از صداهای جدید حمایت کنیم
تهران (پانا) - مهرداد پازوکی آهنگساز پیشکسوت موسیقی ایران است که آخرین فعالیت حرفهایاش درعرصه آهنگسازی به ۱۹ سال پیش و انتشار آلبوم «خنده باران» با صدای علیرضا افتخاری برمیگردد اثری که سال ۱۳۸۱ منتشر شد و از آن زمان تاکنون بهخاطر کارهای تحقیقاتی و پژوهشی، فعالیتی در زمینه تولید آلبوم نداشته، البته سال گذشته تکقطعه «آرزو» را منتشرکرد اما از آنجایی که مطلوب نظرش نبود آن را به حساب کار جدی نمیگذارد.
بهگزارش ایران، یکی از پرمخاطبترین آثار مهرداد پازوکی «یاد استاد» است که به بازسازی آثار علی تجویدی و قطعات برنامه گلها اختصاص داشت. این آهنگساز پیشکسوت از کودکی به موسیقی علاقه داشت و در خانوادهای هنردوست و موسیقیدان پرورش یافت اما به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت و بهواسطه تحصیلات اولیه در رشته پزشکی فرصتی برای او ایجاد شد تا دولت وقت او را بهعنوان بورسیه رشته شهرسازی به کشور فرانسه اعزام کند. رفتن او به پاریس به نوعی سرآغاز مأنوس شدن مهرداد پازوکی با موسیقی جدی بود، چرا که از همان زمان اُرگ کوچکی برای خودش خرید و از طریق دوستان فرانسویاش با موسیقی آشنایی پیدا کرد اما عشق و علاقه به موسیقی باعث شد پازوکی از بورسیه انصراف دهد و به یک مدرسه موسیقی آزاد تحت نظارت شهرداری پاریس برود و با دو معلم پیانو بهطور همزمان کار جدی خود را آغاز کند و در همان زمان با «الیویه مسیان» که لقب خداوندگار آهنگسازی را داشته آشنا میشود. در اوایل دهه شصت پازوکی به ایران بازمیگردد و برای تکمیل آموختههای خود به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایرانی میرود. مهرداد پازوکی بهتدریج وارد عرصه آهنگسازی میشود و بعد از آلبوم «یاد استاد» مجموعه دیگری را با صدای علیرضا افتخاری آهنگسازی کرده که «پاییز» نام دارد. آلبوم پاییز نقطه عطفی در کارهای مشترک پازوکی و افتخاری بود و بعد از آن در سه آلبوم دیگر با افتخاری همکاری میکند؛ «گل میخک»، «خوش آمدی» و «خنده بارون». او علاوه بر همکاری با افتخاری با علی رستمیان در آلبوم «جام عشق»، با عبدالحسین مختاباد در آلبوم «ساقی رضوان»، با مسعود خادم در آلبوم «گل عشق»، با سارا نائینی و جاوید عسگری در آلبوم راما، با پدرام بلورچی در آلبوم «بهشت گمشده»، با مهرداد پیکرزاده در آلبوم «حتی اگر نباشی» همکاری داشته است او همچنین موسیقی متن تله فیلمهای «سوزنبان» و «ماما» (قابله) به کارگردانی احمد ظریف رفتار و موسیقی متن نمایش «ریچارد» (اقتباس از ریچارد سوم ویلیام شکسپیر) به کارگردانی حمیدرضا نعیمی را ساخته است. پازوکی این روزها با گذشت نزدیک به ۲۰ سال شروع به آهنگسازی کرده و قصد دارد با انتشار جدیدترین اثرش با صدای محمد یادگار از صداهای جدید در عرصه موسیقی ایرانی حمایت کند. گفتوگو با این هنرمند را در ادامه میخوانید:
شما بعد از ۱۹ سال دوری از فضای موسیقی، کارجدیدتان را در همکاری با خوانندهای آغاز کردید که عنوان کار اولی را دارد. این همکاری برچه اساس و با چه هدفی شکل گرفت؟
همکاری من با محمد یادگار خواننده جوان و خوش صدا در قالب یک آلبوم موسیقی است که بهتازگی اولین قطعه از آن را با عنوان «به سفر فکر نکن» با شعری از فرزانه ملکی در دستگاه نوا ساختم. سازبندی این اثر ارکسترال است که در اکثر کارهای من شنیده میشود و از آنجایی که شعر این قطعه به نوعی عاطفی است از سازهای بادی - چوبی برای نشان دادن این فضا استفاده کردم.
هماکنون نیز در حال ضبط و تولید مابقی قطعات هستیم. در واقع این همکاری به پیشنهاد دوست قدیمیام پژمان بلورچی که از ناشرین باسابقه موسیقی هستند شکل گرفته است.
چرا به سراغ خوانندگان مطرح نرفتید و در کنار یک خواننده جوان و کار اولی قرار گرفتید؟
معتقدم افرادی همچون محمد یادگار که در زمینه موسیقی ایرانی کار میکنند نیاز به هدایت بیشتری دارند و باید حمایتهایی صورت گیرد که افراد جدیدی در آواز ایرانی ورود کنند. خصوصاً در شرایطی که فضای مجازی فضای مسلطی در جامعه شده و هر کسی میتواند از موسیقیهای غرب و کشورهای همجوار تأثیر بگیرد. متأسفانه مسألهای که این روزها شاهدش هستیم این است که موسیقیهای ترکی استانبولی عیناً وارد موسیقی ما شده، بنابراین باید از خوانندگانی که در زمینه موسیقی ایرانی، موسیقی که زیربنایش در طول تاریخ در کشور ما گذاشته شده فعالیت میکنند، حمایت کنیم.
مسأله دیگرکه برای همه ما ملاک است شخصیت آدمهایی است که با آنها همکاری میکنیم. البته این بدان معنا نیست که بقیه فاقد کاراکتر و شخصیت هنری و اجتماعی هستند اما برخی در برخورد و نگاه اول دارای تفاوتهای فرهنگی هستند که باعث شکلگیری همکاری میشود و این ذوق و شوق و انگیزه را در آدم ایجاد میکنند که دلش بخواهد با آنها کار کند. در واقع همه این فاکتورها در کنار هم ارزش این را دارد که با کاراولیها انگیزه کار کردن پیدا کنم.
شما در دورهای آلبوم «یاد استاد» را منتشر کردید که به بازخوانی و بازسازی آثار آقای علی تجویدی اختصاص داشت و همان موقع هم اشاره کرده بودید که برای تنظیم و بازسازی دوباره از استاد اجازه گرفته بودید. در یک دورهای هم به بازسازی آثار گلها پرداختید. با توجه به کمکار شدنتان در سالهای اخیر آیا هماکنون و در شرایط کنونی و با انتشار این کار تصمیم دارید مجدداً کارهای دوره گلها را بازسازی کنید و آثاری از قبیل تصنیفهای آقای تجویدی را منتشر کنید؟ آیا در حال حاضر فضا برای ارائه چنین آثاری محیاست؟
تشخیص چگونگی فضای فعلی خیلی شخصی است. یعنی اینکه من تشخیص دهم فضا خوب است یا نه. اصولاً این کار نتیجه گرفتن را سخت میکند. وقتی کاری را که مربوط به گذشته است انجام میدهید بعضی وقتها مورد سؤال قرار میگیرید که خواننده اصلی بهتر نخوانده بود؟ برخی میگویند نه. برخی دیگر معتقدند آثار گذشتگان بهخوبی اجرا و آهنگسازی شده و با اجرای دوباره در قالب بازسازی و بازخوانی کلیت کار ضربه میخورد و مخاطب دوست ندارد آنها را بشنود چرا که اصل آنها به بهترین حالت ممکن موجود است.
اما به نظر من بحث بازسازی بحث بهتر خواندن یا بدتر خواندن نیست، بحث این است که کارهایی از جمله «یاد استاد» که در آن دوران یعنی حدود سالهای ۷۵ بازسازی شد آثاری بودند که بهواسطه گذشت زمان و اتفاقات متعدد از دنیای موسیقی برجای مانده بود اما در ذهنها فراموش شده بود. بر این اساس این بازسازی در واقع یک بازآفرینی هم هست. فقط یک بازسازی نیست. چون من انگیزه داشتم که برگردیم به دورانی که دوران طلایی موسیقی لقب دارد و آثارش برای مردم خیلی خاطرهانگیز بود و به نوعی هم از یادها رفته بود و ما یکنواخت شده بودیم. آن زمان سبکهایی از موسیقی در تلویزیون تولید میشد که خیلی خوب نبود چرا که معتقدم در تلویزیون نباید موسیقی تولید شود بلکه باید کارها در بیرون ساخته و تولید شوند و تلویزیون فقط پخشکننده باشد. اینکه خودش گروه تشکیل میدهد و تولید میکند طبیعی است که به مرور زمان به یکنواختی میرسیم. زحمات استادان پرویز یاحقی و علی تجویدی نمیشد که آن زمان از تلویزیون پخش شود. این را یادآوری کردم چون خودم آن قطعات را دوست داشتم. چرا که دوره کودکی و نوجوانی و جوانی من در آن کارها گذشته بود و در میان همه اقشار جامعه مطرح بوده
است.
بهطور کلی ما از زمان گلها و حتی قبلتر موسیقیهای بسیار غنی داریم که میشودهمه آنها را بازسازی کرد اما نمیدانم شخصاً به آنها خواهم پرداخت یا نه؟ فعلاً که در حال حاضر جوابم منفی است.
اگر قیاسی با گذشته داشته باشیم آهنگسازیهایی که امروزه صورت میگیرد چه تفاوتی با گذشته دارد؟
مقایسه خیلی پیچیدهای است. چون ازیک جاهایی داستان رها شده است. در دوره طلایی موسیقی ایران تعداد کسانی که آهنگسازی میکردند خیلی محدود بودند و خوشبختانه امروزه تعداد آنها بسیار بیشتر شده اما تشخیص متخصص و غیرمتخصص بسیار دشوار شده است چرا که در شرایط کنونی کپیبرداری از موسیقی کشورهای همجوار بسیار زیاد شده و برخی آهنگسازان فقط با تغییر ترانه و شعر آن را تولید شده خود میدانند و به نام خودشان منتشر میکنند.
خوشبختانه امروز فضا و امکانات ضبط وسازی و پرداختها بیشتر شده و خیلی آزادانه کارهای متفاوتی اتفاق میافتد. بنابراین در این زمینه هم پیشرفتهایی کردیم. در واقع امکانات فراگیری و یادگیری هم بیشتر شده اما بهطور کلی آهنگسازی یک بخش آن علم و جوششهای درونی است که میتوانیم این بخش را بهدرستی در کنسرواتوارها و دانشگاههای موسیقی هدایت کنیم و بتوانیم آهنگساز خوب پرورش دهیم. اما با تمام داشتن این امکانات نظر من این است که هماکنون این اتفاقات رخ نخواهد داد.
این حرف برچه اساس است؟
اینکه ما افراد صاحب ذوق داریم را نمیتوانیم کتمان کنیم. ما نواحی مختلفی در کشورمان داریم که هر کدام موسیقیهای خودشان را دارند اینها همه ابزارهایی هستند که میشود به عنوان پایههای آهنگسازی به ما کمک کنند که از آنها خط بگیریم و بتوانیم کار تولید کنیم ولی آیا ما در مدارس موسیقیمان چقدر از این عناصر و المانها میتوانیم استفاده کنیم که به صورت دلی در دوره قدیم استفاده میشد. در گذشتهها استادان علی تجویدی، پرویز یاحقی، حبیبالله بدیعی و فرامرز پایور بودند که همانند ندارند. در دورههای بعد آنها شاهکاری به نام پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی داشتیم که خیلی عالی کار کردند. جامعه امروز ادامهای از این پایههای استوار و محکم موسیقی است که میتواند با بهرهمندی ازاین سرمایهها و قابلیتهایی که در شرایط کنونی موجود هستند بیشترین استفاده را بکنند اما متأسفانه با بررسی نتایج موجود چیزی خلاف این را نشان میدهد چرا که نتوانستیم استعدادهای بالقوه را به فعل دربیاوریم.
