حسین میرزایی*
حاکمیت و لزوم احیای سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی، یکی از سرمایههای مهم و از مؤلفههای اساسی و مؤثر در توسعه و ثبات هر جامعهای است؛ سرمایهای که زیر بنای توسعه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی یک کشور محسوب میشود.
اهمیت این سرمایه، به حدی است که از آن بهعنوان ثروت نامرئی یک کشور نام میبرند و از خلال این سرمایه اساسی است که انسجام، اعتماد متقابل و حسن اطمینان و همبستگی در جامعه فراهم میشود. هرگونه کاهش در این سرمایه، به کاهش مشارکتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان منجر میشود. رشد آسیبها و جرایم اجتماعی، بیاعتمادی، یأس و ناامیدی و احساس محرومیت نسبی و بسیاری از ناهنجاریها، نتیجه کاهش سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی، بهعنوان یک اصل بنیادین برای رسیدن به توسعه پایدار در نظر گرفته میشود. در این چشمانداز، جوامعی موفق نامیده میشوند که بتوانند با ریلگذاری سیاستهای مناسب و ارائه راهکارهای متناسب با جامعه، به ایجاد و افزایش سرمایه اجتماعی بیشتر دست یابند؛ زیرا سرمایه اجتماعی زمینه مناسبی برای بهرهوری سرمایه انسانی و فیزیکی است و در نبود و کاهش این سرمایه، سایر سرمایهها اثربخشی خود را به مرور از دست میدهند و پیمودن مسیرهای توسعه فرهنگی و اقتصادی، ناهموار و دشوار میشود.
سرمایه اجتماعی، ابزاری برای رسیدن به توسعه سیاسی و فرهنگی است. عوامل مهمی در ایجاد سرمایه اجتماعی برای توسعه هر کشور نقش دارند، که در این جا به سه مورد اشاره میشود: آگاهی، اعتماد و مشارکت. در مورد آگاهی باید گفت زمانی که افراد از ماهیت مسائل اجتماعی و سیاسی آگاه نمیشوند، از اجتماع خود دور هستند و بنابراین، شناخت کافی از مسائل و نیز قدرت انتخاب و فرصت مشارکت در تصمیمگیری کلان جامعه خود را ندارند.بدین ترتیب، توسعه سیاسی فرهنگی جامعه، عملاً غیر ممکن میشود. در مورد اعتماد باید اشاره کرد زمانی که اعتماد در جامعه بالا باشد، اساس سرمایه اجتماعی فراهم میشود؛ اما در صورت پایین بودن، شکلگیری توسعه اجتماعی، غیرممکن خواهد بود.نبود اعتماد نیز میتواند ناشی از دو عامل باشد: سابقه نامطلوب اقدامات نهادهای اجتماعی و نخبگان و دولتمردان یا فقدان اعتماد جامعه به تواناییهای خود. و در آخر باید از مشارکت نام ببریم؛ با مشارکت افراد جامعه در سرنوشت خود و کلیه امور مربوط به خود، سرمایه اجتماعی پدید میآید.افراد با چنین اقداماتی به پیشرفت و توسعه جامعه کمک میکنند و اگر این سرمایه اجتماعی افزایش یابد، توسعه سیاسی اجتماعی و فرهنگی کشور نیز بتدریج اتفاق میافتد.
طبق پیمایشها و رصدهای میدانی، سرمایه اجتماعی در کشور سیر نزولی دارد و لازم بهنظر میرسد که سیاستگذاریها به سمت احیای این سرمایه در جامعه پیش برود. جامعه ما در برهههای مختلف نشان داده است که ظرفیت ایجاد سرمایه اجتماعی کلانی دارد و نیاز است این ظرفیت دوباره احیا شود. حاکمیت برای بازیابی این سرمایه در جامعه، نیازمند اقدامات جدی است چرا که بدون آن، بخش بزرگ برنامههای توسعهای دچار اشکال خواهند شد. همراهی مردم با سیاستهای خرد و کلان قطعاً به نفع کشور و حاکمیت خواهد بود و این محقق نخواهد شد مگر آنکه گامهای اعتمادساز از سوی حاکمیت برداشته شود.
*مردمشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه