در گفت و گو با پانا
عادل آروند، خواننده و آهنگساز:دغدغه ام حال خوب شنونده فارغ از مرز جغرافیایی است
تهران (پانا) - عادل آروند خواننده و آهنگساز جوان کشور می گوید، آنچه وی را در دنیای موسیقی نگاه داشته بیشتر عشق و علاقه او به آن است و این علاقه منطق و بازار را نمی شناسد و این آهنگساز حتی اگر با جاده ای پر از پیچ و خم و سختی همراه و درآمد قابل توجهی هم نداشته باشد در این حرفه باقی خواهد ماند.
عادل آروند کارشناسی مهندسی برق و ارشد MBA مدیریت اجرایی دارد اما سر از دنیای پرپیچ و خم موسیقی در آورده است. به حدی این مقوله برایش جدی بوده که در این زمینه گواهیهای حرفهای ای از Steinberg و Ableton آلمان دریافت کرده است. با وجودی که فعالیتهار برون مرزی دارد، ایران را جای بهتری برای فعالیت هنری خود میداند. او یک نخبه است که ترجیح داده موسیقی را به جای هر کار دیگری دنبال کند.
آروند گواهی آهنگسازی پروتولز نسل جدید از کمپانی Avid آمریکا را نیز دریافت کرده است. از استادان وی می توان به تیگران مزروپیان و محمدرضا ظریف، حمزه یگانه و محمدشریفیان نام برد.جز، پاپ، آراندبی و ... سبکهایی است که آروند تجربه کرده است.
سرپرستی گروه کاما، دیس بند، نوازندگی پیانو و تنظیم ارکستر در کنسرت ترانههای قدیمی،اجراهای پژوهشی و همچنین نوازندگی هارمونیکا، درامزوگیتاربیس از دیگر فعالیت های وی و تجربه های اوست.
در این آشفته بازار هنری و بخصوص موسیقی, پرداختن به این مقوله و خوانندگی کاری شبیه ریسک است. چرا دست به چنین انتخابی زدید؟
تا جایی که به خاطر دارم بازار کار هنری همیشه آشفته و پرریسک بوده است، فقط شدت آن کم و زیاد شده است. ولی می دانید موضوع عشق است، عشق و شور نسبت به موسیقی! خارجیها به آن می گویند پَشِن حقیقت کلمه دقیقی در فارسی برایش ندارم . اینجا دیگر منطق بازاری و اقتصادی شاید در وهله اول تعیین کننده نباشد. من عاشق خوانندگی و آهنگسازیام و از انجامش لذت می برم، حتی اگر جاده ای پر از پیچ و خم و سختی داشته باشد و درآمد قابل توجهی هم نداشته باشد.
چون این مقوله آینده نامعلومی دارد و به اصطلاح دست زیاد است. نترسیدید که در این میان گم شوید؟
چرا این ترس وجود دارد، هر چند وقت یک بار هم فکرش به سرم می آید، اما همیشه حس و انرژی خوبی که در موسیقی به من میدهد، دلم را گرم نگه می دارد و به این اعتقاد دارم که موفقیت و اتفاق های خوب نصیب دونده ای می شود که تا آخر خط بدود حتی اگه اول نشود.
با توجه به شناخت و اشرافی که از موسیقی جهان های دیگر دارید(کشورها) فکر می کنید چه تفاوت هایی در این میان بین این هنر در جهان و ایران است؟
به صورت کلی و به واسطه کهن بودن این مرز و بوم هنر جایگاه والایی داشته و از جایگاه خوبی بهره می برد، اما متاسفانه در زمینه موسیقی فرسنگها از استاندارد دنیا و حتی از بعضی کشورهای همسایه عقبیم و دلیل اصلی آن هم مدون و یکپارچه نشدن موسیقی ملی و سنتی، حمایت نکردن از استعدادها و بستن و ممیزی کردن موسیقی و نبود یا عدم اجرای قوانین کپی رایت و از همه مهم تر نپرداختن پول برای دریافت کالای هنری مثل موسیقی بوده است، تنها کانال درآمد در موسیقی، کنسرت است که آن هم عرصه و اکوسیستم بسیار محدود و بسته ای دارد.
این تفاوتها نیست که سازندگی را به ارمغان می آورد؟
رابطهی بین تفاوت ها و سازندگی به نظر من بیشتر همبستگی است تا علیت، یعنی منبع سازندگی تفاوت در ذات یا فطرت نیست تفاوت در خَلق است. این تفاوتها باعث میشوند که هر هنرمندی یک سری چیزها را ببیند یا حس کند که دیگری نمی بیند. یا افراد احساس متفاوتی را نسبت به یک پدیده دریافت کنند. همان طور یک آهنگ را دو دوست می شنوند، یکی به شدت خوشش می آید و دیگری به شدت بدش می آید. این تجربه ما از آن پدیده است که تفاوت دارد. قوه خلاقیت و در نهایت سازندگی از درون ما به علاوه این تجربه ها با یک رابطه غیر خطی شکل می گیرد که البته خود بحث مفصلی دارد که از دامنه دانش من خارج است.
آیا قرابتی را نیز شاهد هستید؟
قرابت مستقیم خیر ولی در کارهایم تاثیرپذیری دارم از یک سری خواننده ها و آهنگسازان بزرگ که سال ها با آثارشان زندگی کردم یا بهترین های سبک خودشونن. نه تنها من بلکه هیچ موزیسین دیگری نمی تواند ادعا کند که هیچ نزدیکی یا قرابتی در آثارش با کسی ندارد. مهم این است که دچار کپی کورکورانه نشود و بتواند امضای مستقل خود را در صدا یا کارهایش داشته باشد.
شما هم مثل خیلی ها آهنگسازید و در کنارش خوانندگی می کنید؟ سودای شهرت چنین تصمیمی را رقم زده است؟
فرمایش شما را اصلاح می کنم ، من خواننده ام و در کنارش آهنگسازی می کنم. شهرت را هم دوست دارم، ولی برای شهرت نمی خوانم. شاید سوابق خوانندگی رسمی من کمی بعد تر از آهنگسازی بنده شروع شده باشد اما به شما میگویم هر چه را که ساخته ام یا نواخته ام قبلش خواندهام.
خوانندگی اصلا کار راحتی نیست، سال ها طول می کشد تا صداسازی کنید، کوک بخوانید، تحریر و استایل کار کنید و خلاصه می گویم با تارهای صوتی مثل یک ساز دوست شوید. بنده چند ساز می نوازم اما شاید پیچیده ترین و حساس ترین ساز، حنجره انسان است و من برای این کار ارزش قائلم و می توانم بگویم شور شهرت مرا خواننده نکرده است، البته داخل پرانتز بگویم که این اتفاق برای خیلی ها افتاده است و من قضاوت نمی کنم.
محدودیتی در کارتان ندارید که موجب رکود شده باشد؟
چرا محدودیت ها که فراوانند و عمدتا باعث می شوند که حجم عمده زمان بنده به جای خواندن و تولید اثر صرف کارهای دیگر شود. اگر بخواهم مهمترین آن ها را بگویم عبارتند از: نداشتن تهیه کننده و مدیر برنامه توانمند و مطمئن که کلیت کارها را به او بسپارم و سرمایه لازم برای اجرای همه جانبه این کار را فراهم آورد، کند بودن فرآیندهای دریافت مجوز، کمبود یا بعضا نبود ترانه های زیبا و قدرتمند و عدم ثبات بازار موسیقی که واقعا همه را دچار مشکل کرده است.
این محدودیت ها چه تاثیری در روند رو به رشد موسیقی در جامعه دارند؟
داریم می بینیم که متاسفانه عملا موسیقی را به گوشه ای رانده است. مفهوم لذت بردن از شنیدن موسیقی کم رنگ شده است و عمدتا به ابزار مصرفی برای مصارف اجتماعی و غیر اجتماعی مختلف تبدیل شده است. افرادی هم که بعضا توانایی و روابط غلبه بر این جریان را دارند واقعا نمی دانم چرا عمدتا تمایل ندارند از هنرمندانی که موسیقی می دانند وتجربه حرفه ای در این حوزه و توانایی جمع بندی کارهایشان را دارند حمایت کنند.
ملاکتان مخاطب کدام سمت و سوی جهان است و چرا؟
حقیقتا الان نمی تولنم دقیق بگویم، چرا که این توپی است که می چرخد و می چرخد و می چرخد تا تا به زمین برسد و استراتژی اولیه من هم خواندن و آهنگسازی آثاری در ژانر های مختلف ولی محدود از موسیقی الکترونیک است تا بر اساس استقبال و یا عدم استقبال شنونده ها سمت و سوی مخاطبم را شناسایی و بعد به صورت متمرکز در همان حوزه فعالیت کنم. ولی اگر بخواهم به صورت کلی فضای غالب در کارهایم را بگویم معمولا موسیقی و ملودی را به اندازه متن جدی می گیرم و بیشتر فضاهای موسیقی آرامش بخش، نوستالژیک یا مرور خاطرات تلخ و شیرین و فضای شاد کلاب را ترجیح می دهم، به نوعی دوست دارم حال خوب به شنونده ام فارغ از مرز جغرافیایی تزریق کنم.
ارتباط هنرمند و رسانه را چگونه ارزیابی می کنید؟ چون این روزها باب شده هر کس رسانه خودش است و عملا نقش رسانه های عمومی کم و کمرنگ تر شده است. این نیاز را همچنان حس می کنید؟
بله، این یک ارتباط لازم اما ناکافی است، لازم از این جهت که به نظر من موسیقی هنری برای مخاطب است و مخاطب هم قبل از این که مخاطب خاص یا طرفدار یک هنرمند باشد، مخاطب عام رسانه های عمومی است و «هنرمند نیازمند نقد است همانقدر که نیازمند تشویق است».
ناکافی چرا که رسانه شخصی و عام مثل دو بال هستند که اگر متوازن و با هم کار کنند و بال بزنند سوژه یا هنرمند می تواند رو به جلو حرکت کند و در معرض دید قرار بگیرد. اگر همانطور که شما گفتید و متاسفانه خیلی ها هم این کار را می کنند می شود مثل :«خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی».
برای جهانِ پیش رو چه برنامه ای در زمینه موسیقی دارید؟
جهان ما بسیار درد کشیده است به خصوص در یک سال اخیر. فکر می کنم حال خوب، موسیقی آرامش بخش و شاد به علاوه یک مقدار آرندبی خوب و حتی لازم باشد. علاقه دارم کارهایی متفاوت از فضای کلیشه های حب و بغز عاشقانه و در تمجید و تشویق به ادامه راه قهرمانان ملی و تشویق فرهنگ تلاش و ایثار بسازم که این کلام و زبان جایش در موسیقی به خصوص داخلی به شدت خالی است.
فکر می کنید زمین و اهالی آن به چنین تمهیداتی نیازمند باشند؟
زمین نیازمند است و اهالی آن نیازمندتر؛ نه به من یا کار من، به حال خوب، به نوستالژی، به شادی و به تفکر و من هم علاقه مندم به عنوان یک جزء خیلی خیلی کوچک بتوانم خوراک برای پاسخگویی به این نیازها پیدا کنم، اگر آهنگ من بتواند احساسات یک نفر را تحریک کند یا حال یک نفر رو خوب کند من راضی هستم.
وقتی الکترونیک و سمپل کار اهنگسازی را راحت کرده چه اصراری به آکوستیک کاری است؟
چون صداهای آکوستیک اصیل تر هستند و انگار عمق وجود آدم رو لمس می کنند. ولی یک مورد را عرض کنم که باور عامه آکوستیک و الکترونیک رو خیلی وقت ها مقابل هم قرار می دهند، اما واقعیت این است که موسیقی الکترونیک دو معنی دارد: یکی ادامهی مسیر فرآیند پردازشی است که روی کلیپ ها و ترک های ضبط شده آکوستیک انجام می شود و دیگری ساخت صدا از صفر با استفاده از نوسان ساز ها و انواع فیلترها به روش ترکیبی است و هر جفت این ها کار دانشی است و ارزش موسیقایی بالایی دارد و بنده هم سعی کردم در جاهایی به فراخور آهنگ از هر دوی این تکنیک ها استفاده کنم گرچه سلیقه ای تمایلم به صداهای آکوستیک بیشتر است.
آن کاری که اشتباه است کپی پیست از پک ها و فایل های سمپل خارجی کنار هم تو یک پروژه مثل جورچین بدون فرایند دانشی و موسیقایی است و اهل فن هم به راحتی متوجه می شوند.
چشم انداز موسیقی خود را چگونه می بینید؟
والله در این وضعیت نمی دانیم که آیا هفته دیگه اساسا عمرمان به دنیا باقیست یا نه! (می خندد) هر روز هم با انواع و اقسام تحریم ها، قوانین جدید و چالش های خاص موسیقی رو به رو هستیم، بنابراین پیش بینی آینده تقریبا غیر ممکن است. ولی اگر همه چی به امید خدا و لطف مردم عزیزمان به خوبی به پیش برود، خود را در دو سال آینده و پس از پخش آلبوم آغازین در رده های بالای چارت موسیقی و کنسرت پاپ و الکترونیک ایران و پس از آن ان شاءالله با امضای قرارداد با یک لیبل معتبر همزمان با تولید موسیقی فارسی به تولید اثر برای مخاطبین بین المللی به خصوص عرب و انگلیسی زبان و اجرای زنده برای آنها خواهم پرداخت. در نهایت هم تا جایی که احساس کنم ابتکار و حسی نو در موسیقی دارم و دچار تکرار نشده باشم ادامه خواهم داد و در نهایت خداحافظی خواهم کرد.
اعظم پویان
ارسال دیدگاه