هومان نارنجی‌ها*

لزوم آموزش مهارت‌های زندگی به دانش‌آموزان

در مدارس سراسر دنیا آموزه‌های سالم زیستی در وهله اول به دانش‌آموزان آموزش داده شده و در مراحل بعدی مباحث تحصیلی طرح می‌شوند. در واقع معلمان ابتدا باید یک دانش‌آموز انسان و سپس نخبه و با سواد تربیت کنند. متاسفانه در ایران این مفهوم دچار استحاله شده و تربیت دانش‌آموزان بیست‌گرا و با سطح تحصیلات بالا اولویت یافته است. معیار آموزش در سطح جهانی آموزش مسائل مختلف فردی، رفتاری و اجتماعی به دانش‌آموزان است. در واقع آموز‌ش‌ و پرورش به تربیت دانش‌آموزانی افسرده، بی‌عرضه، ناتوان، حساس، پرخاشگر، عیب جو و دزد نیازمند نیست.

کد مطلب: ۸۱۸۲۰۸
لینک کوتاه کپی شد

اگر در مدارس رفتارهای سالم، خصوصیات اخلاقی انسان‌های موفق، احترام به قانون، توجه به سلامت بدن را محور تحصیلی دانش‌آموزان قرار دهیم و این مسائل با سرفصل‌های تحصیلی مشخص به مخاطب آنها منتقل شود در این صورت نه‌تنها اعتیاد بلکه شاهد سایر آسیب‌های‌اجتماعی نیز نخواهیم بود. اشکال در نقطه‌ای آغاز می‌شود که مدارس تنها محل کسب علم می‌شوند و دانش‌آموز از کسب سایر فضایل اخلاقی غافل می‌شود. یک معلم خوب ابتدا باید به دانش‌آموز روش زندگی سالم را آموزش دهد. به همین دلیل در بحث پیشگیری از اعتیاد سال‌هاست آموزش مبارزه با موادمخدر و مهارت‌های‌زندگی را دو بحث کلیدی می‌دانند. اهمیت این مباحث به حدی است که باید دو سال از اوایل دوره دبیرستان را تعطیل کرده و در این سنین بحرانی جای فراگیری دروس‌ تحصیلی که در آینده20‌درصد برای دانش‌آموزان کارآمد هستند به آنها آداب زندگی یاد دهند، آدابی مانند دوست‌یابی، احترام و ارتباط متقابل باخانواده، مهارت‌های انطباق با محیط، هوش اجتماعی، هم‌سویی و همدلی با اعضای جامعه، نحوه استفاده از وسایل حمل‌و‌نقل عمومی، احترام به حقوق آپارتمان‌نشینی و... و تمام این سرفصل‌های تحصیلی را در این دو سال به دانش‌آموزان آموزش دهند. این اقدام از بروز بسیاری از آسیب‌ها و هزاران مساله مهم دیگر پیشگیری می‌کند. در این صورت دانش‌آموز دختر یا پسر قدرت کنترل‌خشم می‌یابد یا در خیابان مزاحم افراد نمی‌شود و محدودیت قانونی خود را درک می‌کند و به قانون احترام می‌گذارد .

نخبه پروری را هدف غایی نکنیم

سالانه چند نفر در کشور در المپیادهای مختلف علمی مدال‌آوری می‌کنند؟ قطعا تعداد محدودی هستند و عاقلانه نیست برای این تعداد محدود اکثریت دانش‌آموزان را فراموش و رها کنیم. در واقع نخبه ‌پروری و تحصیل‌محوری راهکار نیست و نباید همواره در چارچوب بحث‌های تحصیلی حرکت کرد. رسالت معلم بسیار بیش از تدریس است. امروز بسیاری از افراد از آموخته‌های دوران تحصیل خود مطلبی به یاد نمی‌آورند. بنابراین اگر در این دوران حرفه یا مهارت (فیزیکی یا معنوی) آموخته باشند آموخته‌های ماندگار آنها محسوب می‌شوند. در این صورت جوانی که قصد ورود به بازار اقتصاد و تفکر خلاق و عرض اندام در جامعه را دارد باید قدرت جبران و مهارت رفع ضعف‌ها، نواقص و کمبودهای خود را داشته باشد. نحوه تاسیس یک شرکت یا ایجاد یک تجارت بهتر است یا آموزش جدول مندلیف؟! دانشجوی شیمی نیازمند دانستن تعداد عناصر جدول مندلیف است، اما سایر دانش‌آموزان در حد کلیات باید از این مسائل مطلع باشند. در حال‌حاضر فضای‌تحصیلی در دوران مدرسه، به قدری فشرده و سنگین است که دانش‌آموز فرصت سر خاراندن ندارد و اگر قصد قبولی در یک رشته خوب دانشگاهی را داشته باشد با والدین خود خداحافظی کرده و به سلول‌های زندان تنهایی می‌رود تا درس بخواند. این کار چه ضرورتی دارد؟! امروز کتاب‌های تحصیلی سنگین و دانش‌آموزانی بسیار باسواد داریم که در مقایسه با دانش‌آموزان سایر کشورها بسیار بامطالعه‌تر هستند و اگر به کشور دیگری مهاجرت کنند، قطعا در آینده دانشمند می‌شوند. دانش‌آموزان ایرانی درس‌های دانشگاهی در کشورهای دیگر را در دوران دبیرستان می‌خوانند .

