مدیرانی که مدیریت بحران بلد نیستند
تهران (پانا) - اصولی را نیاموختهاند، در خیلی از موارد با اظهار نظرهای واهی و واکنشهای نامناسب به بحرانها دامن زدهاند و مشکلات جزئی اجتماعی را به فجایع بزرگ تبدیل کردهاند.
بهگزارش آفتابیزد، برخی نیز معتقدند که نبود اخبار و اطلاعرسانی درست و بهموقع سبب بروز چنین بحرانهایی شده است. اتفاقاتی مثل انتشار ویروس HIV در لردگان، سیل فروردین ماه سالجاری، گرد و غباری که هر ساله شهرهای جنوبی کشور را در مینوردد، حادثه پلاسکو و زلزله سرپل ذهاب همه و همه جزو حوادثی هستند که در خلاء مدیریت بحران به یک بحران بزرگ تبدیل شدند و در خیلی از این موارد اظهارنظر برخی مسئولین سبب اعتراضات مردمی شده و بر بحران بهوجود آمده دامنزده است. با توجه به همه این مسائل هنوز هم الزامی برای آموزش مهارتهای مدیریت بحران برای مدیران عالیرتبه کشوری وجود ندارد! سوالی که مطرح است این است که چرا مدیران قبل از اخذ سمت، آموزشهای لازم در این زمینه را کسب نمیکنند؟
در زمان بحران، رسانهها هم بخشی از ساختار مدیریت بحران خواهند بود
عباس تقیزاده، کارشناس مدیریت بحران شهری در رابطه با این موضوع گفت: «خیلی از مواردی که از نظر اجتماعی بحران محسوب میشود از نظر علم مدیریت بحران، بحران محسوب نمیشود اما همه مدیران و مسئولین باید علم مدیریت بحران را بدانند. بهنظر من هر کسی که میخواهد مسئولیتی به عهده بگیرد باید حتما مباحث پایهای مدیریت بحران را آموزش دیده باشد. دلیل آن هم این است که وقتی اتفاقی رخ میدهد همه ارگانها در هر سطحی که هستند باید پاسخگو باشند و به مردم خدمات ارائه کنند. سیل اخیر به ما نشان داد که در این زمینهها بهخصوص در زمینه همکاری بین بخشی موفق نیستیم و باید خودمان را در این موارد تقویت کنیم.
مطالعات نشان میدهد که ما در زمینه اطلاعرسانی با نقصهایی روبهرو هستیم. مطالعاتی که تاکنون انجام داده ام نشان میدهد که در زمینه بحث اطلاعرسانی در حوادث و بلایا کسانی که مسئولیت دارند آنطور که باید و شاید نمیتوانند با مردم ارتباط بر قرار کنند و معمولا اجازه میدهند اتفاق رخ دهد و وقتی همهگیر شد آن وقت بهفکر میافتند که پاسخ بدهند و ماجرا را جمع کنند که البته این بهطور کلی اصول ارتباطات را نقض میکند، به این دلیل که یکی از اصول ارتباطات موضوع اطلاعرسانی دقیق، ساده، معتبر و مطمئن است که این مسئله از طرف مدیران ما رعایت نمیشود و علاوهبر آن کمتر به مسائل روانی توجه میشود، نمونههای زیادی از آن در حوادث گذشته شاهد بودیم. از طرف دیگر متاسفانه خبرنگارهایی هم که به نشر اخبار حوادث و بلایا میپردازند با شرایط بحران آشنا نیستند.
ما نیاز داریم که در بحث خبرنگاری حوادث و بلایا سرمایهگذاری بیشتری اتفاق بیفتد و چیزی که مشخص است این است که در دو طرف نقصهایی وجود دارد؛ چرا که مدیران نمیدانند که با رسانههای چطور ارتباط بر قرار کنند و رسانه هم باید بهتر بتوانند ارتباطات و شرایط حوادث و بلایا را درک کنند. اینطور بگویم که در زمان بحران رسانهها هم بخشی از ساختار مدیریت بحران خواهند بود نه در مقابل آن، در واقع همه باید کمک کنند که موضوع حل شود، البته من منکر بخش اطلاعرسانی دقیق نیستم و نمیخواهم بگویم که رسانهها باید از سیستمی که کار میکند دفاعکنند و واقعیتها را نگویند، منظورم این است که رسانهها باید در کنار دستگاههای اجرایی بایستند تا مدیریت بهتری انجام شود.»
ما در نحوه اطلاعرسانی توسط مسئولین با کمبود مواجه هستیم
او در ادامه تاکید: «مدیران عالیرتبه نه تنها باید علم مدیریت بحران را بدانند، یعنی ساختار فرماندهی، هماهنگی بین بخشی، نیازهای مردم در زمان حوادث و بلایا و چگونگی ارائه خدمات به مردم را بلد باشند؛ بلکه در کنار اینها باید نحوه اطلاعرسانی و ارتباطات هم بلد باشند. اصلا یکی از مهارتهایی که باید هر مدیری در هر ساختاری بلد باشد همین موضوع است.
در گذشته ما با حوادثی مثل تصادف قطار روبهرو بودیم که به وزارت راه بر میگردد بنابر این مسئولان وزارت راه باید چگونگی برقراری ارتباط با مردم و رسانهها را بلد باشند تا بتوانند از تبدیل شدن آن به بحران جلوگیری کنند؛ برای سایر ارگانها و سازمانها هم موضوع بههمین منوال است. گرد و غبار اهواز و قطع شدن برق هم بحرانی بود که وزارتخانههای متعددی را درگیر میکرد و همه وزارتخانهها باید در زمان بحران علم بر قراری ارتباط را بلد میبودند تا از اتفاقات جانبی جلوگیری کنند. اینها نشان میدهد که ما در نحوه اطلاعرسانی توسط مسئولین با کمبود مواجه هستیم و باید آن را جبران کنیم. اما یکی از مهارتها، مهارت برقراری ارتباط است و مدیران باید بهغیر از این مهارتهای دیگری هم داشته باشند.»
ما با یک خلاء آموزشی و مهارتی در همه زمینههای مدیریت بحران مواجه هستیم
این کارشناس تاکید کرد: «ما یک مطالعهای در سطح شهر تهران انجام دادیم که در آن برای اینکه یک مدیر شایستگی مدیریت در زمان بحران داشته باشد ۳ شاخصه عنوان کردیم. از مدیران شهر تهران پرسیدیم که آیا تعهدی نسبت به کارتان دارید؟ همه مدیران که بیش از ۳۰۰ نفر بهعنوان حجم نمونه بودند بدون استثنا جواب دادند که بله ما تعهد کافی را به کارمان داریم.
سوال دیگری مطرح کردیم که آیا برای هماهنگیهای بین بخشی یکدیگر را میشناسید؟ همه جواب مثبت به این موضوع داده بودند و عنوان کردند که بله یکدیگر را میشناسیم. سوال بعدی این بود که آیا تجربه کافی را دارید که جوابها نشان میداد در این بخش تجربهها نسبی است، وقتی سوال به دانش کافی رسید و پرسیدیم که آیا دانش کافی در اینخصوص دارید؟ همگی بر این موضوع تاکید داشتند که ما دانش کافی در اینخصوص نداریم! این نشان میدهد که ما با یک خلاءآموزشی و مهارتی در همه زمینههای مدیریت بحران مواجه هستیم، بحث نحوه اطلاعرسانی در زمان حادثه و بحران هم یکی از این مهارتهاست که باید آموزش داده شود. از طرف دیگر مطالعاتی که روی خبرنگاران هم صورت گرفته این را نشان میدهد که آنها نیز با خلاء آموزشی در زمان بحران رو به رو هستند. آنها نمیدانند با چه شیوهای باید در زمان حادثه و بلایا خبر را منتشر کند چون خبرنگاری که در زمان حادثه خبر منتشر میکند با خبرنگار معلولی فرق میکند، خبرنگارانی که در این حیطه فعالیت میکنند باید بدانند که علاوهبر انجام رسالت کاری خود باید با توجه به حساسیت موضوع یک سری محدودیتها را لحاظ کنند تا اذهان عمومی با تشویش مواجه نشوند.»
اینطور که مشخص است در زمان بحران مسئولان و رسانهها در یک ساختار قرار میگیرند تا بتوان بحران را مدیریت کرد. با این حال اما آموزش در این زمینه هیچگاه جدی گرفته نمیشود و همینطور که میبینیم نبود مهارت در زمینه مدیریت بحران تاکنون هزینههای زیادی را بهوجود آورده است؛ آیا زمان آن نرسیده که آموزش مهارت در زمان مدیریت بحران جدی گرفته شود و اقداماتی در این زمینه لحاظ شود؟
ارسال دیدگاه