حسین یاریار در گفتوگو با پانا
من یک دیکتاتور مهربان هستم
من بودم یا نبودم، بنویسید که من اگر آبرو گذاشتم برای خدا و مملکتم گذاشتم/ برای راهاندازی باشگاه خیریه ورزشی هنرمندان از فعالیتهای هنریام دست کشیدم/ خستهتر از آن چیزی هستم که همه فکر میکنند/ میخواهم اسکار انسانیت را در ایران راه بیاندازم
تهران (پانا) - مؤسس باشگاه ورزشی هنرمندان که سالهاست با بازیهای ورزشی خیریه با حضور هنرمندان و ورزشکاران اقدام به فعالیتهای خیریهای مانند آزادی زندانیان و کمک به معلولین و غیره میکند، برای اولین بار از فراز و نشیبهای مسیری که طی کرده است و امیدها و آرزوهای آیندهاش سخن میگوید.
«حسین یاریار» از بازیکنان سابق فوتبال و بازیگر و تهیهکننده سینماست که برای اولین بار سنگ بنای همکاری مشترک میان فوتبالیستها و هنرمندان را برای فعالیت در امور خیریه تأسیس کرد و خروجی آن باشگاه ورزشی هنرمندان شد که فعالیت این باشگاه خیریه حتی جهانی هم شد. «حسین یاریار» در گفتوگو با پانا برای اولین بار از مسیر پرفراز و فرود تأسیس این باشگاه خیریه سخن گفت.
اگر روز اول میدانستم، نمیآمدم
یاریار با اشاره به حجم سختیهای تأسیس و سرپا نگهداشتن باشگاه خیریه ورزشی هنرمندان عنوان کرد: «اگر روز اول میدانستم این کار تا این اندازه من درگیر میکند، نمیآمدم. البته مباحث معنوی این نوع کارها مهم است و اینکه ما بنیانگذار بازیهای خیریه هستیم و باید کارهای رو به جلو انجام دهیم و طبیعتا کار بزرگی انجام شده است. باشگاههای بزرگ ما عموماً بهجز تعدادی محدود، بدهکار هستند. تازه بودجه میگیرند و اسپانسر دارند اما من میگویم ما ۶۶۰ بازی رسمی خیریه انجام دادیم که از این تعداد ۶۵ بازی بین المللی است بدون بودجه دولتی و غیره. شما وقتی میگویید بازی بینالمللی یعنی هزینه شده است. ما مسابقات فوتبال هفت نفره هنرمندان را هم ابداع کردیم و اسپانسرها همهجا زدند اما ما ماندیم. من امروز که اینجا هستم بهشدت خسته هستم. خسته این هستم که ثمره درختی که کاشتیم چه شود؟»
وی افزود: «خود ما دنبال این هستیم لیگ فوتبال هنرمندان را راه بیاندازیم که در حال شکلگیری است و دنبال این هستیم که پنجمین دوره مسابقات هنرمندان جهان را راه بیاندازیم و در این سالها هرکسی قول داد عمل نکرد و علی ماند حوضش.»
تعدد تیمهای هنرمندان از دغدغههای روز اول من بود
حسین یاریار درباره انشعاب این فعالیت خیریه توسط هنرمندان دیگر گفت: «من اعتقاد داشتم بچههای هنرمند باید ورزش هم بکنند. در مسابقات جهانی که ترتیب دادیم هم ۱۴ نفر شرکت میکردند که ۳۵ سال به بالا بودند و از هر کشوری حضور داشتند که بعد این تبدیل شد به گروههای ۷ نفره. با همه این شرایط موضوع انشعاب قطعاً اجتنابناپذیر بود. اکنون نزدیک ۳۵ تیم هنرمندان در سرتاسر ایران داریم و این بد نیست و من از روز اول دغدغه این را داشتم که به همینجا برسیم. ما گفتیم هنر ورزش و انسانیت یعنی هنرمند و ورزشکار در خدمت مباحث انسانی باشند پس نباید انحصار ایجاد میکردیم.»
حسین یاریار درباره ردهبندی سنی این نوع بازیهای خیریه گفت: «در مورد ردهبندی سنی که ایده خوبی است حتماً فکر میکنم زیرا ما پدر و مادر این جریان هستیم و من چند هدف دارم و امیدوارم این خستگی اجازه دهد بتوانم این مسیر را بروم. اول اینکه مسابقات فوتبال هنرمندان جهانی شود و پخش جهانی بگیرد. در روسیه برگزار شد و چهار دوره در ایران بود اکنون چهار کشور تقاضای پنجمین دوره را دارند. دوم اینکه در سه سال آینده اولین دوره المپیک مسابقات هنرمندان جهان را خواهیم داشت با همین شعاری که گفتم یعنی هنر، ورزش و انسانیت.»
