آنچه از نقاشی قهوه خانه ای نمی دانیم
تهران (پانا) - کتاب نماد و عناصر شیعی در نقاشی قهوهخانهای نمادهای تصویری اشیاء، حیوانات و رنگ هایی که نقاشان در کار خود از آن ها بهره جسته اند را از منظر اسطوره ملی، مضامین مذهبی و فرهنگ عامه مردم مورد تحلیل و تفسیر قرار می دهد.
کتاب نماد و عناصر شیعی در نقاشی قهوهخانهای اثری تالیفی از زهرا حسینآبادی، مرضیه محمدپور است که سال ۱۳۹۵در ۱۵۶ از سوی نشر سخنوران در قطع وزیری به چاپ رسید.
این کتاب اثر پژوهشی است که به روش توصیفی تحلیلی و ابزار آن گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای شده و به نقش ها و عناصری در نقاشی قهوه خانه ای پرداخته، که به صورت نمادین یادآور اعتقادات شیعی است.
در این کتاب اشیاء، حیوانات و رنگ هایی که نقاشان در کار خود از آن ها بهره جسته اند از منظر نمادهای تصویری هنر شیعی مورد تحلیل و تفسیر قرار می گیرند.
نقاشی قهوه خانه ای از جمله هنرهایی است که از بطن جامعه و توسط نقاشان مکتب ندیده ای بوجود آمد که هر کدام از
آن ها در حرفه های مختلف مثل کاشی سازی، گچ بری، و... فعالیت می کردند و در این نوع نقاشی شاهد مضامین مذهبی و غیر مذهبی هستیم که بدون تکلف و در نهایت سادگی به تصویر کشیده شده اند.
نقاشی های قهوه خانه ای که متاثر از فضایی خاص بوده، ابتکار نقاشانی است که روایات ملی، حماسی و نقل های مذهبی را بر اساس زندگی امامان معصوم، خصوصاً وقایع کربلا و کیفر دادن اشقیا و کسانی که به ائمه ظلم نموده اند را به صورت عناصر نمادین تصویر می کردند.
در قهوه خانه ها نقالانی حضور داشتند که به بیان داستان های مذهبی، ملی و حماسی می پرداختند، نقاشان قهوه خانه ای متأثر از این داستان ها، برداشت خود را با تکیه بر قوه خیال شان به تصویر می کشیدند.
مضامین تصاویر این کتاب به سه محور کلی طبقه بندی می شود، که شامل: اسطوره ملی، مضامین مذهبی و فرهنگ عامه مردم است.
نماد و نمادپردازی در هنر
در این کتاب نماد و نمادپردازی در هنر از دیدگاه های روانکاوانه تا جامعه شناختی تعریف می شود که می توان چنین نتیجه گرفت که نماد در ورای معنی جای دارد، و تفسیر مختص به خود دارد، که لازمه ی این تفسیر دارا بودن نوعی قریحه است.
تاریخ نمادگرایی نشان می دهد که هر چیزی می تواند معنای نمادین پیدا کند، مانند اشیاء طبیعی یا آنچه دست ساز انسان است. درحقیقت تمامی جهان یک نماد بالقوه است و انسان با گرایش طبیعی که به آفرینش نمادها دارد به گونه ای ناخودآگاه اشیاء یا اشکال را تغییر می دهد تا حالتی مذهبی یا هنری به خود بگیرند.
این نمادها در هر سرزمینی، بسته به اعتقادات دینی و مذهبی، خاطره های ازلی، اسطوره ها و ناخودآگاه جمعی هنرمند، و مردم آن سرزمین متفاوت است؛ و معانی خاصی را به ذهن انسان ها متبادر می کند. مثلاً رنگ قرمز در جایی نماد ایروتیک و در جایی دیگر نماد شهادت است و گاهی رنگ ها بنا بر فرهنگ های مختلف، موضوع و روایت های متفاوت بیان شده و از معنایی خاص برخوردار می شوند.
بیان نمادین رنگ ها
یکی از عناصر بصری موجود در نقاشی قهوه خانه ای که در نگاه اول توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند؛ رنگ های به کار گرفته شده در این نوع نقاشی است که هر کدام از آن ها می توانند بیانگر معانی خاصی باشند و صورتی نمادین به خود گرفته؛ و مفاهیم متفاوتی را به ذهن انسان منتقل کنند در این کتاب رنگ های سبز، سیاه، قرمز و آبی مورد بررسی قرار گرفته است.
رنگ سبز در این پژوهش نماد صلح و حقیقت عنوان شده و آمده است که در ادبیات عرفانی، نماد سبز دربردارنده عالی ترین معانی عرفانی است و در اطراف نام حضرت خضر (ع)تجلی می کند. سبز بیش از دیگر رنگ ها جنبه نمادین داشته و بررسی نمادهای تصویری هنر شیعی در نقاشی قهوه خانه ای تقریباً در همه جا با آگاهی انتخاب شده و نماد و نشانه ی پاکی و قداست است.
رنگ سیاه به گفته مولف این کتاب در میان مسلمانان و همچنین مسیحت نمادی از سوگواری و اندوه است و در نشانه شناسی های اسطوره ای عموماً نماد مرگ، شر، ویرانی، رنج و اندوه و در نهایت رنگ آشفتگی است که در نقاشی های قهوه خانه ای رنگ سیاه در پوشش زنان اهمیت زیادی دارد و در روایات مربوط به حادثه ی کربلا، نمادی برای عزاداری در ماتم از دست رفتن مردان و سرنوشت غم بار اهل بیت است.
از سوی دیگر این رنگ و رنگ های کدر، در هیبت اسب های دشمنان امام متجلی شده است که خود نمادی از شر می باشد و در ازمنه ی قدیم، سیاه کردن روی گنهکاران نوعی تنبیه محسوب می شد و این امر نشانگر سیاه رو بودن آن ها بوده است.
رنگ قرمز در آثار نقاشی های قهوه خانه ای نشانه خونین بودن قیام امام حسین و شهادت است و همچنین رنگ قدرت، خون و نیروست. اصطلاح «سرخ رو » در نزد عطار نیشابوری نیز نمادی برای پاکدامنی، عفت و آبرو به کار رفته است که یادآور مالیدن دست خون آلود حلاج به صورت خود است تا دیگران شاهد چهره رنگ پریده ی او به هنگام مرگ نباشند و این عبارت، اعتباری برای آن عمل است.
در این کتاب قرمز نمادی از شهداست عنوان شده است که تجلی آن در لاله های سرخ است و در روز عاشورا محاسن امام حسین نیز با خون پیشانی ایشان خضاب شد که این خود نشانی از مظلومیت است.
رنگ آبی در این پژوهش جلوه عرفان، ملکوت، آرامش و صفاست به صورت نه چندان شفاف برای هماهنگی رنگی با بقیه قسمت های تابلو در آسمان به کارگرفته شده است. آسمان جایگاه همیشگی روح های بلند، محل نزول وحی، سرزمین فرشتگان و انبیاء و محل نزول بلاست و هنرمند برای ربط دادن رنگ ملکوتی آن با بقیه صحنه نمایش حسینی از به کار بردن رنگ آبی در بعضی نقاط تابلو بهره جسته است و در معماری اسلامی، برای رنگ آمیزی آن از رنگ آبی استفاده می شود. همچنین رنگ آبی جنبه های مختلف روح را نشان می دهد و نشانه ی ایمان است.
در این کتاب عناصر بصری همچون کعبه، شیر، شتر، اسب، کبوتر، دست و عماری که در اغلب نقاشی های قهوه خانه ای می توان دید مورد تحلیل قرار گرفته است.
کعبه که در مرکز بیشتر نقاشی های قهوه خانه ای دیده می شود معمولا در پشت سر امام حسین(ع) نشانه مذهب وحدانیت است، که در مرکز نقاشی ها تداعی گر چرخش، طواف و حرکت حول محور کعبه که نماد یکتاپرستی است. همچنین مفاهیمی چون زمین، ملک، فرش، کرانمندی، وقار و پایداری از نشانه های مربع است. یعنی بر اساس تسبیحات چهارگانه استوار است و جالب تر از آن طواف زائران حرم خدا به صورت دایره است که سیر از فرش مقدس به عرش الهی دارد.
شیر مظهر قدرت و اقتدار عنوان شده است و بر اساس این کتاب در باور مردم در دشت کربلا نقش اساسی داشته و از بدن شهدا بعد از شهادت تا زمان دفن، پاسداری می کرده و در همه مراسم حضور محسوس دارد. ایرانیان نقش شیر یا حتی تندیس های آن را جهت محافظت و پاسبانی و نیز برای مصونیت از تجاوزات دشمن روی دیوارها و حصار قرار می دادند. این نقش به عنوان یکی از نقوش جهانی، سمبلی از شمس و قمر، خوب و بد، روز و حرارت خورشید، هوشیاری و قدرت، قانون و عدالت و حافظ درها و دروازه های گنج بوده است.
این نقش برای نشان دادن شجاعت و دلیری حضرت علی به مفهوم شیر خدا به کار رفته است و در تعزیه ها و عزاداری های روز عاشورا به عنوان سمبلی از آن امام دیده می شود.
شتر نیز که در همه نقاشی های قهوه خانه ای دیده می شود به عنوان محمل کاروان اسرای کربلا خود نمادی از مظلومیت امام حسین در روز عاشورا است و نمونه فروتنی است زیرا بر طبق رسالات مربوط به حیوانات، شتر بر زمین زانو می زند تا بار بر او حمل کنند اما شتر قبل از هر چیز مرکبی است برای عبور از بیابان، و به برکت آن می توان به مرکز ناپیدا یعنی به جوهر الهی رسید.
اسب در پژوهش مولف مورد تاکید در همه اساطیر ملل است که مورد توجه بوده و به نگهبانی و تیمار این حیوان سودمندکه به صفات تند و تیز، چالاک و دلیر و پهلوان موصوف است اهتمام داشته اند. در واقعه ی عاشورا نیز وفاداری این حیوان را می توان شاهد بود. همان طور که در ذکر مصیبت ها نیز شنیده ایم آن زمان که امام حسین (ع) به شهادت می رسد و این حیوان به خیمه ها باز می گردد تا خبر شهادت امام را به خانواده ی ایشان برساند. همچنین محمد رسول الله، سوار بر اسب سفید به معراج می رود.
کبوتر نیز برخی به صورت نمادین پرواز، عروج، خوش آوازی، زیبایی، سفر روحانی و گاه به معنای بهشت تاویل و تفسیر می شود. نقش پرندگان در واقعه ی عاشورا نیز قابل مشاهده است و بر مبنای اعتقاد عوام که در منابع مکتوب عامیانه و مذهبی هم آمده در گودال قتلگاه پرندگان تیرها را از بدن شهدا بیرون می کشیدند.
در بسیاری از فرهنگ ها از جمله فرهنگ ایران، از وجود کبوتر به عنوان پیک نامه بر و قاصد بررسی نمادهای تصویری هنر شیعی در نقاشی قهوه خانه ای یاد شده است. اسطوره های کهن نشان می دهند که کبوتر را پیک ناهید نیز نامیده اند. این پرنده در نمادپردازی کلی تمامی حیوانات بالدار، یعنی در معنویت و نیروی تعالی مشترک است و نمادی از روح می باشد.
دست (پنجه) یکی دیگر از سمبل هایی است که در مراسم عزاداری مشاهده می شود که به صورت دست بریده کوتاهی بر سرکتل ها یا بر روی علم ها قرار می گیرد. در این کتاب این نماد یادآوری به حادثه کربلا است، چرا که دست خود نماد و تداعی کننده ی عمل است و در این حیطه این سمبل می تواند تداعی کننده ی ندای حق جوی "هل من ناصر ینصرنی" باشد که در نینوا سر داده شد و برای بینندگان و عزاداران تجسم کننده حماسه کربلا است. از سوی دیگر و بنا به قولی دیگر آن را نشانه پنج تن آل عبا نیز می دانند. ضمن آنکه بنا به گفته آگاهان مذهبی این فرم سمبل دو دست بریده حضرت ابوالفضل(ع) نیز است که در راه یاری حضرت سیدالشهداء تقدیم شد.
عماری کجاوه هایی هستندکه اطرافش پارچه پیشیده می شود و درونش مستور است و سمبولی از به اسارت بردن خاندان امام حسین (ع) است و با نام های گوناگون حجله قاسم، کتل ۴ نخل بندری، جارچو شهرها ی ایران شناخته می شود. علت خواندن عماری به نخل بنا بر این است که گویند که برای حمل اجساد شهدای واقعه جانسوز کربلا، در روز سیزدهم محرم، به وسیله طایفه بنی اسد که شیعه و ایرانی تبار بودند از تنه و چوب و شاخه های درخت نخل استفاده شده است.
کتاب نماد و عناصر شیعی در نقاشی قهوهخانهای ابتدا استفاده از عناصر شیعی در هنر، و علل ورود آن ها به این وادی را بررسی کرده است و پس از آن، به نمادهای موجود در نقاشی قهوه خانه ای می پردازد و در نهایت به این نتیجه رسید که ریشه ی این عناصر به حکومت آل بویه باز می گردد زیرا آنان شیعه و پیرو امام علی بودند و تاثیر آن بر روی مردم، تقویت روحیه میهن پرستی و دفاع از سرزمین و اعتقاداتشان بوده است.
با تشکیل حکومت شیعی در دوره صفویه، توجه و اوج گیری آن در دوره قاجار، سبب بازتاب اعتقادات مردمی، متأثر از واقعه عاشورا، توسط هنرمندانی برخاسته از دل همین مردم می شود. این عناصر ذهنی بوده و ریشه در سنت و هویت اسلامی- شیعی ایران دارند و سبب درک و ارتباط عمیق تر و بیشتر عامه مردم با روایت های مذکور و عشق آنان به امامان معصوم می گردید و حس میهن دوستی و دفاع از ارزش ها و اعتقادات را در آنان تقویت می نمود.
تردیدی نیست که بازخوانی و درک مفهوم عاشورایی و نمادین نقاشی های قهوه خانه ای در زمان های مختلف می تواند نقش موثری درتداوم و پویایی فرهنگ شیعی داشته باشد.
ارسال دیدگاه