مدرسه مکان انسان‌سازی است

مدرسه مکان انسان ‌سازی و معلم محور انسان ‌سازی است، اما اکنون موجوداتی صرفا درس‌خوان از دانش‌آموزان ساخته‌ایم که هیچ‌آشنایی و ارتباطی با سایر مهارت‌ها، توانایی‌ها ، آداب‌اجتماعی و عرفی جامعه ندارند. بنابراین اگر خانواده فرزند خود را به درستی تربیت کند مدرسه در این تربیت نقش زیادی ندارد. از سوی دیگر معلم به‌عنوان بدنه کارشناسی قوی در مدارس اگر بتواند به درستی زندگی خود را اداره کند و آموزش صحیح دیده باشد دانش‌آموزان خوب و توانمند تربیت می‌کند و در غیراین صورت اگر‌هزار و یک دغدغه مالی داشته باشد و مشکلات زیستی و رفتاری بر شانه‌های او سنگینی کند از تربیت دانش‌آموزان توانمند عاجز خواهد بود. این فرد قادر به تربیت دانش‌آموز خوب و دغدغه‌مند نیست و محور آموزش او تحصیل و درس است. در این صورت در نسل‌های بعدی پیشرفتی نخواهیم دید و وضعیت آموزشی بهبودی نمی‌یابد. در واقع محوریت آموزش و پرورش به میزان زیادی نیازمند تغییر است. سهم بسیاری از حوزه‌های فرهنگی و تربیتی در مدارس کاملا از دست رفته و این مساله وظیفه و رسالت معلم را دوچندان می‌کند. آموزش نکات مختلف اخلاقی، پرورشی و رفتاری سخت‌تر از تدریس فیزیک، شیمی و ریاضی است. دانش‌آموز بسیاری از مباحث درسی را روزنامه‌وار بخواند کافی است و تنها نیازمند آشنایی با برخی مفاهیم اولیه درسی است و احتیاجی به یادگیری حرفه‌ای این دروس نیست. امروز دانش‌آموزان نه‌تنها قصد حرفه‌ای‌بودن در مفاهیم را دارند، در ارتباط با مهارت خود با دیگران رقابت می‌کنند و دچار استرس هستند. رسالت بزرگ معلم تربیت انسان‌های بزرگ در آینده است و صرفا نباید آموزش‌تحصیلی مدنظر او باشد. معلمان توانمند گاهی تا 80‌درصد این رسالت معلم را به درستی انجام داده و انسان‌های سالم و موفق تربیت می‌کنند. کار معلم صرفا تدریس ریاضی و کسب نمره مطلوب از سوی دانش‌آموز نیست .

معلمان باید درباره مواد مخدر آگاهی یابند

قطع به یقین معلمان باید قدرت شناسایی بموقع بسیاری از آسیب‌ها را در میان دانش‌آموزان داشته باشند. هنگامی که او این مسائل را نمی‌داند و به آنها آگاهی ندارد چگونه دانش‌آموز مصرف‌کننده موادمخدر را شناسایی و به آنها مشاوره ‌دهد؟! به همین دلیل معلمان در خط اول شناسایی آسیب‌های اجتماعی هستند و باید کاملا کارشناسانه و آگاهانه به آنها در ارتباط با دانش‌آموزان آموزش داده شود و معلمان نکات آموزش دیده شده را بر دانش‌آموزان اعمال کنند. امروز اگر به یک معلم پرورشی گفته شود یکی از دانش‌آموزان گل مصرف می‌کند و باید با او چه کرد، بی‌شک نمی‌داند، زیرا راه برخورد با آسیبی مانند اعتیاد در میان دانش‌آموزان را نیاموخته است. بنابراین هیچ‌کس نیست که دانش‌آموز را از مصرف «گل» بازدارد. این در‌حالی که وظیفه دبیر پرورشی مواجهه و مقابله با اینگونه موارد است .

منبع:آرمان

* کارشناس اعتیاد

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار