«شهاب حسینی» بازیگرِ اصغر فرهادی است!

علی فرهمند: شهاب حسینی خسته‌کننده و بدون دانش و آگاهی کافی از فن اجرا، بدون ذره‌ای خلاقیت است!

تهران (پانا)- علی فرهمند منتقد سینمایی در یادداشتی که در صفحه خود منتشر کرده، مواردی را درباره بازیگری و اجرای شهاب حسینی مطرح کرده است.

کد مطلب: ۱۱۹۴۸۱۶
لینک کوتاه کپی شد
«شهاب حسینی» بازیگرِ اصغر فرهادی است!

در سال‌های اخیر اظهارنظرهای منتقدان و کارشناسان سینما و تلویزیون درباره بازیگران چهره‌ای که به اجرا وارد یا بالعکس از اجرا وارد بازیگری شده‌اند، مطرح شده است. یکی از این چهره‌ها، شهاب حسینی است که اظهارنظر و انتقادات درباره وی به مراتب بیش از چهره‌های دیگر بوده است که شاید به دلیل حضور موفق او در سینما در مقام بازیگر، کارگردان و تهیه‌کننده است. البته حسینی پیش از ورود به عرصه سریال و فیلم، مجری موفقی در دهه ۷۰ تلویزیون به حساب می‌آمد و در آن سال‌ها چهره‌ای نو از اجرا را در برنامه «نیم‌رخ» به تماشا گذاشت. نظرات و دیدگاه‌های موافق و مخالف با بازیگری او نیز پس از ایفای نقش متفاوتش در آثار اصغر فرهادی نمایان شد. همچنین نقدهایی به اجرای او در آخرین برنامه‌ای که در آن حضور داشت، سرازیر شد.

در ادامه یادداشتی از علی فرهمند منتقد سینما درباره شهاب حسینی می‌خوانید.

«بعضی -به‌اصطلاح- بازیگران، کنار یک «کارگردان» بازیگرند. با «کارگردان» بالا می‌آیند. خودشان هیچ -به‌واقع هیچ- در خود ندارند و برای دیده شدن از کارگردان بالا می‌روند. تاریخ سینمای بعد از انقلاب از این دست هنرجویانِ ابدیِ بی‌استعداد که با یک لحظه، یک معجزه، ناگهان جدی گرفته شدند کم نداشته. بی‌تردید #شهاب_حسینی یکی از آن‌هاست و در کارنامۀ طولانیِ سینمایی‌اش حدود پنج بازی قابل توجه دیده می‌شود -پنج بازی در کارنامه‌ای با حدود پنجاه فیلم سینمایی؛ آثاری که یک «کارگردان» بالای سرش بوده و در واقع از چوب خشک، بازی گرفته و بازیگر ساخته. «دربارۀ اِلی» در تصدیقِ بارها-ردشدۀ جناب حسینی مصداق معجزه بود (!) شهاب حسینی تا آن زمان اگر معروفیتی داشت نه به‌خاطر بازی‌هاش و هنرمندی‌اش (که اصلاً کارش در حدود این حرف‌ها نبود) بلکه بابت مجری‌گری یا بازی (بخوانید دست و پا زدن) در سریال‌های پرمخاطب بود و این الزاماً به معنای خوش درخشیدن و کیفیت نیست! تا پیش از دربارۀ اِلی، حسینی نانِ رسانۀ ملی را می‌خورد و نابازیگری در «همسفر» و «پلیس جوان» و «تب سرد» امّا بعد از کار فرهادی، دیگر او پلیس جوان نبود -در اذهان عموم بدل شد به بازیگر. اصغر فرهادی از او، کالای قابل استفاده ساخت -که البته پس از آن هم باز خودش توانست از قابلیت‌های تمام و کمال آن کالا استفاده کند -با این حال و با اغماض، آشغال‌های دوست‌داشتنی و «برادرم خسرو» هم قبول ولی بپذیریم که شهاب، بازیگرِ فرهادی است.

