ظریف مطالبات دولت و ملت ایران از آمریکا را تشریح کرد
دولت آمریکا باید به مصونیت دولت ایران که از اصول اساسی حقوق بین الملل است احترام گذارد
تهران (پانا) - وزیر امور خارجه کشورمان در مقالهای شرط های ۱۲ گانه وزیر امور خارجه آمریکا را پاسخ داد و مطالبات دولت و ملت ایران از دولت آمریکا را برشمرد.
متن کامل محمد جواد ظریف که در اختیار رسانهها قرار گرفته به شرح زیر است:
باسمه تعالی
سیاست خارجی امریکا در بحران
دکتر محمدجواد ظریف
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در مورد برنامه هسته ای ایران پس از توافقنامه مشارکت تجاری در حوزه اقیانوس آرام ومعاهده آب و هوایی پاریس، سومین توافق بین المللی است که دولت امریکا از آن خارج شده است. این دولت با اقدامات خود همچنین بسیاری از توافقات دیگر مانند نفتا، نظام تجارت آزاد و بخش هایی از سیستم ملل متحد را به مخاطره انداخته و لطمه بزرگی به چندجانبه گرایی و دورنمای حل اختلافات از طرق دیپلماتیک زده است.
خروج آمریکا از برجام و بازگرداندن یکجانبه و غیرقانونی تحریم های هسته ای در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ حتی برخلاف نظر مردم آمریکا، در واقع نقطه اوج بد عهدی ها و نقض مکرر این توافق توسط دولت آمریکا بود، درحالی که آژانس بین المللی انرژی به عنوان تنها نهاد تخصصی ذیصلاح بین المللی به طور مکرر پایبندی جمهوری اسلامی ایران به تعهدات اش وفق برجام را تائید نموده است. تصمیم آمریکا با اعتراض جامعه بین المللی و حتی شرکای نزدیک این کشور همانند اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه و آلمان مواجه شد.
وزیرخارجه جدید امریکا نیز در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ در سخنانی بیاساس، توهین آمیز و مداخله گرانه، خواسته ها و تهدیداتی را در ارتباط با ایران مطرح کرد که در تعارض آشکار با هنجارهای شناخته شده بین المللی و در مغایرت کامل با حقوق بین الملل و رفتار متمدنانه است. این سخنرانی قبل از هر چیز واکنشی انفعالی از جانب دولت آمریکا در برابر مخالفت یکپارچه جامعه بین المللی با تلاش واشنگتن برای نابودی برجام و انزوای ناشی از آن بود. آقای پمپئو در این سخنرانی در واقع کوشید تا اقدام آمریکا به خروج از توافق چند جانبه برجام را توجیه و اذهان عمومی بین المللی را از این اقدام غیرقانونی و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد که متن آن توسط دولت امریکا پیشنهاد و به اتفاق آرا تصویب شده بود، منحرف کند. بهویژه پیش شرط های ۱۲ گانه مطرح شده در این سخنرانی از آن جهت مضحک بود که آمریکا خود به خاطر تکروی و تلاش در جهت تضعیف چندجانبه گرایی در انزوا قرار گرفته است. بی دلیل نبود که این سخنرانی و سخنرانی رئیس جمهوری امریکا با برخورد منفی و بی اعتنایی جامعه بین المللی حتی دوستان آمریکا مواجه شد و تنها معدودی از اقمار آمریکا در منطقه ما از آن حمایت کردند.
تردید دارم که اگر وزیرخارجه امریکا اندک اطلاعاتی در مورد تاریخ و فرهنگ ایران و مبارزات تاریخی مردم ایران برای استقلال و آزادی داشت و می دانست که برخلاف برخی از متحدین منطقهای آمریکا، نظام سیاسی ایران نظامی مبتنی بر یک انقلاب مردمی و خواست و اراده مردم است، چنین سخنانی را بر زبان می راند. او باید دریابد که یکی از آرمانهای بزرگ مردم ایرانپایان دادن به مداخلات بیگانگان در ایران بوده است که طی ۲۵ سال پس از کودتای ۱۳۳۲ به اوج خود رسیده بود. او باید بداند که مردم ایران در طول چهار دهه گذشته در مقابل تجاوزها و فشارهای گوناگون امریکا، از جمله تلاش برای کودتا و مداخله نظامی، حمایت از متجاوز در جنگ تحمیلی و اعمال تحریمهای یک جانبه و تعمیم فراملی آنها و حتی سرنگونی یک هواپیمای مسافری ایرانی و ...، سرافرازانه ایستاده اند. مردم ایران هیچگاه این واقعیات را فراموش نمیکنند.