من خودم درگذشته دو کار ازاستاد جواد لشگری تنظیم کردم که علیرضا افتخاری خواند و آلبوم «یاد استاد» که آثار استاد علی تجویدی بود و با صدای علیرضا افتخاری منتشر شد. این دو استاد جایگاه ارزشمندی در موسیقی ایرانی داشته و دارند. درست است که باید از علی تجویدی با نام بزرگتر یاد کرد چرا که به نوعی تفاوت شنوایی جامعه آن زمان این بوده که آثار علی تجویدی بیشتر در چشم مردم بوده البته آثار جواد لشگری هم بوده ولی اندازهها متفاوت است بهطور کلی آلبوم «یاد استاد» اولین کار بازسازی در تاریخ موسیقی ایران نمود وجلوه دیگری پیدا کرده و بیشتر نظرها به سمت اوست.
چرا طی این همه سال که نزدیک به ۲۰ سال است از کار موسیقی فاصله گرفته بودید؟
من به عمد خودم را از کار کردن و مخاطبانمان را از موسیقیام محروم نکردم. روال کار من از آلبوم پاییز که سال ۷۸ منتشر شد و بعد از آن قطعه روز و شب که خیلی مطرح شدند، این بود که میخواستم با تکیه به اساس آن سبک موسیقی که سبک گلها هم بود را ادامه دهم ولی حس کردم دنیای موسیقی در بعد تجاری و هنری باید مأنوس و با هم بودن را تجربه کنند و نباید بعد هنری آنچنان کم و کمرنگ و جنبه تجاری در دنیای موسیقی بیشتر شود و تفاوت داشته باشد که در این صورت آثار ازمعنویت بهره کمتری میبرند اما متأسفانه در آن سالها چنین شرایطی حاکم بود و من ترجیح دادم به مطالعه بپردازم و تمرکزم را بر مواردی بگذارم که در موسیقیمان کم هست و میشود برایشان کاری کرد. به همین دلیل در همه این سالها به صداسازی و مبانی خوانندگی پرداختم چرا که معتقدم موسیقیمان مبتنی برآواز است و از گذشتههای دور آواز نقش اساسی و پررنگی در موسیقی ایرانی داشته است ولی متأسفانه ما در کشورمان یک مدرسه نداریم که آواز درس بدهند.
در هنرستانها و دانشگاههای موسیقی ساز درس میدهند ولی هنرجوی علاقهمند به آواز باید برای تحصیل در این زمینه به کلاسهای خصوصی استادان برود یا در آموزشگاههای آزاد آموزش ببیند. با تمام این شرایط آیا این رشته از موسیقی نمیتواند شکل آکادمیکتری داشته باشد؟
در این خصوص تحقیقاتی کردهام و کمی هم به آموزش آواز پرداختهام. در واقع ازموسیقی دور نبودم، فقط اینکه با خواننده خاصی کار و به صورت رسمی آثاری را منتشر نکردم. البته تک تِرَکهایی در این سالها از من منتشر شده که چون خیلی مطلوب نظرم نبوده آنها را به حساب کار رسمی نمیگذارم. درحال حاضر با بازگشتم به فضای رسمی موسیقی کارهایی را براساس صدای محمد یادگار ساختهام که در حال ضبط آنها هستیم و قرار است در قالب یک آلبوم در اختیار علاقهمندان قرار گیرد.
در کنار خواننده اولی قرار گرفتن آن هم بعد از ۲۰ سال فاصلهگیری از موسیقی آیا در ادامه همان کارهای تحقیقاتیتان صورت گرفته یا حمایت از صداهای جدیدی در موسیقی ایران است؟
شاید همه اینها. موافق هستم که باید صداهای جدیدی وارد عرصه موسیقی شوند و خوانندگان جدید کارشان را شروع کنند. من با صداهای مختلفی کارکردم و صداهای جدید برای من فرصت تجربه است و امیدوارم با سایر خوانندگان جوان هم فرصتی برای کار کردن فراهم شود.
واقعیت این است که هر چقدر بنشینی تا شرایط مطلوب پیش بیاید ممکن است شرایطش ایجاد نشود اگر خود من به عنوان آهنگساز و تنظیمکننده پا به عرصه نگذارم وشرایطی را ایجاد نکنم کسی شرایط بهتری برایم فراهم نمیکند و نمیتوانم بنشینم تا فرصت شرایط خوب مهیا شود. به همین خاطر باور کردم باید نقش ایجادکننده داشته باشم و بر این اساس تصمیم گرفتم به واسطه دوستی و همکاری با آقای پژمان بلورچی ناشر با سابقه با آقای محمد یادگار آشنا شوم و کار جدید ارائه دهم. من خیلی به کارم جدیتر فکر میکنم و امید دارم این قطعات را علاوه بر آلبوم بتوانم به صحنه بیاورم چرا که من به موسیقی صحنه بسیار باور دارم و معتقدم اجرای صحنه و فعالیت خیلی در زندهسازی روحیه هنرمند میتواند تأثیرگذارباشد. تولید و ساخت قطعات توسط هنرمندان در پستو و در خلوت ایجاد میشود اما در صحنه میتوان با مردم رابطه برقرار کنیم و اگر به دلهای آنها راه پیدا کنیم خیلی خوب است. من این اشتیاق را به خاطر آقای محمد یادگار خواننده آثارم پیدا کردم و در تلاشم با مطلوب شدن شرایط کرونا و امکان برگزاری کنسرت در همکاری با آقای بلورچی ارکستری را تشکیل دهیم و آثارمان را برای مخاطبانمان
اجرا کنیم.
حمایت از کاراولیها، دین ناشران به موسیقی است
پژمان بلورچی
ناشر موسیقی
سؤال بزرگی که همیشه از من به عنوان مدیرمسئول مؤسسه نهاله رودکی پرسیده میشود این است که چرا در قیاس با شرکتهای همکار در حوزه نشر موسیقی، بیشترین تولیدات و انتشار آثار این مؤسسه با خواننده اولیها است؟ این به دفعات از من سؤال شده و کاملاً برای پرسشگر، تعجبآور است. دلیل ظاهری این تعجب این است که این سرمایهگذاری زودبازده نیست بدین معنی که تضمین قطعی در بازگشت این سرمایهگذاری وجود ندارد، چون سرمایهگذاری برای خوانندگان مطرح کشور (در هر ژانر موسیقی) سودآوری از پیش تعیین شده و قابل پیشبینی دارد ولی سرمایهگذاری روی خواننده اولیها، کاملاً غیر قابل پیشبینی است، میتواند در کوتاه مدت، کاملاً سودآور و یا کاملاً زیانده باشد. اما سیاست مشخص شده من در پیمودن این راه در مؤسسه ظرف ۲۱ سال گذشته، بر این مبنا است که (از دیدگاه اقتصادی)، این سرمایهگذاری ریسک بالایی دارد ولی اگر درست انجام شود در درازمدت حاشیه سود خود را نشان خواهد داد (البته با سرمایهگذاری به مبلغ پایین تر نسبت به خوانندگان مطرح کشور) اما نکته مهمتر در این راه از نظر من این است که بالاخره - یک شرکت یا کمپانی موسیقی - باید آثار یک خواننده اولی را
منتشر کند و به عنوان دینی که ناشر یا تهیهکننده موسیقی، به موسیقی دارد باید بخشی از حاشیه سود خود را در راستای یافتن استعدادهای بالقوه در موسیقی صرف کند که این امر الزاماً با سود مالی همراه نخواهد بود ولی منتج به کشف استعدادهای جدید در این حوزه میگردد که این امرحتماً در بهبود آینده شرکت و نیز آن هنرمند نوظهور مؤثر خواهد بود.
