حشمتالله فلاحتپیشه*
سه جریان اصلی در روابط ایران و عربستان
واقعیت این است که موضوع ایران در عربستان سه جریان اصلی دارد. بخشی از جریانات، جریانات وابسته به آمریکا هستند و معتقدند هرگونه دوری یا نزدیکی به ایران باید در قالب راهبرد آمریکایی شکل بگیرد.
آقای عادل الجبیر راس این دیپلماتها و سیاستمداران امروز عربستانی است که کاملا کارش این است که راهبرد سیاست خارجی عربستان در قبال ایران را با راهبرد آمریکاییها تطبیق دهد و اصولا کسانی که نزدیک به این جریان هستند ازهرگونه تنش زدایی بین ایران و عربستان ممانعت میکنند و تلاش این است که ممانعت کنند و در این شرایط هم اجازه نمیدهند جریانات معقولی که ممکن است در عربستان تقویت شوند، بتوانند صاحب نقش شوند.
منتها طرف مقابل این جریان هم جریان دیگری در عربستان است که مشخصا در دهه ۱۹۹۰ میلادی در زمان دو دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و رئیس دولت اصلاحات تنشزدایی با ایران را امتحان کردند و از این راهبرد نتیجه گرفتند و در آن زمان هم منطقه به سمت آرامش بیشتری حرکت کرد و هم دنیای اسلام کمتر مسأله داشت وبا مشکلات کمتری مواجه بود و هم اینکه اثرگذاری ایران و عربستان در جغرافیای سیاسی انرژی، اثرگذاری مشترکتری بود. ولی ما دیدیم که این جریانات تحت تاثیر یک رخنه آمریکایی- صهیونیستی قرار گرفت که باعث شد عملا اختلافات گستردهتر شود.
کشاندن دستگاه اطلاعاتی عربستان به سمت جریانات افراطی وهابی و بعد حمایت از داعش هم این اوضاع را نابسامانتر کرد منتها سیاست این است که در دل سیاست حکومت عربستان، بخشی از سیاستمدارانی که عمدتا ریشه در سیاستهای دهه ۱۹۹۰ میلادی عربستان دارند، معتقدند که باید تنشزدایی صورت بگیرد.
این دو جریان در مقابل هم هستند منتها فضای سیاسی عربستان بهخصوص فضای سیاسی بستهای که وجود دارد مانع از این شده که جریان دوم بتواند تاثیر جدی در سیاست و حکومت عربستان داشته باشد. یک عامل باعث شده که نظریات جریان دوم تا حدی خودش را نشان دهد و با استقبال حداقل در سطوح رسانهای و در لایههای میانی سیاست حکومت عربستان مواجه شود و آن شکستهایی است که عربستانیها در یمن با آن مواجه شدند و درواقع به عبارتی فرسایشی شدن جنگ یمن است که این جنگی که فرسایشی شده حتما طرف مهاجم در آن بیشترین هزینه را متحمل میشود و عربستانیها که متجاوز به یمن بودند با فرسایشی شدن این جنگ، روزبهروز دارند هزینههای سیاسی و اقتصادی و امنیتی و حتی هزینههای انسانی بیشتری میدهند و این باعث شده که عملا نوعی گرایش به نظرات جریان دوم شکل بگیرد.
گرایشی که به هر حال شاید در یک طرفش هم موضوع دشمنی با ایران هم وجود داشته باشد. ولی این جریان بیشتر نگاهش واقعگرایانه است و تحت تاثیر واقعیات قرار گرفته. آنها معتقدند که راهبردها و موافقتنامههای امنیتی که با آمریکا امضا شد و با آمریکا اجرا شد، این موافقتنامهها نمیتواند امنیت عربستان را تامین کند. آینده سیاست خارجی عربستان را تامین کند و معتقدند که باید وارد فضای تنشزدایی با ایران شوند. معتقدم صحبت عادل الجبیر در این شرایط بیشتر در این قالب با هدف جلوگیری از تنش زدایی بین ایران و عربستان دارد صورت میگیرد. منتها مسیر تحولات مسیر دیگری است. عربستانیها میدانند که اگر تنشزدایی صورت نگیرد دچار مشکلات بیشتری میشوند.
در کنار این تحولات ما موضوعاتی مثل حمله به نفتکش ایرانی را داشتیم و مواردی از این نوع که تکلیف این مسائل باید روشن شود. جمهوری اسلامی ایران جدای از این که همواره دیپلماسی در دستور کارش هست، در حوزههای میدانی حتما اجازه نخواهد داد که تهدیدی متوجه کشورمان شود و اقدام متقابل حتما صورت میگیرد. هر بازیگری که باشد حتما تاوان این اقدام را میدهد و عادل الجبیر میداند که باید برای آسیب شناسی آرامکو حتما باید به یمن مراجعه کند نه به ایران و اگر هم تجاوزگریشان به یمن ادامه پیدا کند شاید در آینده از آرامکو بدتر را هم عربستانیها شاهد باشند.
عربستانیها به جای متهم کردن ایران از قابلیتهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد امنیت ذهنی از خودشان استفاده کنند. امنیت ذهنیای که در قالب موافقتنامههای با آمریکا بدان نرسیدند ولی مجبورند که واقعگرایانهتر عمل کنند و واقعیت ایران را به رسمیت بشناسند.
* عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
منبع: آرمان
ارسال دیدگاه