پدر ایثارگر ملاردی:

اهدای عضو، تولدی دوباره در کالبد انسان‌های دیگر است

ملارد (پانا) - پدر ایثارگر ملاردی که اعضای بدن فرزند دلبند خود را به بیماران نیازمند پیوند، اهدا کرد، اهدای عضو را تولدی دوباره در کالبد انسان‌های دیگر دانست که موجب پرواز روح بلند آدم می‌شود.

کد مطلب: ۱۴۷۵۸۹۲
لینک کوتاه کپی شد
اهدای عضو، تولدی دوباره در کالبد انسان‌های دیگر است

اهدای عضو، یکی از بشردوستانه‌ترین کارهای انسان است که با انجام آن فرد به رشد معنوی روح رسیده و می‌تواند جان چندین انسان دیگر را نجات دهد و با روحی سبک به سوی پروردگار پرواز کند. عمل اهدای عضو، فرآیندی است که با رضایت خود فرد و با داشتن کارت اهدای عضو صورت می‌گیرد یا با رضایت خانواده وی، بعد از فوت می‌توانند با تشخیص پزشک جراح، اهدای عضو را انجام دهند و جان بیمارانی که در انتظار پیوند هستند را نجات دهند.

۳۱ اردیبهشت، روز ملی اهدای عضو و زندگی است. برای گرامیداشت این روز، گفت‌و‌گویی با پدر ۵۴ ساله ایثارگری داتشیم که با قدم‌های استوار و اطمینان کامل، برگه‌های اهدای عضو دخترش را امضا کرد و باعث نجات جان چند جوان و امیدواری چند خانواده شد.

رسول باقری، پدر ایثارگر ملاردی که با امضای برگه‌های رضایت‌نامه اهدای عضو دخترش باعث نجات جان جوانان و امیدواری خانواده‌ها شد، علت فوت دختر جوانش را تصادف اعلام کرد و گفت: «فاطمه‌زهرا ۲۳ سال سن داشت که یک روز بعد از برگشتن از محل کار در حال رانندگی، تصادف می‌کند. بعد از چند ساعت خبردار شدیم و به بیمارستان رفتیم، برگه‌های عمل وی را امضا کردم و شاهد رفتن او به اتاق عمل شدیم، بی‌قراری‌های مادرش را که نگاه‌ می‌کردم فشار و دردی که تحمل می‌کردم چندبرابر شد. نگران حال دخترم بودم، دختری که با تک‌تک خنده‌هایش زندگی کردم و دیدن گریه‌هایش، دنیایم را خراب می‌کرد اما بر خدا توکل کرده بودم و نگاه مهربان دخترم را از خودش می‌خواستم و ناامید نشده بودم.»

این پدر ایثارگر با بیان اینکه بعد از گذشت چند ساعت، پزشک جراح از اتاق عمل خارج شد و نگاهش بیانگر چیزی دیگر بود، افزود: «همان جا فهمیدم که دیگر روی خوش زندگی را نخواهم دید، دیگر صدای خنده فاطمه‌زهرا گوشم را نوازش نمی‌کند، فهمیدم قرار نیست دختر مهربان و سنگ صبورم را در خانه ببینم و پزشک، فوت فاطمه‌زهرا را تأیید کرد. آهی کشیدم و بی‌هوش شدم. چشم که باز کردم روی تخت بودم و سِرُمی به دستم وصل بود.»

باقری ادامه داد: «همسرم را دیدم که گریان، بالای سرم حرف می‌زند و موضوع اهدای عضو اعضای بدن دخترمان را مطرح می‌کند و من با تعجب و بی‌میلی، مخالفت خود را اعلام کردم. چون نمی‌خواستم اعضای پاره تنم را ببخشم. مشغول صحبت و مخالفت با همسرم بودم که صدای پزشک فاطمه‌زهرا را شنیدم که از من خواست سریع به اتاقش بروم.»

وی با اشاره به دلیل اصلی و انگیزه‌اش برای رضایت به اهدای عضو دخترش گفت: «بعد از صحبت با پزشک جراح به فکر فرو رفتم و به جوانانی که در اوج جوانی روی تخت‌های بیمارستان در انتظار پیوند عضوی هستند که می‌توانند با آن به زندگی برگردند، فکر کردم. به پدر و مادرانی که امیدشان را از دست داده‌اند و با دیدن فرزندانشان روی تخت بیمارستان، ذره‌ذره وجودشان نابود می‌شود، به کودکانی که منتظر دیدن لبخند و نگاه مهربان پدر و مادرانشان هستند، پدر و مادرانی که در صف پیوند بودند فکر کردم.

این پدر ایثارگر خاطرنشان کرد: «برای یک پدر، خیلی سخت است که این کار را انجام دهد اما وقتی به بخشیدن زندگی به جوانان دیگر فکر می‌کند این کار برایش هموار و راحت می‌شود. وقتی به تولد دوباره دخترم در کالبد انسان‌های دیگر فکر کردم با توکل بر خدا، برگه‌ها را امضا کردم و راضی به اهدای اعضای بدن دختر جوانم شدم.»

باقری درباره اعضای اهدایی فاطمه‌زهرا عنوان کرد: «رضایت دادم هر عضوی از بدن دخترم که می‌تواند زندگی یک انسان دیگر را نجات دهد، اهدا شود اما برای اهدای حتی یک سلول از چشم‌هایش رضایت ندادم و دلیلم این بود که در طول ۲۳ سال عمر فاطمه‌زهرا، شاهد حیا و وقار دخترم بودم. شاهد بودم که حتی یک بار هم نگاهش به خطا با نگاه نامحرمی برخورد نکرده بود و من نخواستم چشمانش بعد از فوت وی، مرتکب گناهی شود و پاک‌تر از همیشه به سمت پروردگار پرواز کند.»

این پدر ایثارگر با بیان اینکه فاطمه‌زهرای جان‌بخش من توانست با اعضای بدنش، جان 5 جوان را نجات دهد و لبخند دوباره آن‌ها را به خانواده‌هایشان هدیه دهد، اظهار کرد: «ما برای هیچ‌کدام از اعضای اهدایی، مبلغی از منتظرین اهدا نپذیرفتم و سعی کردیم به خانواده‌ها و افرادی کمک کنیم که نیازمند هستند و امیدشان را از دست نداده بودند.»

وی افزود: «2 کلیه وی به 2 جوان ۲۵ و ۳۱ ساله اهدا شد و کبد وی و چند عضو دیگر به 3 انسان امیدوار، اهدا شد و ما بعد از دیدن سلامتی آن‌ها و حال خوب خانواده‌هایشان مطمئن شدیم آن روز به درستی عمل کردیم و تنها کاری که می‌توانستیم برای آرامش روح دختر مهربان و پاکمان انجام دهیم، همین عمل اهدای عضو بود. ما دیگر به مرگ دخترمان فکر نکردیم؛ زیرا مطمئن بودیم روح وی در کالبد چند انسان دیگر در حال زندگی کردن است.»

خبرنگار : دانش‌آموز: نرگس زندیه

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار