*سمیرا امیرچخماقی
فرار، راهکار ایستادگی نیست
چرا روحانی باید در مجمع عمومی ملل متحد حضور یابد
تهران (پانا) - فرار از دیپلماسی. تنها راهکاری است که برخی در هر واقعهای به ذهنشان خطور میکند و البته این راهکار نیز به فراخور زمان گزینشی پیشنهاد میشود.
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، امروز در یادداشتی به دلیل آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا ریاست دورهای شورای امنیت را برعهده دارد و اعلام کرده که قرار است نشستی را با موضوع ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد برگزار کند خواستار شرکت نکردن رئیسجمهوری ایران نه تنها در این نشست که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شده است.
مدیر مسئول کیهان به سیاق سابق که یک تنه قاضی میدان است و حکم صادر میکند، نوشته است: «خودداری آقای روحانی از شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد میتواند پاسخ دندانشکنی به اهانتهای بیوقفه ترامپ به ایران اسلامی و مردم شریف آن باشد. ضمن آنکه مگر حضور همه ساله آقای روحانی در نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل چه دستاوردی داشته است که با عدم حضور ایشان از دست برود؟!»
آنچه حسین شریعتمداری در روزنامه خود به آن اشاره کرده است البته میتواند در برهههایی از تاریخ کشور و حضور روسای جمهوری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد منطبق بر واقعیت باشد اما احتمالا این یادداشت با اندکی تأخیر شاید پنج یا شش سال منتشر شده است و احتمالا نگارنده در نگارش اسم رئیسجمهوری دچار اشتباه کوچکی شده است.
نگاهی به تاریخ حضور روسای جمهوری بعد از انقلاب اسلامی، محمود احمدینژاد را رکورددار حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان میدهد. در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهوری در هیچ یک از مجمعهای عمومی ملل متحد شرکت نکرد و محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، تنها دو دوره در نشست مجمع عمومی ملل متحد در نیویورک حضور یافت.
رئیس دولتهای نهم و دهم نه تنها در حضور در آمریکا رکورددار است، در تعداد همراهانی که برای سفر هرساله به نیویورک او را همراهی میکردند نیز توانسته است تا کنون در میان هفت رئیسجمهوری که جمهوری اسلامی به خود دیده است رکورد اول را داشته باشد. احمدینژاد در سفرهایش به نیویورک همسر، پسر، عروس، دختر، داماد و نوه خود را همراه برد و البته این تنها بخشی از هیأت همراه رئیسجمهوری بود چراکه خانواده برخی از نزدیکان او از جمله همسران برخی معاونان و مشاوران رئیسجمهوری مانند اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی که اکنون با دادگاه و زندان دست و پنجه نرم میکنند نیز در این سفرها حضور داشتند.
البته رئیسجمهوری وقت ایران که به دلیل شجاعت مورد تملق طرفدارانش قرار میگرفت در این مورد هم هر بار شجاعت بیشتری به خرج داد و در آخرین سال حضور در سازمان ملل متحد به رغم همه اعتراضها و حواشی، ۱۶۰ نفر را به عنوان هیأت همراه به نیویورک برد. به نوشته رسانهها، اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر رئیسجمهوری، علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه وقت، مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، صادق خلیلیان، وزیر جهاد کشاورزی، علی نیکزاد، وزیر راه و شهرسازی، لطفالله فروزنده، معاون پارلمانی، حمید بقایی، معاون اجرایی، مجتبی ثمرههاشمی، مشاور ارشد رئیسجمهوری، سید حسن موسوی، رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، غلامحسین الهام، مشاور حقوقی رئیسجمهوری، محمد شریف ملکزاده، مشاور رئیسجمهوری و ابوالحسن فقیه، رئیس جمعیت هلال احمر از جمله افرادی بودند که به همراه خانوادههای خود احمدینژاد را در این سفر همراهی کردند و هر چند پرونده این سفر به کمیسیون اصل ۹۰ کشید و نمایندگان در نطقهای خود بارها به آن اعتراض کردند اما بالاخره این پرونده هم بسته شد.
