سعید بشیری در گفت و گو با پانا
آمدم سینما که آندره تارکوفسکی بشوم ولی سعید بشیری شدم!
مخاطب جهانی چگونه با «دشت خاموش» همراه شد/ سینما یک رسانه جمعی است / «دشت خاموش» فیلمی متعلق به سینمای واقع گرایانه است/بازیگر چهره مناسب حضور در «دشت خاموش» نبود
تهران (پانا) - سعید بشیری تهیه کننده فیلم سینمایی «دشت خاموش» در گفتگویی درباره دغدغه اصلی، چگونگی طراحی و ساخت و انتخاب بازیگران این فیلم توضیحاتی ارائه کرد.
خبرگزاری پانا- آزاده فضلی: فیلم سینمایی «دشت خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی و تهیه کنندگی سعید بشیری در اولین نمایشش در ایران، در سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر اکران شد که اتفاقا با استقبال خوب مخاطبان و هنرمندان مواجه شد. «دشت خاموش» پیشتر برنده جایزه افقهای جشنواره فیلم ونیز شده بود. همچنین در جشنواره هنگکنگ این فیلم موفق شد تا علاوه بر کسب عنوان بهترین فیلم، جایزه بهترین بازیگر مرد را نیز برای علی باقری از آن خود کند. به بهانه اکران این فیلم تحسین شده در جشنواره جهانی فیلم فجر با سعید بشیری تهیه کننده فیلم گفتگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آقای بشیری دغدغه اصلی شما و کارگردان برای ساخت «دشت خاموش» چه بود؟ چطور شد که فیلمی با این سبک و سیاق را تهیه کردید؟
جواب کوتاهش این است که دغدغه ساختن یک فیلم خوب داشتیم. اگر بخواهم به صورت مفصلتر بگویم؛ روزی که فیلمنامه را خواندم فضای کارگری کوره پزخانه و شمایل شخصیت ها و رنجی که در زندگی داشتند مرا به یاد داستانی از جلال آل احمد انداخت. رمان «از رنجی که می بریم» را سالها پیش خوانده بودم و خیلی بر جان من تأثیر گذاشته بود، فکر میکنم اوایل دهه شصت بود. قصه آن فیلم در یک معدن میگذشت و به زندگی دشوار و روزگار مشقت بار کارگران معدن میپرداخت. فیلمنامه «دشت خاموش» شباهت زیادی به آن قصه داشت. شخصیت هایی دردمند و حس غمخوارانه و همدردی که در فیلمنامه بود روی آدم تأثیر میگذاشت خیلی برایم جذاب و خوشایند بود. در ضمن من از نزدیک شاهد بودم که احمد بهرامی کارگردان فیلم نزدیک به سه سال از زندگی و انرژیاش را صرف تحقیق و مطالعه درباره زندگی کارگران کوره پزخانه و سبک و فرم سینمایی که دوست داشت گذاشت. او بارها فیلمنامه را بازنویسی کرده بود. وقتی فیلمنامه را می خواندی متوجه میشدی ساختار و قصه و فرم کار درآمده است.
نقطه قوت فیلمنامه را در چه موردی دیدید؟
قوت اصلی فیلمنامه فرم و شیوه روایتی آن بود؛ فیلمنامه فرم روایی و فضای بصری فیلم از نظر من متفاوت بود و به صورت جدی دریافتم چقدر به مضامین و نوع سینمایی که دوست دارم نزدیک است. من همیشه به شوخی به دوستان نزدیکم میگویم «من آمدم سینما که آندره تارکوفسکی بشوم ولی سعید بشیری شدم!» قصدم مقایسه این فیلم با آثار تارکوفسکی بزرگ و بی بدیل یا ارزش گذاری دشت خاموش نیست، منظورم این است که به سینمایی که به مضامین مهم زندگی انسان بپردازد و فرم در آن برجسته باشد و احوال شاعرانه یا حداقل شبه شاعرانه داشته باشد، علاقمندم. دقیقاً به خاطر دارم روزی که صفحه آخر فیلمنامه را خواندم. به خودم گفتم این فیلمنامه میتواند شروع خوبی باشد برای کار و تولید فیلم در سینما. رفتم پیش احمد و گفتم من هستم شروع کنیم.
آیا به این معتقد نیستید که بازیگران به قولی چهره در کارتان حضور داشته باشد؟
من فکر می کنم هر فیلمی در مرحله نگارش فیلمنامه و به تدریج در مرحله تولید آن، احوال و سبکی را که متناسب با فرم و مضمون فیلم باشد، پیدا میکند. «دشت خاموش» فیلمی متعلق به سینمای واقع گرایانه است و در کنارش میشود از واژه ناتورالیستی هم برایش استفاده کرد. کارگرانی گرفتار در چنبره روابط و مناسبات بی رحم اقتصادی تولید. پس ما باید اجزای فیلم را طوری طراحی و انتخاب میکردیم که به مضمون و نگاهی که احمد بهرامی داشت، نزدیک میشد و در کنار هم هماهنگ و یکدست باشد.
یکی از چالشهای جدی ما، انتخاب بازیگرانی بود که هماهنگ با همون نگاه باشند. یعنی چهرههای شناخته شدهای نباشند، گریم و لباس شان مانند تیپ کارگران در زندگی واقعی باشد که خوشبختانه با اشتراک نگاه و فکری که با هم داشتیم به نظر میآید تا هفتاد، هشتاد درصد انتخاب های درستی انجام شد. اما در مورد بخش دوم پرسش تان باید بگویم ما حتی در اوایل مرحله پیش تولید به این فکر کرده بودیم که حضور یک بازیگر شناخته شده و به اصطلاح چهره برای جلب توجه مخاطب و رسانه ها خوب است و با یکی از بازیگران خوب سینما و البته مشهور هم گفتگو کردیم اما هر چه بیشتر به شروع فیلمبرداری نزدیک میشدیم فکر کردیم که حضور یک بازیگر مشهور امکان دارد کل فضا و شمایل فیلم را تحت تاثیر قرار دهد و به نظر میآمد از جنس احوال و فرم این کار نباشد. خیلی حرف زدیم و در نهایت قید این انتخاب را زدیم تا اینکه پویان درزی دستیار کارگردان یک روز عکس علی باقری را نشان مان داد و در همان لحظه دیدن عکس مطمئن شدیم او، خود شخصیت «لطف الله» است.
در مورد انتخاب آقای فرخ نعمتی که باید گفت واقعا نعمتی بودند برای فیلم «دشت خاموش» نه فقط به دلیل تجربه و توانایی بسیار بازیگری او، بلکه دقیقا شمایل شخصیت پیچیده و قدرتمند شخصیت «آقاخان» را در نگاه و قامت او میشد دید. نگاه های ایشان در سکانس دفتر و حرف زدنش با کارگران و سکوتهای بین کلامش به خوبی شخصیت چند وجهی و قدرتمند او را نشان میدهد. یا بازی خانم مهدیه نساج در نقش «سرور» که شمایل یک زن بی پناه و مستأصل را به خوبی به نمایش میگذارد. به طور کلی می شود گفت این نوع فیلم ها، نه تنها نیاز به جنس بازیگر چهره و مشهور ندارند بلکه شاید برای کلیت کار هم مفید نباشد ضمناً بعضی از بازیگران به قول شما چهره به خودشان در مرحله تولید، مسائلی را میآورند که ممکن است تولید شما را تحت تأثیر قرار دهند. من فکر میکنم بازی ها در فیلم تا حد زیادی قابل قبول و همدست با اجزا دیگر فیلم است.
در مسیر کار چقدر در بهتر شدن کار به کارگردان مشاوره دادید؟
شما بهتر از من میدانید که سینما در نهایت یک کار گروهی است. مهمترین نکته در این کار گروهی هم فکری و هم احوالی کارگردان با سرگروه های هر بخش است. شاید بهتر بود این سوال را از احمد بهرامی میپرسیدید. به هر حال ما نزدیک به ۱۵ سال است که فقط با هم همکار نبودهایم بلکه با هم زندگی کردهایم. ۱۵ سال رفاقت با هم داریم و همین باعث شده به یک همدلی و همزبانی و همرویایی برسیم. هر دو به سینمای مشخصی علاقمندیم و رویاها و علایق مشترک در سینما داریم.
اول باید بگویم که نکته مهم این بود که احمد میدانست که چه جور فیلمی میخواهد بسازد. خوب به هر حال یک تهیه کننده باید بتواند علاوه بر آماده کردن شرایط مطمئن و مطلوب برای کارگردان در مرحله تولید، در کیفیت فیلم هم تأثیر داشته باشد. همان طور که یک فیلمبردار و یا آهنگساز خوب همین کار را میکنند همانطور که ما بخت این را داشتیم که مسعود امینی تیرانی را هم به عنوان مدیر فیلمبرداری در کنارمان داشته باشیم و او هم در علاقهاش به این نوع از سینما با ما هم نگاه بود و من و کارگردان همیشه مشورتها و از تأثیر او در کیفیت بصری و میزانسهای فیلم حرف میزنیم. خوشبختانه احمد بهرامی با اینکه میدانست چه جور فیلمی می خواهد اما جزء اون دسته از کارگردان هاست که به نظر و مشورت همکارانش اهمیت میدهد.
حضور در جشنوارهها چقدر به شما که دغدغه دارید کمک میکند؟
اگر راستش را بخواهید خیلی. سینما یک رسانه جمعی است. رسانهای که اعتبارش را از هرچه بیشتر دیده شدن یا حداقل میشود گفت هر چه بیشتر مطرح شدن به دست می آورد. چون مطرح شدن در سینما، یعنی توجه مخاطب و رسانهها را به موضوع و مضمون فیلم جلب کردن. دیده شدن در جشنوارهها یعنی اعتبار بیشتر پیدا کردن و اعتبار بیشتر پیدا کردن یعنی امکان بدست آوردن امکانات و سرمایه برای ساخت فیلم بعدی و ...
خوشبختانه دریافت جایزه بهترین فیلم بخش افقهای جشنواره ونیز که برای اولین بار نصیب سینمای ایران میشد و همچنین انتخاب عنوان بهترین فیلم از سوی انجمن منتقدان جهانی فیلم یا «فیپرشی» که بسیار جایزه مهمی است و جوایز دیگر و همچنین حضور در بیش از بیست و چند جشنواره فقط طی این ۱۰ ماه، فقط اتفاق خوشایندی برای کارگردان و همکاران من نیست بلکه اعتبار و افتخاری است که در مجامع جهانی برای سینما ایران و کشورمان به دست آمده است.
در زمان ساخت چقدر به مخاطب خود فکر کردید و چقدر سعی کردید مخاطب جهانی را با خود همراه کنید؟
من طی این سی و چند سالی که به شکل رسمی و حرفهای در سینما و در کنار آن زندگی و کار کردهام، به این نتیجه رسیدهام که هر زمان، خلق یک فیلم ریشه در احساس و نگاه صادقانه سازنده دارد و در واقع حرفی از دل برآمده، آن فیلم به شکل غریبی راه خودش را برای بیشتر دیده شدن و یا به قول شما مصاحبت با مخاطب جهانیتر پیدا کرده است.
احمد بهرامی فقط موضوع و زندگی آدمهایی را که میشناخت و دوست شان داشت را به یک فیلمنامه تبدیل کرده بود و طی سالها تحصیل، مطالعه و کار در سینما به نوع و فرمی از سینما هم علاقمند شده بود که نتیجهاش شد «دشت خاموش». منظورم این نیست که برای ما مهم نیست که مخاطب جهانی یا توجه جشنوارهها برایمان مهم نیست ولی در مرحله تولید ما فقط میخواستیم فیلمی بسازیم که شریف باشد. محترم و صادق باشد و در حد بضاعت و سوادمان از سینما، یک فیلم خوب فیلم از آب در بیاید و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد.
ارسال دیدگاه