همانطور که مستحضر هستید من به عنوان یک موسیقیدان که ناشر و تهیه کننده موسیقی نیز هستم، وقتی خودم را در جایگاه یک خواننده کم تجربه میگذارم، درک میکنم که او توقع دارد که آهنگساز و ناشر موسیقی با توجه به استعداد بالقوهاش در این عرصه، دست همکاری به وی دهد و با شنیدن اینکه این خواننده تا حالا تجربه اثر رسمی نداشته، اما و اگرها مبنی بر عدم ورود به چنین تجربهای را به وی تحمیل نکنند که این امر نتیجهای جز سرخوردگی عمومی در این دسته از خوانندگان را به همراه نخواهد داشت. بر این مبنا من وظیفه خودم دانستم که در این حوزه ورود کنم و بعد از ۲۱ سال میتوانم بگویم که از نتیجه حاصله کاملاً رضایت دارم، چرا که این مؤسسه با داشتن حدود ۱۰۰ آلبوم موسیقی که عمده آنها، آلبومهای خواننده اولیهاست رسالت خود را در معرفی خوانندگان و گروههای موسیقی متعدد (در ژانرها موسیقی اصیل ایرانی و یا موسیقی تلفیقی) به انجام رسانیده است و قریب به اتفاق هنرمندان دستاندرکار این آلبومها کاملاً به حیات هنری خود ادامه میدهند و تپنده و جاری به سوی جلو پیش میروند. قابل ذکر است این مؤسسه از ابتدای سال ۱۳۹۹ یعنی تقریباً در اوایل شروع بیماری همهگیر کرونا تاکنون، سه عنوان آلبوم موسیقی اصیل ایرانی (خواننده اولی) همراه با آهنگسازان نامآور کشور و یک عنوان آلبوم موسیقی بیکلام تلفیقی تولید کرده است و بر این باور هستیم که پس از پخش این آثار، برگی نوین در این حوزه رقم خواهیم زد، شاید به جهت خواب سرمایه، (از دید عوام) کار بخردانهای انجام نداده باشیم اما هنگام مواجهه با انرژی جوانان هنرمند این مرزو بوم و نیز با برپایی جلسات متعدد هیأت مدیره در مورد چگونگی انتخاب خوانندگان این آثار (که دارای هیچگونه تجربه رسمی در حوزه نشر نبودهاند) دانسته پا در عرصه تولید گذاشتیم تا در زمان مقتضی، آثار به گوش شنوندگان عزیز ایرانی در سراسر این کره خاکی برسد.
مهمترین نکته در مورد خلق آثار یک خواننده کم تجربه توسط یک شرکت، (منظور از اثر دوم به بعد است) مشخص کردن مسیری است که خواننده، به عنوان هنرمند در آن مسیر باید شناخته شود بدین معنی که نوع موسیقی که خواننده با آن به مردم معرفی میگردد تغییر نکرده و خواننده در آثار دیگر خود نیز در همان مسیر حرکت کند و تابع فراز و فرودهای جامعه نباشد و شرکت تهیهکنندهاش را در باز کردن مسیری نوین که مختص به خود اوست یاری کند. این نکته به ظاهر ساده، یکی از مهمترین نکات در مانا شدن یک خواننده در هر ژانر موسیقی است بدین معنی که در تولید آثارش از شاخهای به شاخهای دیگر نپرد و سعی کند با تداوم در مسیر خود، (که البته مشمول زمان خواهد شد) آهسته و پیوسته جای خود را باز کرده و ماندگار گردد.
ارسال دیدگاه