مستند «خانه» در فجر؛ مسائل مهاجران افغانستانی در بستر خانواده
تهران (پانا) - مستند بلند «خانه» به کارگردانی افسانه سالاری، یکی از ۵ اثر راه یافته به بخش رقابتی سی و نهمین جشنواره فیلم فجر است. مستندی که برای اولین بار در جشنواره بینالمللی سینماحقیقت روی پرده رفت.
افسانه سالاری پیرامون حضور آثار مستند در جشنواره فجر و ساخت مستند «خانه» که دربارهی مسائل مهاجران افغانستانی در بستر خانواده است، یادداشتی به این نوشته است:
متاسـفانه هنـوز در سـینمای ایـران، مـرز عمیقـی بیـن سـینمای مسـتند و داسـتانی وجـود دارد. یعنـی مخاطـب غیرحرفـهای یـا معمولـی سـینمای مسـتند را جـدی نمیگیـرد و بـه عنـوان فیلمسـاز مسـتند بسـیار بـه ایـن سـوال برخـوردم کـه چـه زمانـی قـرار اسـت فیلـم داسـتانیات را بسـازی؟ انـگار که سـاخت مسـتند یـک پلـه در مراحـل کاری فیلمسـاز اسـت بـرای این کـه بعـد از آن بخواهـد فیلـم داسـتانی بسـازد. بـه همیـن دلیـل بـه نظـرم دیده شـدن فیلم مسـتند در جشـنواره فیلم فجر و بالا بـردن جایـگاه آن و بـه همـان انـدازه تاکیـد کـردن روی مسـتند، اهمیـت بسـیاری دارد و کمک میکند مستند به عنوان یک ژانر سینمایی مسـتقل جـدی گرفتـه شـود. ژانـری کـه همتـراز بـا سـینمای داسـتانی اسـت و حتـی گاهـی میتواند فرمهـا و محتواهـای گسـتردهتر و متنوعتـری را دربربگیرد و زبان سـینمایی قویتری داشـته باشـد. به همین دلیل حضور مسـتند در جشـنواره فیلم فجـر بسـیار حائـز اهمیـت اسـت.
در رابطـه بـا مسـتند «خانه»، تجربه شـخصی من بـه خاطـر مهاجرتـم بـه اروپـا در سـال ۲۰۱۱ به خاطر تحصیـل بسـیار مؤثـر بـود تـا نسـبت بـه مهاجـران داخـل ایـران حساسـیت بیشـتری داشـته باشـم؛ مخصوصـاً آن بخشـی از جامعـه کـه همنسـل مـا هسـتند؛ نسـل دوم بچههـای افغانسـتانی کـه در ایـران بـه دنیـا آمدهانـد، بـزرگ شـدهاند و مثـل مـا، آنهـا هـم رویاهایـی بـرای خودشـان دارنـد. البتـه شـرایط پیچیده ایران برای مهاجران افغانسـتانی، حتـی آنهایـی کـه در ایران به دنیـا آمدهانـد، اجازه تحقـق ایـن رویاهـا را به آنهـا نمیدهد. به همین دلیـل تجربـه زیسـته مـن بسـیار تاثیرگـذار بـود تـا بخواهـم کسـی را پیدا کنـم که جدیتی بـرای دنبال کـردن رویایـش دارد، و از آنجایـی کـه نمیتوانـد بـا توجـه بـه قوانیـن در ایـران بـه خواسـتهاش برسـد، تصمیـم میگیـرد بـه افغانسـتان بازگـردد؛ تصمیمـی کـه تبعـات جدیـدی بـرای خانـوادهاش بـه وجـود مـیآورد.
بـرای مـن بسـیار مهـم بـود کـه مشـکلات افغانسـتانیها در ایـران را از بسـتر و زبانـی روایـت کنـم کـه بـرای مخاطـب ایرانـی قابـل درک باشـد. ایـن شـد کـه تصمیـم گرفتـم یـک خانـواده را انتخـاب کنـم؛ چون این فضایی اسـت که برای همه انسـانها قابل همذاتپنداری است. اگر بخواهیم به این موضوع دقیقتر نگاه کنیم، مسئله نژادپرسـتی زمانـی اتفـاق میافتـد کـه ما نسـبت بـه دیگری احسـاس بیگانگی میکنیـم؛ حـال چه به لحاظ حسـی، چه فرهنگی. این احسـاس بیگانگی باعث میشـود مـا از او تـرس داشـته باشـیم، ولـی وقتـی که آنهـا را از پنجره بسـتری کـه میشناسـیم ببینیـم، بهتـر میتوانیـم آنهـا را درک کنیـم.
«خانـه» اولیـن فیلـم مستند بلنـد مـن اسـت و قبـل از آن مـن فیلمهـای کوتاهـی عموماً در اروپا سـاختم. من همیشـه کششـی نسـبت به موضوعاتی داشـتم کـه در حاشـیه جامعـه اتفـاق میافتـد. در مسـتند «خانـه» هـم خانـوادهای را میبینیـم کـه در حاشـیه جامعـه ایـران زندگـی میکننـد. بـه لحـاظ فرمـی معمـولاً مسـتندهای مـن مشـاهدهگر هسـتند. ایـن فیلـم هم تـا انـدازه زیادی مشـاهدهگر اسـت، ولـی بـرای اولیـن بـار از نریشـن و ویـساور در آن اسـتفاده کـردم.
*منبع: فجرنامه، شماره ۱۰
ارسال دیدگاه