فرهادی نبود شهاب چیزی جز «محیا» و «دل‌شکسته» (ورسیون انقلابیِ مرادبرقی) نبود. حالا که چندسالی است فرهادی از دست‌پرورده‌اش استفاده نکرده چه اتفاقی اُفتاده؟ شهاب حسینی عقب‌گرد رفته به دورانِ ابتدایی‌اش؛ دوران دست و پا زدن برای دیده شدن؛ دورانِ دیده شدن به هر قیمت -یک‌بار با فحاشی به کیمیایی و یک‌ مدت با مجری‌گری. کارهای به‌ظاهر هنری‌اش هم بماند که مثلاً کمدی-ناخواستۀ «آن شب» را چطور می‌توان تا انتها تماشا کرد؟ یا «شهرزاد»! واقعاً افرادی که درکی از هنر و فنِ بازیگری داشته باشند، یک دقیقه -فقط یک دقیقه- می‌توانند دربارۀ بازی‌اش در «شهرزاد» نظرات مثبت بدهند؟ تا حالا فکر کردید چرا هیچ‌وقت او با هیچ‌کدام از بزرگان سینمای ایران کار نکرده؟ (کیمیایی، مهرجویی، تقوایی، بیضایی، فرمان‌آرا و چندتای دیگر) خبرهایی را شنیده‌ایم که دو کارگردان از این لیست تمایل به همکاری داشته‌اند (لابد آن‌ها هم می‌توانستند از چوب خشک، بازیگر بسازند) ولی نشده. چرایی‌اش هم بماند!

با این وجود آن‌چه در این دورانِ پسا-فرهادیِ شهاب حائز اهمیت است، دوران دوم مجری‌گری‌اش است. نتیجۀ آن همه بریز و بپاش و شایعاتی که دربارۀ دست‌مزدش -قبل از شکل‌گیری دیگر برنامه‌ها- پخش شد، حاصل تبلیغات گستردۀ #هم_‌رفیق (#همرفیق ) و آقای «عرب» و جوایزِ چند ده میلیونی‌اش و هدایای بسیار گران‌قیمتش در نهایت شده بازگشت به «نیم‌رخ» و «اکسیژن» -البته این‌بار و با شرایطی که دارد، محافظه‌کارتر! این خودِ واقعی شهاب حسینی است.

شهاب حسینی همین است: همین‌قدر خسته‌کننده و بدون دانش و آگاهی کافی از فن اجرا، بدون ذره‌ای خلاقیت. شهاب حسینی میان تاک-شوهای فراگیرِ این مدّت، اولین بود امّا چگونه این موقعیت را سوزاند؟ چطور هم‌رفیق را به نابودی کشاند؟ از طریق نمایش خالص و تمام قدِ خودِ غیرجذابش! میهمان دعوت کرده‌ و دارد دربارۀ ماهیت زندگی و سویه‌های روان‌شناسی شخصیت و پدیدارشناسی رفاقت و معنویت و تفاوت میان احوال و اوضاع سؤال می‌پرسد و میهمان بی‌نوا هم که تا ساعتی پیش از برنامه در کمدی‌های «برفوش» مشغولِ لوده‌گی بوده، اکنون در تلاش است تا جمله‌ای از حسین پناهی را به هم‌نشینی شعری از فروغ برساند و فرهیخته به نظر برسد. این می‌شود که از هم‌رفیق چیزی بیش از «بمرانی»‌اش باقی نمی‌ماند. هم‌رفیق سقوط نبود، آینه‌ای بود به جایگاه واقعی شهاب حسینی که در پایین‌ترین حدِ جذابیت و خلاقیتِ یک آماتورِ صرفاً علاقه‌مند قرار دارد. او هیچ‌گاه استعداد و توان کافی برای هنرمند بودن را نداشت و اگر.... نبود و اگر.... نمی‌کرد، اینی هم که اکنون هست، نمی‌شد. بعضی آدم‌ها چیزی بیش از هنرجویان بی‌استعداد آموزشگاه‌ها نیستند که شانس بیاورند و به تور یک کارگردان بخورند و برای مدتی پادشاه شوند امّا شاه بودن چندان مهم نیست وقتی تن‌پوشت دستِ کارگردان است و به محض دور شدن از او، برهنه میان جمع دیده می‌شوی!»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار