ساقی سلیمانی*
چند احتمال برای «احتمالات» علی شمس
علی شمس نویسنده و کارگردان این نمایش در تمام متن های خود چندین اتفاق مشترک را رقم میزند که با همین مولفه ها او را بدون شک در آینده ای نه چندان دور به عنوان کارگردان و نویسنده مولف بیشتر خواهیم شناخت.
در تمام کارهای او، وجه بارز هر متن یک سلسله پژوهش است با رویکردی خاص همان نمایش که در «احتمالات»، نزدیک ترین وضعیت به خود را انتخاب کرده است. نویسنده بر ظرفیت های زبان تسلطی منحصر به فرد دارد که از مطالعه عمیق متون کهن و معاصر سرچشمه گرفته است و با بازیهای زبانی به سبک و سیاق خود دست یافته و آن را وسیلهای برای بیان آنچه به آن میاندیشد، ساخته است. یک رسالت شخصی که در تمام آثارش آمیختهای از تاریخ و ادبیات و دایره واژگان به طنازی را میتوان دید و شنید و فهم کرد اما برای فهم او باید مخاطب خود را از انفعال درآورد و هر بار به شکلی که به ویژه در «احتمالات» با آن روبرو هستیم به لغتنامهاش رجوع کند، بی هیچ تعارفی، مخاطب عامی به منظور کم سواد و مطالعه نمیتواند از سطح نمایش ها و متنهای او فراتر رود و درست در نقطه مقابل، مخاطب هر چه دایره واژگان و سطح مطالعه بیشتری داشته باشد، لایه لایه نمایش را کشف و از هر لحظه از مواجهه با متن غرق لذت خواهد شد.
او در فرم هم به این فضا با امضاهای مشترکی اشاره میکند؛ به عنوان مثال در دو نمایش «شب دشنههای بلند» و «احتمالات»، صحنه مشترکی وجود دارد که موقع گشودن کتاب از میان کتاب شعلههایی بلند میشود و نویسنده و کارگردان قصد در بیان این مهم دارد که کتاب و مطالعه برای او و آثارش چنان شعلهای نامیرا در آتشکدهای مقدس است.
آنچه در سینما و تئاتر منجر به فرم می شود، همین تکرارهاست. تکرار «مرگ یزدگرد» بیضایی هم در هر دو اثر باز همین را یادآوری می کند و در سینما و تئاتر فرم است که باعث شده است بگوییم فلان نویسنده و کارگردان مولف یا صاحب سبک است. این موضوع، در علی شمس و تجربههای سالهای اخیرش هر روز به پختگی بیشتر می رسد. او روش تعامل پژوهشی و موفق کارگاه نمایش را به دهن متبادر می کند. آنچه که حاصب آن شهر قصه شد و پس از آن بین دعواهای ناآگاهانه بین نمایش ایرانی مدرن میتوان گفت یک دستاورد مهم بود که از بین میرفت و آثاری در آن شکل و شمایل جایش خالی مینماید و با دیدن کارهای علی شمس بارقه های امید است که سو سو میزند، بدین منظور که میشود پای چوبین استدلالیان را نداشت و تعصب را دور انداخت و همه ظرفیتها را به کار بست.
مخاطب باهوش هم بدون شک از بیان مستقیم و کم اثر از آن چیزی که به شکل فوری و سردستی به او عرضه بشود میگریزد و در مقابل از کشف زیر متن ها و خواندن آنهاست که لذت می برد.
احتمال فرم
از متن گزیر به فرم که میزنیم نمی توان به استفاده درست و به اندازه صاحب اثر از امکانات دیجیتال و طراحی سخنی به میان نیاورد.
طراحی صحنه و لباس و طراحی صدا و نور در آثار او هیچوقت با زاویه تند از اثر بیرون نمیزند و در یک جمله همه چیز به اندازه و کاربردی است. آنچه که در موسیقی، به آن تنظیم گفته میشود و در تئاتر بدون شک یک تعامل چند وجهی بین طراحان دیجیتال و صحنه و نور و صدا و موسیقی و لباس است که باید در یک هماهنگی با کارگردان به نتیجه مطلوب برسند.
احتمال بازیگر
تا اینجا، متن و بخشی از فرم و طراحی آماده است تا به فعلیت برسد و مرحله انتخاب بازیگر و چیدن بازیگران برای آثار علی شمس معمولا بسیار هیجان انگیز است. معمولا کارهای او در چند اپیزود به اقتضای بازیهای فرمی اتفاق میافتد و همین باعث میشود که او از روایت خطی به نمودارهای مختص خود رو میآورد و در «احتمالات» این اتفاق فعلا در یکی از بهترین حالات خود رخ داده است. تعداد احتمالات یا بهتر بگویم اپیزودهای «احتمالات» زیاد است و در این کار بازیگرانی متنوع اما با یک خصوصیت مشترک یعنی تسلط بر متداکتینگ گرد هم آمدهاند و یک ساعت و نیم هر کدام در چندین نقش مختلف ظاهر شدند.
احتمال فرزین محدث
فرزین محدث مدرس و بازیگر مطرح سینما و تئاتر در این اثر در سه نقش بسیار متفاوت از هم با گریم و لباسی کاملا متفاوت ایفای نقش کرده است که در هیچکدام نقش قبلی را به ذهن مخاطب متبادر نمیکند. عجیب اینکه او در لحظه یک کمدین قوی و در لحظه یک بدمن پرقدرت است. نمیتوان به سادگی از تاثیر بازی او در نمایشی دیگر از علی شمس یعنی «شب دشنههای بلند» گذشت. فرزین محدث در «شب دشنه های بلند» زنپوش بود و نقش عزیز را بازی می کرد. مخاطبان گاهی باور نمی کردند که او فرزین محدث باشد. او در این نمایش و نمایش «احتمالات» یک معلم زبان بدن است. بازی محدث صرفاً یک ایفای نقش نیست، بلکه یک کلاس بازیگری متداکتینگ است. اگر اکت صورت و بدن و صدای او را از او بگیرند هم با حرکات دست محدث چنان بازیای از کاراکتر خود بروز می دهد که مخاطب با جان مطلب روبرو می شود. در این نمایش او یک شیخ عارف گمنام از زمان حمله مغول، یک شکنجه گر و مرد آسیابان در خوانشی کمدی از مرگ یزدگرد را به زیبای نقش آفرینی کرده است.
احتمال بهاره افشاری
بهاره افشاری در این نمایش به ایفای سه نقش پرداخته است که یکی خاتون در مثنوی و دیگری آغامحمد خان قاجار است و آخری زائوی شعر نو. اما نکته نگارنده بیشتر در مورد نقش آغا محمد خان است. اینکه بازیگر چنان ایفای نقش کند چه در اکت ها و چه در صداسازی که به سختی بتوان تشخیص داد او بهاره افشاری است یعنی اینکه او نه تنها خوب بلکه عالی ظاهر شده و نقش را مال خود کرده است.
بسیاری از بازیگران زن ما به دلایل مختلفی از جمله محدودیتهای فیلم و سریال نسبت به تئاتر، وقتی که بر صحنه تئاتر ظاهر می شوند، ظرفیتهای بازی بیشتری از خود بروز میدهند که تا به حال دیده نشده است. یا در مورد مرد و زن و کاری که در برخی آثار علی شمس از نظر فرم و با ریشه نمایش ایرانی یعنی استفاده از زنپوش یا پسر پوش اتفاق می افتد بیشتر ظرفیت های بازی بازیگران را نشان میدهد.
احتمال دانیال خیرخواه
دانیال خیرخواه از آن استعدادهای ناب است که در واقع خودش خودش را کشف کرد و با اجراهایی که بیس همه آنها قدرت متداکتینگ است، او را در فضای دیجیتال میشناسند اما این بار در «احتمالات» علی شمس در چهار نقش بسیار متفاوت ظاهر شده است و مخاطب را از وسعت دایره توانایی خود در بازیگری شگفتزده کرده است. وی نه تنها از همان توانایی اکت های متفاوت بلکه این بار از توانایی صداسازی خود هم مخاطب را آگاه میکند و در کنار همه اینها متوجه می شویم او در تعامل با بازیگران دیگر و فاصله از نقش آفرینی های تک نفره چقدر تواناست. او در این نمایش در آخرین اپیزود مخصوص به خود و در فضایی سورئال یکی دیگر از زنپوش های این نمایش است که نقش پیر زن قابله را بازی کرده است. او بدون شک یک استعداد حیرت انگیز است که شاید هنوز چیز زیادی از او نمی دانیم، چراکه در چهار نقش هر بار مخاطب را شگفت زده کرد و گویا پس از پایان نمایش هم انتظار بازگشت او به صحنه را با نقشی دیگر در وجود مخاطب باقی گذاشت.
او قابلیت بسیار زیادی برای نقش آفرینی در نقش شخصیتهای سوررئال را داراست. در سینما و تئاتر ما اگر تا این حد جای سوپر هیروها و ژانر خالی نبود من این وعده را میدادم که دانیال خیرخواه از نظر ظرفیتهای ظاهری و تواناییهای بازی و صدا یک نمونه بسیار مناسب برای نقش آفرینی در نقش یک سوپر هیرو را داشت؛ یک مرد انکبوتی یک بتمن و یا چرا راه دور برویم یک شخصیت گرته برداری شده از اسطورهای چون گیل گمش.
احتمال آرش اشاداد
آرش اشاداد به دلیل ظرفیتهای عجیب جسمی از نظر ظرافت و ریز نقشی در این نمایش بار سنگینی را به عهده دارد که مخاطبان هر لحظه بابت سلامت بازیگر نگران می شوند اما وی در نقش آفرینیهای عجیب مثلا در فیلم کوتاه «دوال پا» و در صحنه های مختلف تئاتر با چنین فرمهایی دست و پنجه نرم کرده است.
او از زبان بدن حداکثر استفاده را میبرد و در «احتمالات» قرار بر همین است که او از حداکثر ظرفیتهای جسمی خود برای ایفای نقش استفاده کند. حتی به طنز میتوان گفت او تنها گزینهای بود که برای دو کاراکتر که یکی نیاز به بسته بندی شدن و جابجایی داشت و دیگری هم شیخی کتابخوان و رنجور بود مناسب بوده است و انتخاب او برای این نقشها هوشمندانه ترین انتخاب بود. اشاداد مخاطب را از ظنز فاصله میدهد و او را نگران و مضطرب میکند و بعد که مخاطب را از اپیزودهای دیگر جدا کرد، او را با خود همراه می کند درست تا آخرین نقش از سه نقشی که در نمایش مال اوست مخاطب قرار است با او تصمیم بگیرد که برگردد و آیا به خر نگاه کند یا او را نوازش کند و یا او را کتک بزند؟ اشاداد در ریتم این نمایش نقش کسی را بازی میکند که قرار است در ریتم حسی نمایش تعادل ایجاد کند.
احتمال عزالدین توفیق
بازیگری بلند قامت با ظرفیت های جسمی و توانایی بیانی متفاوت و کمک در ایجاد طنز در اپیزودهای مختلف است.
توفیق نکته جالبی که در اکت صورتش دارد این است که در عین ایجاد طنز میتواند آمیزهای از غم را به مخاطب انتقال دهد. از نکات جالبی که حتی در بیان او هم خودنمایی می کند. درباره توفیق میتوان گفت حتی گاهی میتواند حس بلاتکلیفی آمیخته با وحشت را به مخاطب انتقال دهد و بسیار از نظر حسی بازیگر قوی به نظرم رسید که تا به حال از وی بازی ندیده بودم. تقریبا برخی از احتمالاتی که در آخر احتمال دانیال خیرخواه مطرح کردم در مورد سوپر هیروهای مغموم سینما و تئاتر خالی از ژانر ایران، در مورد توفیق هم صدق میکند.
