احمد عظیمیبلوریان*
اگر جای «اون» بودم
«کیم جونگ اون» و «ترامپ» هر دو دارای ویژگیهای مشابهی هستند؛ روحیه مستبد مشرقزمینی و اصرار بر اینکه به جای مذاکره و رسیدن به توافق، به قول ما مشهدیها بگویند «هر چی مو بگوم». تبلیغات غربیها بهویژه آمریکاییها از هفته گذشته، تکیه بر پیروزی ترامپ در متقاعدکردن کیم برای همکاری دارد؛ اما تصور این نویسنده این است که کیم، ترامپ را سر کار گذاشته است. چرا؟ موقعیت استراتژیک و حساس کرهشمالی پدیدهای دلخواه کیم نیست. این پدیده یک صفحه شطرنج بسیار پیچیده و حساس است.
شبهجزیره کره از شمال با چین هممرز است. چین یک قدرت برتر جهانی است که تنه نازنین ترامپ را در دستان خود مشت و مال میدهد و اشک او را درآورده است! از شمال غرب به روسیه متصل است. روسیه نهتنها بزرگترین کشور دنیا با معیار مساحت است؛ بلکه آنقدر قوی عمل میکند که حتی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و رأیآوری ترامپ دست داشته است.
کرهشمالی از شمالغربی روبهروی ژاپن قرار دارد که به گونه سنتی عاشق تصرف شبهجزیره کره بوده و هست. در جنوب بخشی جدا شده از شبهجزیره کره است که امروزه کرهجنوبی نامیده میشود. کرهجنوبی مطیع آمریکا و در چنگال ترامپ است. به عبارت دیگر موقعیت استراتژیک کرهشمالی در میان کشورهای منطقه این کشور را به صورت حائلی درآورده که مانع برخورد قدرتهای آمریکا و ژاپن و روسیه است.
اگر کرهشمالی با هر توافقی که تصور شود به یکی از این قدرتها بپیوندد یا همپیمان شود، تعادل منطقه را سریعا به هم میزند. البته در بلندمدت، امکان یکپارچگی دو کره وجود دارد؛ زیرا اولا شبهجزیره کره از استعداد بیشتری برای توسعه نسبت به ژاپن برخوردار است. کرهایها خود را برتر از ژاپنیها میپندارند. دوم اینکه ترکیب اقتصاد پیشرفته کرهجنوبی با قدرت دفاعی برتر کرهشمالی میتواند این سرزمین را در صورت یکپارچگی بسیار شکوفا کند؛ اما این کار از عهده آمریکا خارج است و تا زمانی که کش و واکش زمامدارانی مانند ترامپ با قدرتهای دیگر جهانی وجود داشته باشد، امکان رویارویی و برخورد میان آنها بیشتر از اتحاد و همکاری است. جنگ جهانی دوم که با جاهطلبی و هوس هیتلر برای یافتن سلطه بر اروپا و مستعمرات اروپایی آغاز شد؛ اما در پایان نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان، بهترین درس برای مردم جهان و زمامداران کنونی است؛ اما کو گوش شنوا و چشم بینا. پس چرا ایالات متحده آمریکا مرتبا از دوره ریاستجمهوری بوش پسر سر به سر کرهشمالی گذاشته و او را آزار میدهد؟ نخست به خاطر اینکه همبستگی کرهشمالی با چین و روسیه را تضعیف کند. دوم اینکه جلوی پیشرفت صنایع هستهای و موشکسازی کرهشمالی را بگیرد تا این کشور نتواند موشکهای قارهپیما بسازد و ایالات متحده را هدف قرار دهد. در غیراینصورت کرهشمالی میتواند نقش نیابتی مهمی را از سوی روسیه و چین در تهدید آمریکا ایفا کند. تهدید ژاپن هم برای آمریکا زیانبار است؛ زیرا ژاپن نیز مانند کرهجنوبی در کنترل آمریکا است. ترامپ تا اینجای قضیه با تهدید کرهشمالی با یک تیر دو نشان زده است؛ نخست، از دید تبلیغات،
«آمریکا حرف اول را میزند» بهعنوان یکی از شعارهای ترامپ در انتخابات برجسته بود. دوم، مؤثر نشاندادن تهدید ترامپ در نشاندن کیم سر جایش و استفاده تبلیغاتی آن همراه با دهنکجی به مخالفان خود. اما این دستاوردها ظاهری است؛ زیرا ابعاد پیچیده روابط با کرهشمالی برای یک رئیسجمهور تاجرمسلک و همکاران او شناخته شده نبوده است.
ترامپ به جای گرفتن جشن پیروزی باید با شناخت بیشتر از عواقب کار خود اشک بریزد. چرا؟ فرض کنید فضای مانورها و مناسبات میان ایالات متحده آمریکا و کرهشمالی تا دو ماه دیگر به همین حالت مطلوب کنونی باقی بماند. جلسه ملاقات و مذاکره میان ترامپ و کیم هم سر موعد تشکیل شود و ترامپ با بوق و کرنا به پایتخت کرهشمالی برود و با گفتن «من آنم که رستم بود پهلوان» در جلسه شرکت کرده و در برابر دوربینهای خبرنگاران بلبلزبانی کند و امضای خود را به رخ من و شما بکشد. کیم در مقابل، ضمن خوشامدگویی، فهرستی حاوی پرسشهای زیر به ترامپ تقدیم کند :
۱ - اگر ما برای توقف ساخت و آزمایش موشکهای قارهپیما و فراوردههای هستهای در کشور من به توافق برسیم، آمریکا چه تضمینی خواهد داد که فردا شما (آمریکا) یا ژاپن به کرهشمالی حمله نکند؟
۲ - اگر داشتن موشک قارهپیما خطرناک است، آیا ایالات متحده هم موشکهای موجود خود را نابود خواهد کرد یا میخواهد برتری خود را بهعنوان یک اَبَرقدرت حفظ کند؛ اما مانع آن شود که ما بتوانیم از خودمان دفاع کنیم؟
۳ - اگر ما با آمریکا به توافق رسیدیم، حالتی شبیه روابط میان کرهجنوبی و آمریکا برقرار خواهد شد. در این صورت ما خواهینخواهی به اتحاد با کرهجنوبی خواهیم رسید. از سوی دیگر کرهجنوبی تابع ایالات متحده است .
در این صورت آمریکا کشور ما را در برابر تهدیدات چین و روسیه چگونه حفظ خواهد کرد؟
۴ - اگر روسیه به هر دلیلی تصمیم بگیرد که در این فعل و انفعالات به ما حمله کند، آیا ایالات متحده آمریکا از ما دفاع خواهد کرد؟
این فهرست تنها به چهار محور ختم نمیشود؛ اما تا همینجا ترامپ را گیج خواهد کرد. اینجا است که ترامپ باید پس از مشورت با مشاوران خود متن اعلامیهای مشترک اما توخالی را تنظیم کند که آهسته و محترمانه به آمریکا برگردد و در آنجا آخرین امضای خود را به نمایش بگذارد. به نظر میرسد این ملاقات دستاوردی نخواهد داشت .
منبع:شرق
* استاد پیشین دانشگاه مریلند
ارسال دیدگاه