برای راهاندازی باشگاه خیریه ورزشی هنرمندان از فعالیتهای هنریام دست کشیدم
حسین یاریار با اشاره به خروجی این بازیهای خیریه گفت: «در این مدت ما توانستیم تعداد هزار و خرده زندانی را آزاد کنیم و فعالیتهای خیریه بسیار دیگری که همه میدانند و همه حاصل همین چهار دوره مسابقات جهان، مسابقات ستارگان جهان و تورنمنت جهانی فوتسال و غیره بود که منجر به انجام این تعداد کارهای انسان دوستانه شده است. این نوع فعالیتها باعث شد خود من فعالیتهایم دست بکشم برای مثال اگر فیلم میساختم دیگر نسازم و غیره و در این سالها دائم تحلیل رفتم.»
به خودم آمدم دیدم خیلی چیزها ندارم
وی افزود: «در این ۱۴ سال من بهشدت درگیر بودم زیرا مسابقات خیریه بسیار زیاد بود و ما تنها کسانی بودیم که باید میرفتیم و من تنها کسی بودم که باید اینها را هماهنگ کنم و بقیه سرزندگیشان بودند و من ناخودآگاه بدون اینکه فکر کنم به خودم آمدم دیدم خیلی چیزها را ندارم.»
به لحاظ معنوی خوشحالم اما در بعد مادی همه درها را به روی خودم بستم
یاریار درباره اینکه آیا از این نوع فعالیتهایش پشیمان شده یا نه، گفت: «اگر با نگاه معنوی ببینیم نمیتوان درموردش صحبت کرد. من همینکه این بازیهای خیرخواهانه را میبینم و خندهها و شادی را میبینم، خدا را شکر میکنم که در این مسیر قدمی برداشتهام و از بعد معنوی خوشحال میشوم اما گاهی میبینم که سوءاستفاده میشود و فقط یکجور نمایش است، آنجاست که میگویم خدایا کاری کن این مسیر آلوده نشود اما اگر نگاه مادی داشته باشیم باید بگویم بهشدت پشیمانم چون همه درها را به روی خودم بستم.»
خستهتر از آن چیزی هستم که همه فکر میکنند
وی افزود: «من باشگاه هنرمندان را شکل دادم و پای کار ایستادم و این همه کار انجام دادم ولی وقتی برایم مرور میکنند که از این بازیها چه اندازه فعالیتهای خیریه مهمی انجام شده من به خاطر ندارم. کسی نمیگوید خود این فرد دارد چه میکند و این خیلی دردناک است. نه از بچههای خودت که بغل پایی یادشان دادی که در این مسیر باشند و نه از غریبه و فقط خودم ماندهام. تازه کلی کار نیمهتمام دارم که باید انجام بدهم ولی خیلی سخت است. من بارها به خودم گفتهام که خداکند صبح از خواب بلند نشوم. خستهتر از آن چیزی هستم که همه فکر میکنند. خستگی من احساسی هم هست.»
حسین یاریار گفت: «این جامعه گرفتارتر از این حرف هاست و البته طبع من اجازه نمیدهد اینها را بگویم. سالها زجر و حرفهایی که درست نبوده و حاشیههایی که در گذشته بیان شده، هرکدام انسان را پیر میکند. من وقتی در بازی ستارگان جهان صدای آدمی را شنیدم که میگوید این بازی را از فلانی بگیر من سه میلیارد اسپانسر میآورم و تازه این فرد رفیق من بود با خودم گفتم چرا نمیآید به من بگوید تو بیا کنار بایست من این کار را دنبال کنم. من در این سالها یکبار نخواستم خودم را نشان دهم. تیم ستارگان جهان به ایران آمد و من فقط یک عکس با روبرتو کارلوس دارم و دیگر هیچ.»
از این بازیهای خیریه فقط بدهکاریهایش برای من مانده
وی افزود: «بقیه بردند و خوردند ولی من فقط عاشق این کاری بودم که مردم ایران دارند میبینند. آدمهایی به ایران آمدند که اصلاً فکرش را هم نمیکردند و ما میتوانستیم بگوییم مملکت ما آنقدر امن هست که این همه آدم بزرگ به ایران بیایند و در همان جریان چقدر آدمها پول بردند و اما فکر میکنید چقدر برای من بدهی ماند، خیلی زیاد. زیادی عاشق بودن ثمرهاش این است که به خاطر آن عشق بمیریم وگرنه عاشقی نیست.»
حسین یاریار گفت: «تعداد ۱۱۶۳ زندانی آزاد شد و حالا چقدر به معلولها کمک شد، بماند ولی مهمتر این است که این قضایا جا افتاد. امروز میگویم اگر عاشقی کنی و عاشق باشی همانی هستی که روی مین میخوابی تا بقیه رد شوند. من الان همانم و هر آن ممکن است منفجر شوم. من فیگو و روبرتو کارلوس را به اتفاق رفقایم آوردهام و این همه هنرمند دارند ورزش میکنند و این مهم است.»
گفتن بعضی حرفها درهای فعالیتهای خیریه را میبندد
وی درباره افرادی که از این باشگاه رفتهاند گفت: «مکتب باشگاه هنرمندان مکتب جذب است و ده دفعه دیگر هم بروند و بیایند اینجا خانهشان است و ما قرار نیست استفادهای بکنیم چون همینها میروند و جای دیگر ورزش میکنند. اگر هم برگردند به خانهشان برگشتهاند ولی هیچکدام برای ما دلگیری نمیآورد زیرا ته قضیه برای ما سود مادی ندارد، تازه داشت هم نباید ناراحت شویم چون کار خیر است. من نمیخواهم درد دل کنم و بگویم چقدر سنگاندازیها انجام شد و کارها بهسختی پیش رفت اما گفتن این حرفها فقط در خیر را میبندد و من معتقدم اصل کار زیباست و همین مهم است.»
یا یار با اشاره بهسختی های این مسیری که طی کرده است، گفت: «آنچه برای من مهم است این است که چه کسی میآید و پیگیر چنین بازیهای خیریهای میشود و من از همان لینکها استفاده میکنم تا بازهم کار خیریهای برای دیگری راه بیاندازم. البته بدهی های زیادی دارم که به خاطر این جریان است. من اکنون مستأجرم و ماشین ندارم ولی همه از همین مسیر است. فکر میکنم من باید این عاشقی را تمام کنم و تمام شدنش با جانم است.»
میخواهم اسکار انسانیت را در ایران راه بیاندازم
وی افزود: «امسال پیشنهادی آمد که کار را قشنگ تر کرد و اینکه هیئت ژولی ما هرسال از بین ۲۰ کاندیدا که هر سال در دنیا داریم دو نفر را انتخاب کند به عنوان سنبل های این قضایا به دعوت هیئت داوری به آن کشور بیایند و جایزه انسانیت شان را بگیرند که در ایران این اسکار شود. برای این مهم در حال انجام کارهایش هستیم. من فقط متاسفم که در جامعه ای هستم که به شدت بی رحم است و در این بی رحمی آدم هایی مانند من صدمه می خورند و طرح های شان از بین می رود. چقدر زیباست که در دور پنجم بگوییم که یک هنرمند زن در دنیا و یک فوتبالیست مرد از بین ده یا ۲۰ کاندیدا انتخاب شوند که تندیس انسانیت را بگیرند چقدر شکوه دارد. اگر خداوند کمک کند و این اتفاق افتاد چقدر آدم ها ترغیب می شوند که جزو این کاندیداها باشند. من همه تلاشم این است که دور پنجم خارج از ایران برگزار شود و زمانبندی اش را بیان نمی کنم. بعد از این موضوع برنامه لیگ را نوشته ام که در چهار نقطه ایران بازی ها برگزار شود تا بازی نهایی در تهران برگزار شود.»
یاریار درحالیکه بغض کرده بود، عنوان کرد: «فقط این را میگویم که من آبرو به خاطر مملکتم گذاشتم و اگر جایی بیآبرو شدم به خاطر مملکتم شدم. من دنبال خودم نبودم وگرنه خودم خیلی راحت زندگی میکردم من فکر کردم برای مملکتم باید کاری انجام دهم و هنوز هم عاشقی میکنم و اگر کاری کردم و اگر جایی آبرویم به خطر افتاد به خاطر خودم و داشتن فلان ماشین نبوده امیدوارم توانسته باشم کاری کرده باشم. من بودم یا نبودم، بنویسید که من اگر آبرو گذاشتم برای خدا و مملکتم گذاشتم.»
وی افزود: «در دنیا کسانیکه طرح و ایده ای دارند برای شان شرایطی فراهم می کنند تا بتوانند کارشان را پیش ببرند اما من ۲۰ سال است خودم طرح می دهم خودم کارها را پیش میبرم خودم فحش می خورم و خیلی چیزهای دیگر. اما خب من عاشق این کار هستم و من می گویم من یک دیکتاتور مهربان هستم. دیکتارتورم در خط قرمزها و مهربانم در اینکه می گویم این سفره هرچه درونش هست برای همه هست و من چیزی از این سفره نبرده ام.»
ارسال دیدگاه