها از آسایشگاه نگهبانی می کردند و همیشه برای شناسایی حضور داشتند.»
صدوقی که نویسنده کتاب حماسه کاوه و معجزه انقلاب است، عنوان کرد: «نویسندگی هم یک استعداد ذاتی است و از دوران تحصیل به نوشتن بسیار علاقه داشتم. به طوری که همیشه در انشا نمرات بالایی می گرفتم و بیشتر برای دوستانم می نوشتم. زمانی هم که به جبهه رفتم هر روز تمام خطراتم را یادداشت می کردم. زمانی احساس کردم مردم کشور ما باید فرماندهان شجاع و دلیرشان را بشناسند و کتاب حماسه کاوه را نوشتم و این مسئله با شروع فعالیت کنگره سرداران و ۲۳ هزار شهید خراسان رضوی همزمان شد. با ۱۰۰ ها نفر مصاحبه کردم و تمام مطالب بازنویسی شد و اساتیدی هم آن را تایید کردند و کتاب چاپ شد. کتاب حماسه کاوه به چاپ هشتم رسیده و انشالله در آینده ای نزدیک کتاب هایی از خاطرات دیگر فرماندهان جنگ نیز چاپ خواهد شد.»
صدوقی؛ شهید سلیمانی را محمود کاوه دهه ۹۰ دانست و تاکید کرد: «من چند سال قبل در یک سخنرانی به مردم گفتم اگر میخواهید شهید کاوه را خوب بشناسید به امروز قاسم سلیمانی نگاه کنید. چه بسا اگر محمود کاوه زنده بود به کمک شهید سلیمانی می توانستند جبهه مقاومت را به صورت گسترده ای رهبری کنند. وی بدون هیچ چشمداشتی کار می کرد و همین مسئله سبب محبوب شدن ایشان در میان مردم شده بود. خود ایشان هم قبلا فرموده بودند اگر می خواهید شهید شوید باید قبل از آن شهید شدن را بیاموزید. تمام شخصیت های خوب یک انسان کامل را می توانستیم در شهید سلیمانی ببینیم.»
دانش آموز خبرنگار: امیر عرشیا آقایی
ارسال دیدگاه