دور دنیا با شـتــــر
تهران (پانا) - سفر ، حرف اول و آخر زندگیاش است؛ انگیزه تمام کارهایش، علاقهای که همیشه مثل سایه همراهش بوده از کودکی تا امروز. همین امروز که سه ماه و 24 روز از شروع آخرین سفر دور دنیایش میگذرد؛ یک جهانگردی متفاوت با شتر؛
بهگزارش جامجم، سفری که از تالاب خور آذینی بندرسیریک شروع شده و حالا به مشکین شهر اردبیل رسیده. محمد امیری رودان، دبیر ۴۷ ساله هرمزگانی نقش اول این ماجراست؛ اصلا خیلیها او را به همین سفرهای ماجراجویانه و غیرمتعارفش میشناسند. او جهانگردی اهل شهرستان رودان در شرق هرمزگان است، مردی همیشه در سفر که موفقیتش را بیش از هرچیز مدیون جسارت، علاقه و پشتکار در کارهایش است؛ کسی که تجربه جهانگردی به شیوههای متفاوت را در سابقهاش دارد، آنقدر که همان ابتدای مصاحبه به ما بگوید ۲۰ سال است جهانگرد است؛ ۹۵ درصد قاره آسیا را دیده و چندبار قاره اروپا را گشته (دوبار با دوچرخه، دوبار با موتورسیکلت و یکبار هم جنوب اروپا را با پای پیاده طی کرده)، یکبار دور امارات را با دوچرخه طی کرده و بهعنوان اولین جهانگرد، با دوچرخه دریایی اختراعی خودش روی دریا طی مسیر کرده و از ایران به عمان سفر کرده است. این البته همه ماجرا نیست و محمد امیری رودان، قبل از شروع همین سفر دور دنیایش با شتر، از عمان تا ایران را یک تنه شنا کرده است .
شما بارها پای پیاده یا با دوچرخه و موتور به دل جاده زدهاید، اما اینبار شتر را برای یک سفر دور دنیا انتخاب کردید، درباره این سفر توضیح میدهید؟
قرار بود امسال سفرم را از ۲۸ اردیبهشت شروع کنم که در تقویم، روز جهانی موزه است، اما بنا به دلایلی از دوم خرداد و در هفته میراث فرهنگی و موزهها برنامه شروع شد و من از جنوب شرقی هرمزگان در بندر سیریک و از کنار تالاب بینالمللی خور آذینی حرکتم را با یک نفر شتر شروع کردم.
انتخاب شتر برای سفر دوردنیا کارعجیبی است؛ چطور شد به این حیوان فکر کردید؟
من از سال گذشته به این موضوع فکر میکردم، اما برنامهام این بود با موتور سفر کنم که یکدفعه وضعیت دلار تغییر کرد و دیدم شرایط سفر با موتور دیگر امکانپذیر نیست. بههمین دلیل دوباره موضوع سفر با شتر به ذهنم رسید. چندعامل هم در کنار هم باعث شد شتر را انتخاب کنم. اولین دلیل این بود که این حیوان برای من نماد صبوری و آرامش است و واقعا این حس را به خود من هم منتقل میکند. دلیل دیگر همین بحث اقتصادی بود، یعنی اگر میخواستم با موتورسیکلت سفر کنم با توجه به بالا بودن قیمت ارز، از آنجا که هیچگونه حامی مالی در این سفر ندارم قطعا با مشکل مواجه میشدم، اما شتر حیوان خاصی است که میتواند در مقاطعی از سفر برای من درآمدزایی هم داشته باشد.
چطور؟
ببینید من خودم سوارکارم و مثلا میتوانستم اسب را انتخاب کنم و شاید واقعا کارم هم راحتتر بود. سرعتم بیشتر میشد و حتی لذت بیشتری از مسیر میبردم، اما اسب خیلی مورد توجه بقیه مردم نیست، به چشم همه آشناست. شما اگر یکاسب در تهران ببینی، با یک نگاه گذرا از کنارش رد میشوی، اما این موضوع درباره شتر صدق نمیکند. حتی در خود استان ما یعنی در هرمزگان هم با اینکه یکی از مهمترین نمادها همین شتر است، باز همه تا شتر میبینند دورش جمع میشوند و برای همه جالب است. بهخاطر همین جلب توجه و توی چشم بودن، من شتر را انتخاب کردم، چون امکان جذب حامی مالی و درآمدزایی را در سفر بالا میبرد.
البته در نهایت از یک مقطعی موسسه تحقیقات علوم دامی کشور به این ماجرای سفر دور دنیا با شتر ورود کرد و از این به بعد از من خواسته شد طی سفرم تبلیغ شتر دوکوهانه و ذخیره ژنتیکی آن را هم داشته باشم؛ چراکه نسل این شتر در کشور ما در حال انقراض است و کلا ۲۰۰ نفر شتر دوکوهانه بیشتر نداریم و الان این موسسه یک شتر دوکوهانه برای این هدف در اختیار من گذاشته است.
تا حالا از چه استانهایی گذشتهاید؟
من از سمت هرمزگان به سمت سیرجان و بعد اصفهان رفتم، در اصفهان توقف داشتم، بعد به سمت ورامین حرکت کردم و در آنجا هم حدود سه هفته توقف داشتم؛ این توقفها هم بیشتر در دامداریهایی بود که شتر و دامپزشک داشتند. بعد از ورامین به سمت ساوجبلاغ حرکت کردم و مدتی هم در کرج توقف داشتم و بعد به سمت قزوین رفتم و از مسیر شمال قزوین به اردبیل رسیدم و الان هم در مشکینشهرم.