اما حضور رئیسجمهوری دولتهای نهم و دهم در مجمع عمومی ملل متحد تنها به دلیل تعداد همراهان جنجالی نبود. محمود احمدینژاد از دومین سخنرانی خود در صحن عمومی ملل متحد بعد از خواندن دعای فرج مرسومش، حمله به غرب را آغاز کرد و هر بار با بیان موضوعی تازه از نفی هولوکاست تا ترکیب غیر معقول شورای امنیت و برنامهریزی حادثه ۱۱ سپتامبر از سوی آمریکا هجمه تازهای علیه ایران در فضای رسانهای و سیاسی جهان به راه انداخت. صندلیهای مجمع عمومی ملل متحد در طول هشت سال حضور احمدینژاد هر بار خالیتر و از سوی دیگر تحریمها و قطعنامهها علیه ایران بیشتر و بیشتر شد. با این حال در آن سالها هواداران رئیس دولتهای نهم و دهم پیشنهادی مبنی بر اینکه حضور نیافتن رئیسجمهوری در مجمع عمومی میتواند دستاورد بیشتری داشته باشد مطرح نکردند.
اما از موضوع احمدینژاد و آلزایمر برخی مدافعانشان در زمان ریاست دولت که بگذریم، برای سفر حسن روحانی به نیویورک دلایل منطقیتر بسیاری وجود دارد. در موقعیتی که به گفته مدیر مسئول روزنامه کیهان شدیدترین هجمهها از سوی رئیسجمهوری آمریکا علیه ایران شکل گرفته است و دولت آمریکا و هم پیمانانش در منطقه از جمله عربستان و اسرائیل از هیچ تلاشی در هیچ عرصهای برای تغییر فضای جهانی درباره ایران به ویژه بعد از تأثیر مذاکرات برجامی و گفتوگوهای جهانی ایران دریغ نمیکنند آیا فرار از عرصه سخن گفتن رو درور تنها راهکاری است که به ذهن حامیان «شجاعت» میرسد. روحانی در پنج بار حضور با کمترین تعداد همراهان پیشنهاد «منع اشاعه سلاحهای هستهای و جهان عاری از خشونت» را مطرح کرد. او در اولین حضورش در ملل متحد مقدمات مذاکراتی را فراهم کرد که به برجام ختم شد که بسیاری از بزرگترین سیاستمدارن جهان آن را الگویی برای گفتوگوی صلح در دنیا میدانند. با حضور هرباره رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم از تعداد تحریمهای ایران کاسته شد و قطعنامههای شورای امنیت ملل متحد علیه ایران جای خود را به قطعنامهای برای تأیید برجام داد. حال در موقعیتی که کشور با چنین مذاکراتی، آمریکا را در میان متحدان غربیاش منزوی کرده است و بدون حضور آمریکا در حال مذاکره با غرب است و توانسته جهان را متقاعد کند که سیاستهای یکجانبه یک کشور قابل پذیرش نیست باید عرصه را خالی کند تا دیگران با گفتوگو، فضای شکل گرفته را از بین ببرند؟ آیا اکنون فرار از سخن گفتن و ایستادگی در مقابل لابیها تنها راهکاری است که روزنامه کیهان و همفکرانش دنبال میکنند؟
رئیسجمهوری آمریکا به گفته محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهوری، تا کنون هشت بار درخواست مذاکره با ایران را داشته است و این درخواستها اکنون به صورت علنی تقریبا هر ماه تکرار میشود. آیا در فضایی که آمریکا تنها راه برونرفت از انزوای کنونی از سوی متحدان را مذاکرهای میداند که ایران میتواند به دلایل منطقی آن را رد کند خالی کردن میدان راهکاری منطقی است؟ مگر نه اینکه از سیاستهای اصلی انقلابیگری و جمهوری اسلامی ایستادگی است، آیا راهکار ایستادگی بستن درها و فریاد زدن از راه دور است؟
با نگاهی به دستاوردهای مستند پنج سفر نیویورک حسن روحانی، مقایسه این سفر و حواشی آن با آنچه در هشت سال پیش از آن وجود داشته و بررسی موقعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران در عرصه داخلی و خارجی به آسانی میتوان به نتیجهای غیر آنچه در یادداشت شریعتمداری وجود دارد، رسید و چه بسا با نگاهی عمیقتر، منتقدان دولت نیز این بار را به این نتیجه برسند که اکنون حضور رئیسجمهوری در مجمع عمومی ملل متحد از ضروریترینهاست.
ارسال دیدگاه