فرافکنی در شب صفر
آیا رساندن «تختی» به جشنواره و طول کشیدن تکمیل «روز صفر» حرکت فرهنگی بود؟
تهران (پانا) - امروز دبیر جشنواره فیلم فجر در قالب یک نوشته در توئیت و یک گفتگو، آنچه را که سببساز غیبت عوامل فیلم «روز صفر» در اختتامیه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شد، برملا ساخت. اتفاقی که به نظر به موقع رخ داد و جلوی هر گونه فضاسازی دیگر را در این ماجرا گرفت.
در تحلیل دو عاملی که «ملکان» برای عدم حضور در مراسم پایانی جشنواره برشمرده، باید گفت چنین رفتاری اگر حتی از سوی یک فیلمساز پیشکسوت (مثلا خود مجید مجیدی یا ابراهیم حاتمیکیا یا احمدرضا درویش) هم سر میزد، نوعی بیاحترامی به قاعده شرکت در رویدادی مثل جشنواره فیلم فجر بود، اما لااقل «کسوت» و «جایگاه» فیلمساز در افکار عمومی، این فرصت را به هر مخاطبی میداد که ماجرا را هضم کند. اما آیا این جایگاه برای کسی که با اولین فیلمش در جشنواره حاضر شده و اتفاقا یکی از جوایزی که کسب کرده و صدای همه فیلماولیها (بهویژه تعداد زیادی از فیلمسازان اول که به سختی و با بودجههای کم فیلم اول خود را ساختهاند) را درآورده، پذیرفتنی است؟
ملکان در کسوت تهیهکننده با فیلمهای موفقی چون «آسمان زرد کمعمق»، «آرایش غلیظ»، «ابد و یک روز» و «ویلاییها»، «تنگه ابوقریب» و «تختی» و البته شش، هفت فیلم دیگر در فجر حاضر بوده است و موفقیتهای مهمی هم در این جشنواره داشته است. این بدان معناست که او با «قاعده بازی» در جشنواره فیلم فجر بیگانه نیست. اما آیا رفتار او در فجر۳۸ بابت حاضر شدن در صحنه اختتامیه منطقی است؟ آیا این یک فرار رو به جلو نیست؟
به خاطر داریم که سال گذشته و در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، فیلم «غلامرضا تختی» چگونه به جشنواره رسید. فیلمی که اتفاقا در روز نخست به موقع نرسید و جایگزینی «معکوس» پولاد کیمیایی و ماجرای نشست خبری آن فیلم و عذرخواهی ملکان را به همراه داشت. ملکان آن روز گفت: هفتاددرصد پلانهای ما ویژوآل داشت و مشکلاتی در خروجی این صحنهها داشتیم که دلیل تاخیر فیلم به این دلیل بود. در جشنواره سال گذشته فیلمسازان و تهیهکنندگان دیگری هم به ماجرای «نگاه ویژه به سعید ملکان» انتقاد داشتند. مثل سیاوش حقیقی که با «خون خدا» در جشنواره حاضر بود و گفت: «از چند روز پیش از آغاز جشنواره به طور مدام به ما میگفتند دیسیپی نهایی خود را باید تحویل دهید، حال چگونه است که فیلم آقای ملکان با این اشکال مواجه شده و نسخه نهایی آن به برنامه اکران روز نخست جشنواره نرسیده است. چرا باید با تغییر برنامه اکران فیلم من به فیلم آقای ملکان توجه ویژه شود؟ جالب این است که دبیر جشنواره هم به اعتراض ما توجه نمیکند. تمام عوامل فیلم من از این وضعیت عصبانی هستند و این بی تدبیری جشنواره قابل درک نیست!»
اگر خوب دقت کنید، این ماجرا امسال هم برای فیلم «روز صفر» سعید ملکان رخ داد. فیلمی که با نسخه ناقص از سوی هیأت انتخاب برای شرکت در بخش نگاه نو و سودای سیمرغ پذیرفته شد در حالی که کارگردان و چند تن از عوامل فیلم در آلمان مشغول فیلمبرداری بودند. اتفاقی که صدای برخی از فیلمسازان اول راه پیدا نکرده به سودای سیمرغ را هم درآورد که این در نوع خود جالب توجه است!
شب اختتامیه است و «سعید ملکان» که احتمالا در جریان کیفیت فیلمهای رقیب (خورشید و درخت گردو و شنای پروانه) شده، قرار است فرار رو به جلو را آغاز کند. او البته تأیید عجیب و غریب «مسعود فراستی» در جلسه رسانهای فیلمش و تأیید از سوی مردم به عنوان یکی از پنج فیلم منتخب تماشاگران را به همراه دارد، اما آیا فشار ملکان به دبیر جشنواره و خواستهاش برای وتوی رأی داوران (حالا به بهانه دیر رسیدن خورشید و پذیرفتهشدنش با اختیارات دبیر یا به بهانه نامزد شدن فرامرز قریبیان به عنوان بازیگر معترض یا پیمان معادی به عنوان بازیگر خواستار تحریم جشنواره) ریشه در قانونمداری دارد؟ اگر چنین است در دوره گذشته هم اگر چنین فشاری به دبیر جشنواره از سوی هر فیلمساز دیگری وارد میشد، پسندیده بود؟ آیا این بازی که مثلا دبیر جشنواره نام فرامرز قریبیان و پیمان معادی را از نامزدها حذف کند تا «امیر جدیدی» برنده سیمرغ شود، یک حرکت فرهنگی است؟ آیا مثلا اگر ابراهیم داروغهزاده رأی به حذف فیلم «خورشید» از جشنواره میداد، جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه به جای «خورشید»، به «روز صفر» میرسید، ماجرا حل شده بود؟
شاید در رقم خوردن این رفتار زشت، دبیرخانه جشنواره فیلم فجر هم یکی از مقصرین باشد! اگر سال گذشته جلوی ورود «تختی» به جشنواره گرفته میشد، امسال شاهد مطالبه «تعیین جایزه» از سوی تهیهکننده آن در اولین ساخته سینماییاش نبودیم!
ارسال دیدگاه