علیرضا مردانی
«دل» پناه بردن به لاکچریبازی برای رویاپردازی
اینکه چرا سریالسازان شبکه خانگی به سمت ایجاد فضای لاکچری برای روایت میروند پرسش این روزهای خیلیهاست ولی کمتر کسی است که از مخاطبان بپرسد چرا فضاهای لوکس و لاکچری را بیشتر میپسندند؟
رویاپردازی یکی از پایههای تولید فیلم و سریال در همه جای دنیاست و برخلاف مدعیات اثباتنشده برخی که پناه بردن به رویا و فانتزی را دروغپردازی و علیهمخاطب میشمرند اتفاقا تاریخ ثابت کرده شماری از ماندگارترین آثار سینما و تلویزیون آثار رویاپردازانه هستند.
دلیل اصلی علاقه مخاطبان ایرانی به فضاهای لوکس در سریالها را هم میتوان ناشی از همین مساله دانست. مخاطب خسته از گرفتاریهای اقتصادی که بعضا روزی دو شیفت کار میکند بلکه لنگ کرایه خانه نماند وقتی پای تلویزیون مینشیند انتظار ندارد دوباره همان سیکل دامنهدار بدبختیهای روزمره را شاهد باشد.
مخاطب دوست دارد نداشتههایش را در قاب تصویر ببیند و از همین منظر است که سریالهایی مانند "دل" با تمرکز بر زندگی طبقه مرفه و به اصطلاح لاکچری جامعه تولید میشود.
"دل" بهمرور در کنار کاراکترهای مرفه، شخصیتهایی از طبقه پایین را هم وارد داستان میکند تا ملموس بودن فضای زندگی لاکچری بیشتر به چشم آید. جذابیت بصری سریال و آنچه مخاطب را مشتاق تماشا میکند هم بیشتر از همین سبک زندگی میآید که ایرادی هم ندارد.
آنچه ایراد است افتادن در دام لاکچریبازی و عدم پیشبرد روایی داستان است. "دل" سعی کرده با وارد کردن مدام کاراکترهای تر و تازه و با ویژگیهای شخصیتی متناقض از این آفت رهایی یابد و فقط اگر گرهافکنیهای داستانی بهمرور بیشتر شود شاید بتواند مخاطبان سریال را بسیار بیشتر از این کند.
کارگردان "دل" پیشتر تجربه ملودرامسازی را در "عاشقانه" و "دلنوازان" هم داشته که برای دو مدیوم متفاوت شبکه خانگی و تلویزیون تولید شده بودند ولی باز جذابیت داستانی و مایههای معمایی لازم برای جلب مخاطب را داشتند. حالا در "دل" هم هادی سعی کرده با استفاده از کاراکترهای گوناگون، جذابیت دراماتیک خود را بیشتر کند.
برای سریالی همچون "دل" که حداقل شش ماهی مهمان شبکه خانگی است، این تنوع شخصیتها کمک خواهد کرد که بتوان موتورمحرکه سریال را تا آخرین قسمت روشن نگه داشت.
ارسال دیدگاه