پانا از لفاظیهای رژیم صهیونیستی همزمان با مذاکرات وین گزارش میدهد؛
«پلن B» و استراتژیهای فکستنی
قدرت نظامی و توان رزمی ایران شامل توانمندیهای موشکی و پهپادی به این مفهوم است که جمهوری اسلامی زیر بار مذاکره تحت فشار و تهدید نمیرود/ تمام مدعیان وقتی ضرب شست ایران را دیدند، راهی جز کوتاه آمدن نداشتند
تهران (پانا) - یک تحلیلگر مسائل بینالملل معتقد است «طرح بی» با هدف جنگ روانی و اثرگذاری بر مذاکرات وین است و در چنین شرایطی، قدرت نظامی و توان رزمی ایران شامل توانمندیهای موشکی و پهپادی به این مفهوم است که جمهوری اسلامی زیر بار مذاکره تحت فشار و تهدید نمیرود و اگر بنا باشد کشوری تهدید کند، این ایران است که میتواند با اتکا به قدرت خود، رژیمهای کودکش و جعلی را تهدید کند و در صورتی که دست از پا خطا کنند، درسی فراموشنشدنی به آنها بدهد.
«پلن B» بارها از سوی کشورها به ویژه قدرتهای بزرگ با اهداف مشخص تعریف و اجرا شده است. شهریور امسال، پلن B از سوی بنیگانتز، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مطرح شد. او در مصاحبه با نشریه فارن پالیسی اظهار داشت «اسرائیل خواستار انجام طرح B است. اسرائیل توانایی رهبری طرح واقعی B را ندارد، ما نمیتوانیم یک رژیم تحریم اقتصادی بینالمللی ایجاد کنیم. این طرح باید توسط ایالات متحده هدایت شود». پلن B طراحی شده است برای زمانی که مذاکرات وین به نتیجه نرسد و تمام اعضا از آن خارج شوند. اما برخلاف خوشخیالی مقامات این رژیم جعلی، قرائن و اظهارات موجود حاکی از آن است که در مذاکرات جاری وین، عزم جدی بر احیای برجام و عمل به تعهدات از سوی همه اعضا وجود دارد. پلن B از بخشهای مختلفی تشکیل شده است. «تحریم» بخش اصلی پلن B است، هدف اصلی معماران تحریم فروپاشی کامل اقتصاد ایران است. نه تنها ایران بلکه تحت فشار قراردادن کشورهایی که در شرایط تحریم با ایران مبادلات و معاملاتی انجام میدهند. با اینکه بیسابقهترین تحریمها در سالهای گذشته کشورمان اعمال شده، اما به اذعان خود آمریکاییها تحریمها کارایی خود را از دست داده و در هدف اصلیاش یعنی نابودی اقتصاد ایران شکست خورده است.
یکی دیگر از ابزارهای مورد نظر معماران تحریم در قالب پلن B اما، انزوای سیاسی و اجماعسازی علیه ایران است. اما این نقشه شوم هم در اثر سیاست خارجی کارآمد و پویای جمهوری اسلامی ایران و ظرفیتهای ملی، منطقهای و بینالمللی کشورمان بینتیجه بوده و بالعکس در دوره ریاستجمهوری آمریکا، این کشور بود که خود و رهبرانش در انزوای تاریخی قرار گرفتند. از این رو رژیم اشغالگر با پشتیبانی ایالات متحده همواره در صدد حملات و خرابکاریهای سایبری و صنعتی به عنوان یکی دیگر از گزارههای پلن B بودهاند. جمهوری اسلامی ایران در سالها گذشته در میان سکوت مجامع بینالمللی تصمیمگیر و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با خرابکاری در مراکز هستهای، حمله سایبری به سامانههای سوخت و ترور دانشمندان هستهای مواجه بوده است. اقداماتی که نه تنها برای عاملان آنها هزینهبر بوده است بلکه با توان مضاعف به نقطه اولیه و حتی فراتر از آن توانمندیهای سابق هستهای بازگشته است. اما گفته میشود «حمله نظامی» گزاره اصلی مطرح در پلن B است؛ گزارهای که با توجه به قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران همیشه همان گزینه روی میز دشمنان باقی مانده است و پلن B ایالات متحده و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی همواره در حد یاوهگوییهایی بیش نبوده است. از زمانی که نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در ماه گذشته میلادی با جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا دیدار کرد، موضوع حملات غیرمستقیم به ایران بهعنوان طرح جایگزین علیه جمهوری اسلامی مطرح شد. در این استراتژی که «مرگ با هزاران بریدگی» نام دارد، رژیم صهیونیستی میخواهد از طریق اقدامات نظامی و دیپلماتیک علیه کشورمان اقدام کند. این روزها همزمان با مذاکرات لغو تحریمها در وین، مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکایی از پلن B بیشتر نام میبرند. بنی گانتز، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی از کشورهای جهان خواسته است پلن B را علیه برنامه هستهای ایران اجرا کنند زیرا به ادعای وی احتمال بازگشت به توافق هستهای کاهش یافته است.
روز گذشته پایگاه خبری «اینساید عربیا» نیز در گزازشی به این مساله اشاره کرده که اسرائیل در حال بازی با لفاظیهای خود علیه ایران، با طرح ادعاهایی مبنی بر ضرورت انجام اقدام نظامی علیه تهران و برنامه هستهای این کشور است و در شرایط فعلی که آمریکا در حال عقبنشینی از منطقه خاورمیانه است و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز شدیدا با این موضوع (حمله به ایران) مخالفند، تلآویو عملا با گزینههای محدودی در قبال تهران رو به رو است. آنچه که رژیم صهیونیستی دنبال میکند این است تا، آمریکا را تحت فشار قرار دهد تا مذاکرات وین را متوقف کند. تلاشهایی که ظاهرا زیاد باب میل مقامات دموکرات کاخ سفید نبوده است. آنها معتقدند که ایران تنها کمتر از ۶ ماه دیگر قادر خواهد بود تا به بمب هستهای دست یابد!. اما مسلما آنچه که نخستوزیر رژیم صهیونیستی را به دریوزگی در کاخ سفید وادار کرده موضوع فعالیت هستهای ایران نیست بکه شرایط پیرامونی و داخلی اراضی اشغالی است. مخالفت جامعه جهانی با ادامه شهرکسازی در اراضی اشغالی، قدرت تهاجمی فزاینده حزبالله لبنان، افزایش توان بازدارندگی حماس و جهاد اسلامی، افزایش آسیبپذیری رژیم صهیونیستی در برابر موشکهای بالستیکی رزمندگان فلسطینی و شکاف عمیق میان تبارهای یهودی بهشدت نگرانی نخستوزیر جدید رژیم صهیونیستی را برانگیخته است.
اوایل دسامبر سال گذشته میلادی، نیویورک تایمز از تنش و درگیریهای لفظی میان رهبران رژیم صهیونیستی و آمریکا درباره ایران خبر داد که نشان از بیمیلی واشنگتن نسبت به گزینههای رژیم صهیونیستی علیه ایران و همراهی با استراتژیهای این رژیم جعلی علی کشورمان است. حتی جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا ۲۲ دسامبر به سرزمینهای اشغالی سفر کرد تا شاید بتواند با مقامات رژیم صهیونیستی به فهمی مشترک درباره ایران برسند. نام بردن مکرر از پلن B و این تهدیدات و لفاظیهای رژیم صهیونیستی اما با شروع مذاکرات در دولت سیزدهم شدت بیشتری پیدا کرده و در یکی از آخرین اظهارنظرهای همراه با تهدید، یائیر لاپید، وزیر خارجه این رژیم کودککش، بار دیگر درباره احتمال اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران سخن گفته و تاکید کرده است که اسرائیل میتواند بدون اطلاع دولت بایدن این کار را انجام بدهد و برای دفاع از امنیت خود «نیاز به اجازه کسی ندارد». اخیرا نیز کمیته مالی پارلمان این رژیم موافقت کرد تا بودجهای اضافی حدود دو میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار برای انجام عملیات نظامی علیه ایران به بودجه نظامی این رژیم افزوده شود. این تهدیدات رژیم صهیونیستی فقط به این چند هفته محدود نمیشود و از زمان روی کار آمدن بایدن چون مقامات این رژیم نگران آن بودند که دولت دموکرات بار دیگر به برجام بازگردد سریعا کاسه گدایی برداشتهاند و با سفرهای مختلف، تهدیدها و لفاظیها و جریانسازی و جنگ روانی، سعی در به هم زدن هرگونه توافق احتمالی دارند.
در واکنش به این لفاظیها اما اخیرا سردار غلامعلی رشید، رئیس قرارگاه خاتمالانبیا هشدار داده که «اگر اسرائیل تهدایدات خود مبنی بر حمله به تاسیسات هستهای ایران را عملی کند، ایران هم با زبانِ نظامی اقدام به مقابله به مثل خواهد کرد». علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز هشدار داده که «تهدیدات اسرائیل، بر نوعِ واکنش ایران به اقدامات مخرب و نادرست اسرائیل تاثیرگذار خواهند بود و آن را به شیوهای جدی تحت تاثیر قرار میدهند. مسالهای که در نوع خود میتواند تبعات بسیار گستردهای را در حوزههای گوناگون به همراه داشته باشد». دیگر مقامات نظامی ایران نیز همواره تاکید کردهاند که هرگونه اقدام علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران قطعا با پاسخ قاطع و پشیمانکننده همراه خواهد بود. آنها همواره تاکید کردهاند که گزینه روی میز و پلن B خیلی وقت است که از روی میز برداشته شده است و دلیل آن هم قویشدن جمهوری اسلامی ایران است.
حسن هانیزاده در گفتوگو با پانا درباره این لفاظیها و تهدیدات رژیم صهیونیستی و ایالات متحده گفت: «مهمترین بخش پلن B همان تحریم بود، یک اهرم قوی و سلاح مؤثر در دست آنها که کماثر شد؛ همچنان که تهدید نظامی در دوران اوج خود یعنی دوره ریاست جمهوری ترامپ راه به جایی نبرد. بر این اساس، در طول هفتههای گذشته، آمریکا با استفاده از ابزار فشار غیرمستقیم یعنی تهدیدات رژیم صهیونیستی از یکسو و مطرح کردن مبحث پلن B میکوشد نتیجه این فشارها را در میز مذاکرات نقد کند. در چنین شرایطی، قدرت نظامی و توان رزمی ایران شامل توانمندیهای موشکی و پهپادی به این مفهوم است که جمهوری اسلامی زیر بار مذاکره تحتفشار و تهدید نمیرود و اگر بنا باشد کشوری تهدید کند، این ایران است که میتواند با اتکا به قدرت خود، رژیمهای کودکش و جعلی را تهدید کند و در صورتی که دست از پا خطا کنند، درسی فراموشنشدنی به آنها بدهد.»
هانیزاده اضافه کرد: «همه روسای جمهور آمریکا از جورج بوش و باراک اوباما گرفته تا ترامپ، از روی میز قرار داشتن گزینه نظامی در قبال کشورمان سخن میگفتند اما وقتی ضرب شست ایران را دیدند، راهی جز کوتاه آمدن نداشتند. در ماجرای ساقط کردن پهپاد متجاوز گلوبال هاوک، رئیسجمهور وقت آمریکا از اینکه هواپیمای حامل نظامیان آنها را هدف قرار ندادیم، حتی تشکر کرد. وقتی پایگاه عین الاسد را موشکباران کردیم و منافع نظامی آمریکا کاملا به خطر افتاد، نتوانستند هیچ غلطی بکنند و واکنشی نشان بدهند. ژنرال کنت مکنزی، فرمانده سنتکام نیز چند ماه پیش اذعان کرده بود که برتری هوایی آمریکا از بین رفته و قدرت در این حوزه در دست ایران و همپیمانانش است.»
وی تصریح کرد: «با توجه به شکست راهبرد فشار حداکثری که حتی مقامات کنونی دولت آمریکا نیز به آن اذعان کردهند، بعید است بتوان با راههای جایگزین، جمهوری اسلامی ایران را بین دو گزینه قرار داد. استفاده از طرحی که بخش مهم و کلیدی آن را «تشدید تحریمها» تشکیل میدهد در قبال کشوری که دست و پنجه نرم کردن با تحریم را فراگرفته است، فاقد هرگونه اثرگذاری مطلوب است.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل تاکید کرد: «طرح مکرر پلن B در فضای رسانهای، سیاسی و امنیتی، بیشتر با هدف ایجاد جنگ روانی و تأثیرگذاری در روند مذاکرات وین است. لذا بهنظر میرسد، این طرح به اندازهای که در فضای روانی و رسانهای دیده میشود، در فضای حقیقی و واقعی وجود خارجی ندارد.»
ارسال دیدگاه