احتمال نسرین درخشان زاده
درخشان زاده را پیشتر در «خانه برنارد آلبا» بر صحنه دیده بودم و به شدت دختری توانا خوش صورت و صدا و پر جنب و جوش است که برای نقش هایی که در «احتمالات» به او سپرده شد انتخابی درست و با نتیجه بسیار مطلوب بود.
درخشان زاده در چهار نقش در «احتمالات» ظاهر می شود که هر کدام به شدت با دیگری متفاوت هستند و هر کدام سختی های خودشان را دارند اما از نظر جسمی و بیانی همچون دیگر بازیگران این نمایش درخشان زاده هم خوش درخشید. بدون شک هر بازی او از جنسی بود که پس ذهن مخاطب رسوب میکند چه وقتی روی سن تالار وحدت و در نمایش پر بازیگر «خانه برنارد آلبا» باشد چه وقتی با چهار نقش و چهار اپیزود در «احتمالات» علی شمس.
احتمال امیر بابا شهابی
یکی دیگر از ریزنقشان این نمایش بعد از اشاداد، امیر شهابی است که از ابتدا تا انتهای نمایش با ما همراه است و این خودش مشکلترین بخش اجرای اوست. یک ساعت و نیم روی نردبان و در تعامل با تک تک بازیگران و یک یک اپیزودهای شهابی به حق لغتنامه این نمایش است و در بالای نردبان کلمات هر آن لحن و حس متفاوتی را تجربه میکند و اما عجیب اینکه ابدا تا آخر نمایش حسی از طاقت فرسایی نقش خود را به مخاطب انتقال نمیدهد. از نظر حسی یک بازیگر تواناست و همچون یک پاورقی مهم و ضمیمه جدانشدنی بر صحنه حضور واجب خود را حفظ میکند.
احتمال محمد امین پازوکی
سومین بازیگر ریز نقش «احتمالات» پازوکی است؛ او را در نقش مغول و در اپیزود دیگری با نقش کسی که لطفعلی خان زند را تحویل آغامحمدخان میدهد، میبینیم. او در نقش مغول بدون شک انتخاب درستی بود و در سه بار آمدن مغول به صحنه هر بار حالتی متفاوت را باید بازی می کرد که استفاده او از زبان بدن بسیار درست و به اندازه بود بازیگری که ما خیلی دیالوگی از او نداریم اما حتما حالتهای ظاهری و جسمی او و اکت صورتش و کشیدگی چشمانش را به خاطر خواهیم سپرد.
احتمال علی شمس
جملهای که از ذهن مخاطب این نمایش پاک نخواهد شد و آن را افسانه کمالی در آغاز نمایش در اپیزود اول به زبان میآورد و ما بعد از آن است که به دل تاریخ و تاریخ ادبیات میرویم و او در آخر دوباره به صحنه برمیگردد و پیش از آخرین صحنه خطابهای میخواند که تمام آن تاریخ را به نسل معاصر گره میزند. متولد سال ۱۳۶۴ این چیزیست که در معرفی خود در همان خطابه میگوید. معاصرترین نسلی که به زعم نگارنده میتواند بار تمام این حوادث را بر شانه داشته باشد متعلق به حدود همین سال است. کمالی بسیار خوب از پس اجرای این خطابه برآمده و سردرگمیها و زانوان سست و خسته این نسل را به خوبی به نمایش گذاشته است. کمالی خط ربط حادثههای تلخ و شیرین این نمایش است و نماینده مخاطب بر بدنه این نمایش؛ گویا او ما را با خود به دیدن این نمایش دعوت میکند و سپس با آن خطابه ما را به خود میآورد و وضعیت حالای ما را به ما نشان میدهد. آینهای روبرو.
منتقد و پژوهشگر هنری
ارسال دیدگاه