سیده مریم ترابی
مرگ خاموش رسانه
خبرنگاری واژه ای است که همواره تداعی کننده آزادی بیان و آزادی قلم در نوشتن است؛ مخاطب، محتوا و رسانه سه عنصری است که زنجیروار به یکدیگر متصل هستند و در بحث اطلاع رسانی این خبرنگار است که برای در اختیار گرفتن افکار عمومی، تولید محتوای خود را بر حسب مخاطب سنجی و نیاز او تهیه می کند و این خلاصه ای از روند کلی چرخه کاری "رسانه، مخاطب و محتوا (پیام رسانه ای)" است که بدون پرداختن به زوایای آن و ویژگی ها وکارکردهایش می توان به طور کل به آن اشاره کرد.
اعتماد عمومی به رسانه اعتبار و آبروی هر رسانه است و رسانه ای که اعتماد عمومی را از دست دهد در واقع مخاطب خود را از دست داده است و ادامه این روند در نهایت مرگ رسانه را در پی خواهد داشت و اما وضعیت این روزهای خبرنگاری و خبرنگاران در کشور را می توان از حال رسانه ها و مخاطبانشان فهمید.
این روزها ما شاهد هماهنگی زیاد بین خبرنگاران و روابط عمومی ها هستیم و شاید این اتفاق در ظاهر خوب باشد اما ارتباط نزدیک این دو با هم یعنی چشم پوشی از نقدکردن هایی که می تواند پیشرفت را به دنبال داشته باشد و این باعث زیر پا گذاشته شدن اصل با مردم و حکومت بودن توسط رسانه می شود چون نزدیکی به یک سمت این وزنه باعث برهم خوردگی تعادل شده و بار بیشتری را بر دوش مردم می اندازد و آنگاه این مردم هستند که برای بیرون آمدن از زیر این بار از گرد رسانه دور می شوند.
امروز نمی توان تکثر رسانه ها را نشانی از آزادی بیان دانست بلکه این محتوای پیام های رسانه ای آنهاست که باید معیار آزادی قرار گیرد.
مصلحت اندیشی های خبرنگاران و رسانه و مسوولیت پذیری بیش از حد روابط عمومی ها در حفظ آبروی سازمان و جلوگیری از نقد سازمانها یکی از چالشهای اصلی پیش روی خبرنگاران امروز است که شاید با توجه به وضعیت کلان کشور و اوضاع حاکم بر روابط بین المللی این مصلحت اندیشی ها چندان هم بی مورد نباشد اما سکوت کردن و نگفتن حقایق و حاشیه ها از زبان رسانه های داخلی به گرایش مخاطب به سمت رسانه های غربی و ماهواره ای که با رفتاری خاله زنک گونه به حاشیه ها و ناگفته های رویدادهای داخلی ایران می پردازند منجر می شود و این یعنی از دست دادن مخاطب و حذف مخاطب از رسانه یعنی " مرگ رسانه ای"
نقد کردن و نقد منصفانه یکی از راههای دستیابی به توسعه است و نقد صحیح در هر جا و مکانی می تواند پیشرفت را سبب شود، اگر خبرنگار آزاد اندیش باشد و نقد صحیح را آموخته باشد می تواند موجب افزایش سرعت و حرکت رو به جلو موتور جامعه باشد.
نقد دوستانه و مشفقانه، نقد برای بهبود، نقد استراتژیک، نقد با کلمات مثبت ، محترمانه و انگیزشی، نقد از روش و محتوا و مشارکت دادن طرف مقابل یا همان نقد شونده در نقد خود همراه با توجه به شایستگیها و بیان شفاف نقد چرا که صراحت کلام انتقاد را موثر مینماید و بسیاری نکات دیگر، همگی از جمله روشهایی نقد صحیح و کارآمد است که باید خبرنگاران ما به آن مسلط شوند تا با رعایت خط قرمز ها بتوانند به نقد صحیح افراد و مسائل و موارد موجود در جامعه بپردازند.
نکته مهم در مقوله نقد این است که نقد همیشه مخرب و تحقیر کننده نیست و رسانه در هیچ کجای دنیا نیز جایگاهی برای اینگونه نقد ندارد و نقد موثر و سازنده با ویزگی هایی که پیشتر ذکر شد مد نظر رسانه باید باشد چرا که این نوع نقد است که ما را به سمت توسعه و پیشرفت پیش می برد.
در رقابت رسانه ای امروز، مخاطبان با هجمه بسیاری از رسانه های مختلف و امواجی از پیامهای متضاد روبرو هستند و تنها شناخت و آگاهی نسبت به سواد رسانه ای است که می تواند در کاهش استرس ناشی از دریافت اینگونه پیامها کمک کند و خبرنگار آگاه و مسلط به سواد رسانه ای کسی است که می تواند به هدایت جامعه به سمت انتخاب رسانه صحیح و واقع گرایانه کمک کند.
و باید به این باور برسیم که مسلح شدن جامعه به سواد رسانه ای توسعه و پیشرفت کشور را رقم می زند و چیزی که امروز ما نیازمند آنیم این است که مردم به عنوان مخاطبان این رسانه ها نسبت به کارکردهای رسانه آگاهی کافی داشته باشند تا بتوانند با آگاهی بیشتری در مقابل هجوم رسانه ها برآیند.
می توان به جرات گفت که امروز کمک به ارتقای سواد رسانه ای کشورمان و جااندازی فرهنگ استفاده از رسانه باید یکی از محوری ترین اصول باشد چرا که دنیا در حال استفاده از این ابزار به عنوان یکی از ابزارهای دفاعی و تهاجمی است.
پس همانطور که گفته شد رسانه آزاد و خبرنگار آگاه و آزاد اندیش می تواند در توسعه نقش بسیاری داشته باشد چرا که رسانه آزاد موجب ایجاد یک جامعه و مخاطب مطالبه گر می شود و جامعه مطالبه گر جامعه ای آگاه و فعال است که خود به دنبال برآوردن نیازهایش است و در واقع این نوع از جامعه نیاز خود را می شناسد و راه حل رفع نیاز را نیز می داند.
و شاید یکی از راهکارهای دستیابی به جامعه آموزش از سنین پایین باشد که در همین راستا آموزش و پرورش در حرکت نو در سالهای اخیر با گنجاندن کتاب سواد رسانه ای در مقطع متوسطه دوم هر چند دیر اما به این مطلب پرداخته است و اما برای تکمیل این حرکت به نظر می رسد این کتاب باید با مطالب دسته بندی شده کمتری به مقاطع تحصیلی پایین تر نیز بیاید تا در نسل آینده جامعه ای آگاه نسبت به سواد رسانه ای داشته باشیم تا آگاهانه در رسانه ها مشارکت کند و خود را ملعبه و بازیچه دست رسانه ها قرار ندهد.
ارسال دیدگاه