بزرگترین پشتوانه نظام سیاسی ایران مردم آزاده و صلح طلب آن است؛ مردمی که ضمن پذیرش تعامل سازنده با دنیا بر اساس احترام متقابل، آماده مقاومت در برابر زورگویی و زیادهخواهی و دفاع یک صدا و یکپارچه از استقلال و سربلندی خود هستند. تاریخ گواه است که مهاجمین به این سرزمین کهن و متمدن همگی همچون صدام و حامیانش به سرنوشت ذلت باری دچار شدند، و ایران همچنان سربلند و سرافراز و امیدوار به آینده روشن خود به راهش ادامه داده است.
متأسفانه، در یک سال ونیم گذشته سیاست خارجی امریکا - البته اگر سیاستی وجود داشته باشد- ازجمله سیاست این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر انگارههای بیپایه و اوهام بوده است. ضمن رد اتهامات بیپایه و مستمر رییسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا، که مداخله آشکار در امور داخلی ایران و تهدید غیرقانونی یک عضو ملل متحد در مغایرت آشکار با تعهدات بینالمللی آمریکا مطابق منشور ملل متحد، عهدنامه ۱۳۳۴و بیانیه الجزایر ۱۳۵۹ است، توجه سردمداران دولت ایالات متحده آمریکا را به برخی جنبه های سیاست خارجی آن دولت که برای تمامی جامعه جهانی خسارت بار است، جلب میکنم:
۱. رفتار و تصمیمات دفعتی و بیمنطق رئیس جمهور آمریکا و تلاش اطرافیان او برای یافتن توجیهات و بهانه هایی برای قانع کردن مخاطبان داخلی و خارجی متاسفانه به وجه بارز روند تصمیم گیری در واشنگتن طی ۱۷ ماه گذشته تبدیل شده است. این گونه تصمیم گیریها و توضیحات نسنجیده و عجولانه برای توجیه آنها معمولا موجب تناقضگویی و اقدامات متضاد میشود. به عنوان مثال، آقای پمپئو یکبار در جلسه استماع کنگره - درحالی که هنوز رئیس سازمان سیا بود- در پاسخ به پرسش نمایندگان مؤکدا گفت: «ایران برجام را نقض نکرده است» اما پس از تصمیم رئیس جمهوری امریکا به خروج از برجام، در سخنرانی ۳۱ اردیبهشت ، بر خلاف گفته پیشین خود و نظرات تخصصی آژانس بین المللی انرژی هستهای اظهارداشت که، «ایران برجام را نقض کرده است.»
۲. اغراق نیست اگر گفته شود که ابعادی از سیاست خارجی آمریکا طی این مدت به حراج گذاشته شده است؛ یعنی چیزی بسیار فراتر از لابی گری معمول. به عنوان مثال، تاکنون هرگز سابقه نداشته که یک رئیس جمهور آمریکا کشوری را که در طول مبارزات انتخاباتی بارها "فناتیک و حامی تروریست"خوانده بود، به عنوان مقصد اولین سفر خارجی خود برگزیندو یا علنا ابعادی از سیاست خارجی آمریکا را مشروط و موکول به خرید سلاح و دیگر اقلام توسط این یا آن کشور نماید. حتی برخی گزارشها نشان میدهد که در مواردی منافع صرفا مادی و غالبا نامشروع مبنای عمل سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته است.