کلا با چه هدفی این سفر را شروع کردید؟
هدف اولیه من معرفی جاذبهها و ظرفیتهای گردشگری و توانمندیهای ایران با محوریت استان هرمزگان بود.
در این مسیر از شما حمایت هم شده است؟
واقعیت این است که من هنوز حامی مالی ندارم و همانطور که میدانید سازوکار سفر به دور دنیا هم اصلا ساده نیست و وزارتخانههای متعددی باید در این زمینه با هم همکاری و تعامل داشته باشند. بهعنوان مثال وزارت جهاد کشاورزی برای تامین علوفه مورد نیاز شتر، وزارت ورزش برای تامین جا مثل استفاده از باشگاههای سوارکاری (بهخصوص در مناطقی که دامداری در دسترس من نیست)، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت خارجه هم دیگر نهادهایی هستند که در این مسیر میتوانند به من کمک کنند، اما تا حالا فقط وزارت جهاد کشاورزی آن هم از طریق موسسه تحقیقات علوم دامی از این سفر استقبال کرده و با همکاری فائو، کارهای اداری من را انجام میدهد و من در تلاش هستم تا توجه وزارتخانههای دیگر را هم به این موضوع جلب کنم و آنها را هم در تحقق این هدف همراه کنم.
از تجربه سه ماهه همراهی با یک شتر بگویید. حتما یک تجربه متفاوت با دیگر سفرهایتان بوده!
بله این سفر برای من تا حالا که فراز و نشیبهای زیادی داشته، برای مثال شتری که موسسه تحقیقات علوم دامی به من داد، چون برای تکثیر نژادی به اینجا آورده شده و از آن سواری گرفته نشده، تقریبا وحشی است و من بههمین خاطر دارم روی این شتر کار میکنم تا آموزش ببیند. از طرف دیگر من در این مسیر شتر را از تونل، زیرگذر یا حتی خیابان عبور میدهم که اصلا کار سادهای نیست. شتر باید صدای بوق تریلی را بشنود، باید صدای جیغ لاستیک ماشین را بشنود، ترافیک را ببیند و آموزش اینها به شتر اصلا ساده نیست.
کلا ارتباط گرفتن با یک حیوان برای یک مدت طولانی کار سختی است، مثلا یک وقتی شتر من یک ماه در بیابان است و وقتی میخواهد دوباره وارد شهر بشود، داستان خودش را دارد. یا وقتی در دامداری بین بقیه شترهاست و قرار است از آنها جدا شود و به شهر برود. همه اینها مشکلات خودش را دارد. کما اینکه یکی دو مرتبه به خاطر این ماجراها شتر رم کرد و من به سختی کنترلش کردم و حتی آسیب هم دیدم. اما مهمترین نکته به نظرم این است که شما میخواهید به مقصد برسید، اما وقتی سفر با شتر را انتخاب کردید مجبورید که با آرامش مسیر را ادامه بدهید و این خیلی وقتها خستگی دارد. شاید اگر خودت تنها باشی برای رسیدن به مقصد از هر مسیری بروی، اما با شتر نمیتوانی هر مسیری را انتخاب کنی. در بعضی مسیرها شتر یکدفعه میایستد و اصلا راه نمیرود. حالا یا احساس خطر میکند یا هر دلیل دیگری دارد، دوست ندارد به آن مسیر ادامه بدهد و تو ناچاری که مسیر را عوض کنی.
در طول سفر بیشتر پیاده هستید یا سواره؟
حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد سفر را من پیاده و در کنار شتر طی میکنم و ده تا ۲۰ درصد بقیه را هم فقط در شرایط خاصی سوار شتر هستم؛ برای مثال اگر بخواهم کار نمادینی انجام بدهم... اینطور بگویم در این مدت شده که من مثلا پنج روز حتی یک ثانیه هم سوار شتر نبودهام، اما یک وقتهایی هم سه ساعت سوارش بودهام.
قبل از این سفر، تجربه شترسواری داشتید؟
بله. یادم است اول ابتدایی بودم شتر لخت را سوار شدم و تاخت هم دادم. اسب را هم از همان دوره تاخت میدادم و کلا از بچگی روی اسب بزرگ شدم و با این حیوانات آشنایی دارم.
شتری که همسفر شماست اسم هم دارد؟
بله، بهخاطر اینکه سفر را از تالاب خور آذین شروع کردیم اسمش را آذین گذاشتم و بههمین دلیل اسم طرح را هم گذاشتم پرشین مهر آذین با این هدف که به دنیا نشان بدهم عشق و صلح و صفا و دوستی زینتدهنده سرزمین پارسی است.
مسیر پیشرویتان چه مسیری است؟
قرار است بعد از خروج از ایران با عبور از ۴۷ کشور و در مجموع قارههای آسیا، اروپا، آفریقا، اقیانوسیه و آمریکا دوباره از مرز ترکمنستان وارد ایران شوم.
چه مدت میشود؟
واقعیتش در این سفر سرعت شتر خیلی پایین است و من در نهایت روزانه حدود ۳۰ کیلومتر را میتوانم طی کنم و با این تفاسیر خودتان حساب کنید چقدر طول میکشد.
شما معلم هم هستید؟
بله، قبلا جامعهشناسی، اما الان دو سالی است در دوتا از روستاهای محروم هــرمزگان معلـم ورزش هستم.
ارسال دیدگاه