۳. بی اعتنایی به قوانین و مقررات بینالمللی و تلاش برای تخریب هرگونه قانونمندی در نظام بینالمللی یکی دیگر از وجوه بارز سیاست خارجی دولت کنونی آمریکا است. تا آنجا که حتی مطابق گزارشهای خبری، نمایندگان آمریکا در جریان مذاکره بر سر بیانیه نشست گروه ۷ در کانادا، با ذکر عبارتی مبنی بر لزوم اعتلای "نظم بینالمللی مبتنی بر قانون" مخالفت کرده بودند. دولت ترامپ این رویه مخرب خود را با نفی اصل بنیادی "وفا به عهد" آغاز کرد. خروج آمریکا از شماری از توافقات بینالمللی و به مخاطره انداختن شماری دیگر از آنها، واقداماتی که بر علیه سازمانهای بینالمللی در دست انجام دارد، نمونههایی از اقدامات مخربی است که تا کنون توسط آن دولت انجام شده و متاسفانه دورنمای نظم بینالمللی را تیره کرده است. بدیهی است ادامه چنین سیاستهایی می تواند ثبات جامعه بینالمللی را به خطر بیاندازد و دولت آمریکا را در وضعیت یک "یاغی بینالمللی" قرار دهد.
۴. خیالپردازی و تکیه بر موهومات وجه دیگر سیاست خارجی دولت آمریکا است. این گونه برخورد آمریکا در سیاست خارجی بهویژه در ارتباط با منطقه غرب آسیا نمود داشته است. اقدامات غیرقانونی و خطرناک امریکا در مورد قدس شریف، حمایت چشم بسته از اقدامات سبعانه رژیم صهیونیستی در غزه و حمله هوایی وموشکی به مناطقی در سوریه از وجوه بارز چنین سیاست غیر اصولی است.
اظهارات ۳۱ اردیبهشت آقای پمپئو اوج توهم مقامات دولت کنونی آمریکا در مورد منطقه ما است. وزیر امور خارجه ایالات متحده در حالی برای مذاکره و تفاهم با جمهوری اسلامی ایران شرط تعیین میکند که جامعه بینالمللی نسبت به اصل امکان مذاکره و تفاهم با دولت کنونی ایالات متحده برای هر موضوعی تردید جدی دارد. دولتی که برجام را که نتیجه صدها ساعت مذاکره دوجانبه و چندجانبه با حضور عالیترین مقامات ایالات متحده است و به وسیله شورای امنیت ملل متحد که آمریکا عضو دائم آن است در قطعنامهای به پیشنهاد خود آن دولت و تصویب تمامی اعضای شورای امنیت به یک تعهد بینالمللی طبق اصل ۲۵ منشور ملل متحد تبدیل شده است را زیرپا گذاشته، چگونه میتواند توقع داشته باشد که دوباره با آن دولت مذاکره شود؟ اقدامات و اظهارات اخیر رییس جمهور آمریکا حتی بهانه مضحک مجاز بودن خروج از برجام به دلیل مذاکره و تفاهم توسط دولت قبلی آمریکا را هم باطل نموده و نشان داده که به فاصله چندساعت توافق شخص رییس جمهور را هم زیرپا میگذارد. اقدام رییس جمهور آمریکا برای خروج از بیانیه اجلاس گروه هفتیک نمونه روشن از این روش رفتاری قانون گریز است. اظهارات رییس جمهور آمریکا در مصاحبه مطبوعاتی بلافاصله پس از دیدار با رهبر کره شمالی نمونه دیگری از رفتار یک دولت خطرناک و غیرعقلانی است. آیا وزیر امور خارجه آمریکا توقع دارد که جمهوری اسلامی ایران با دولتی مذاکره کند که رییس آن دولت اعلام میکند «در صورتیکه شش ماه دیگر متوجه شوم که اشتباه کردهام بهانهای پیدا میکنم»؟ آیا چنین دولتی میتواند برای ایران شرط قرار دهد و جای شاکی و متشاکی را عوض نماید؟ ایشان فراموش کرده که این دولت کنونی آمریکا است که باید نشان دهد حرف و امضایش اعتبار دارد ونه طرفی که که به تعهدات بینالمللی و قول خود پایبند بوده است. واقعیت این است که این دولتهای آمریکا در ۷ دهه گذشتهاند که میباید به خاطر بیاعتنایی به قوانین بینالمللی و نقض فاحش توافقات دوجانبه و چندجانبه با ایران پاسخگو باشند. فهرست کوتاهی از مطالبات به حق مردم و دولت ایران از دولت ایالات متحده آمریکا می تواند حداقل شامل موارد زیر باشد:
۱. دولت آمریکا باید به استقلال و حق حاکمیت ملی ایران احترام بگذارد و تضمین دهد بر اساس تعهدات این کشور در عهدنامه ۱۳۵۹ الجزایر به مداخلات خود در ایران خاتمه خواهد داد.
۲. دولت آمریکا باید تهدید و استفاده از زور به عنوان یک ابزار سیاست خارجی علیه جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها را که با اصول آمره حقوق بینالملل و منشور ملل متحد در تضاد بوده و باعث خسارات فراوان به مردم جهان، منطقه ما و مردم آمریکا شده است رسماً کنار بگذارد.
۳. دولت آمریکا باید به مصونیت دولت جمهوری اسلامی ایران که از اصول اساسی حقوق بین الملل بشمار می آید احترام گذارد و ضمن الغای احکام خودسرانه و غیرقانونی صادره قبلی از به اجرا گذاردن آنها در آمریکا و سایر کشورها خودداری نماید.
۴. دولت آمریکا باید اقدامات غیرقانونی خود علیه مردم ایران در طول دهههای گذشته شامل موارد ذیل را پذیرفته، خسارات وارده به مردم ایران را جبران نموده و به صورت قابل راستی آزمایی اطمینان دهد که از ادامه و تکرار آنها خودداری خواهد نمود:
• نقش در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که منجر به سقوط دولت مردمی و قانونی ایران شد و خسارات و زیان های عظیمی به ملت ایران بابت استمرار ۲۵ ساله دولت خودکامه کودتایی وارد نمود.
• ضبط و مصادره غیر قانونی دهها میلیارد دلار اموال و دارایی های ملت ایران که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ در امریکا مسدود شده و یا در طول سالیان گذشته به بهانههای واهی به صورت غیرقانونی مصادره شده است
• تجاوز نظامی به خاک ایران در سال ۱۳۵۹ و نقض صریح و آشکار حق حاکمیت و تمامیت ارضی ایران
• کمک های بیدریغ نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی به دیکتاتور معدوم عراق (صدام) در جنگ تحمیلی ۸ ساله علیه مردم ایران
• نقش مستقیم در درد و رنج سه دههای خیل عظیم ایرانیان مجروح شده توسط سلاح های شیمیایی عراق که اجزاء آن توسط امریکا و متحدین غربیاش در اختیار صدامگذاشته شده بود
• ساقط نمودن هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو وینسنز در تیرماه ۱۳۶۷ که به کشته شدن بیش از ۲۹۰مسافر و خدمه بیگناه غیرنظامی انجامید، و اعطای مدال به فرمانده ناو
• حملات مکرر به سکوهای نفتی ایران در بهار سال ۱۳۶۷ .
• تهمتها و ناسزاگوییهای مستمر و بیپایه به ملت شریف ایران نظیر نام بردن از ملت ایران به عنوان «ملت یاغی و مجرم»، و «ملت تروریست» و عضو «محور شرارت»،
• قراردادن غیرقانونی، نژادپرستانه و بیدلیل مسلمانان، از جمله شهروندان ایران در فهرست افرادی که ورودشان به آمریکا ممنوع است. ایرانیان در زمره موفقترین، فرهیختهترین و قانونمندترین گروه مهاجر در آمریکا بوده و خدمات فراوانی به جامعه خود کردهاند و اکنون از دیدار اقوام خود، حتی مادر بزرگها و پدربزرگهای خود محرومند.
• پناه دادن به افراد مروج خشونت علیه ایران در آمریکا و حمایت از گروههای تبهکار شبه نظامی و سازمانهای تروریستی که برخی از آنها سالها در فهرست گروههای تروریستی دولت آمریکا قرار داشته و با تلاش لابیهای جنگ افروزان و حقوقبگیران این سازمانها- که برخی از آنها امروز در زمره مسئولین تراز اول دولت کنونی آمریکا قرار دارند -- از این فهرست خارج گردیدهاند
• کمک به سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد)برای اقدامات تروریستی که منجر به شهادت دانشمندان هستهای ایران شد
• خرابکاری در برنامه هسته ای ایران از طریق جنگ های سایبری
• تلاش برای جعل اسناد و اغوای جامعه بین المللی
ارسال دیدگاه