آغاز سال ۱۴۰۰ خداحافظی با آزاده، پایتخت، تلویزیون و سینما!
تهران (پانا) - سینما و تلویزیون در دو هفته آغازین سال ۱۴۰۰ جز شکست دستاوردی نداشتند. آیا به مصداق مثل «سالی که نکوست از بهارش پیداست» شاهد استمرار این روند در ماههای آتی نیز خواهیم بود؟!
بهگزارش شهروند، تعطیلیهای آغاز سال ۱۴۰۰ حداقل در عرصه فرهنگ و هنر روزهای بیخبری بود. روزهایی که مهمترین رخدادش درگذشت حسرتآلود یک مجری جوان بود که بهخصوص در سالهای اخیر پشت سر هم بد آورد و در نهایت در زمانی که کسی فکرش را نمیکرد، به خط پایان رسید؛ جز آن اما خبری نبود جز شکست و ناکامی و حیرت از این همه ناکامی. روزهایی که تلویزیون در جلب نظر مخاطبانش یک بازنده کامل بود و نشان داد که بازنده شدن این رسانه در رقابت با شبکههای بیپول و فقیر ماهوارهای چندان تعجبآور نبوده و این رسانه مثلا ملی حتی در رقابت با یک سری سامانه انحصاری بیخلاقیت وطنی هم که نهایت هنرش نمایش سانسورشده محصولات نمایشی دست چندم است، میتواند دستها را به نشانه تسلیم بالا ببرد. روزهایی که سینما با خاطره نوروزهای پررونق خداحافظی کرد و تمام فیلمهای روی پردهاش که حداقل دوتایش را دو تن از بزرگترین سینماگران دو دوره مختلف سینمای ایران ساخته بودند، روی هم حتی یک میلیارد هم نفروختند و البته روزهایی که تئاتر و موسیقی هم تقریبا تعطیل بودند و جز یک قطعه شعارزدهای که چهل خواننده دست به دست هم داده و به بازار داده بودند، شاهد اتفاقی
در این دو حوزه نبودیم.
بله؛ این حکایت فرهنگ و هنر در تعطیلات نوروزی ۱۴۰۰ بود!
خداحافظ آزاده!
خبر خیلی ناگهانی بود: آزاده نامداری درگذشت! مجری جوانی که در سالهای اخیر تنها در هوای حاشیه نفس کشیده بود. شگفت که مرگش نیز پرحاشیه بود و از همان اولین دقایقی که اعلام شد، شایعات و جنجالهای زیادی به وجود آورد. حواشی و جنجالهایی که بیشتر ریشه در منش و روش زیست این مجری مستعد و زمانی محبوب داشتند.
آزاده نامداری مجری تلویزیون که نزدیک به یک دهه در این رسانه فعالیت داشت و در این مدت تبدیل به نماد زنان مورد نظر رسانه ملی شده بود، در تمام سالهای اخیر یک چهره رسانهای و حاشیهساز بود. چه آن زمان که بوی موفقیت در مشامش بود و جوگیر از این موفقیت شعارهایی میداد و ادعاهایی میکرد که درنهایت علیه خودش عمل کردند؛ چه وقتی که با فرزاد حسنی ازدواج کرد و سرمست شبکههای تلویزیون را کنار هم زیر پا میگذاشتند و به عشق هم شعر میخواندند، چه هنگامی که عکس صورت زخمی خود را با مخاطبانش شریک شد و آنها را به خلوت خصوصیترین رابطهاش راه داد و چه آن دم که انتشار ناجوانمردانه عکسهایش در سوییس او را آماج حملات و انتقادات افرادی از طیفهای گوناگون جامعه قرار داد. اتفاقی که باعث شد مخالفان و موافقان منش او در ظاهر و پوشش همداستان شوند و شمشیرها را به سمت او بگیرند -و ظاهرا این پایان آزاده نامداری بود.
اینکه آیا چنین فرجامی سزاوار آزاده نامداری بود یا نه و آیا مجازاتی که او تحمل کرد، متناسب با اشتباه و جرمش بود یا نه؛ موضوع این سخن نیست. جواب هر چه باشد، تفاوتی در این مسأله ایجاد نمیکند که از دست رفتن چهرهای چون آزاده نامداری بیتردید باید یک دریغ بزرگ برای تلویزیون باشد. رسانهای که انگار هنوز ارزش حفظ ستارههایش را نمیداند و از این رو هم روز به روز بیستارهتر و سوت و کورتر میشود. این را در تعطیلات نوروزی سال ۱۴۰۰ به وضوح دیدیم!
خداحافظ پایتخت!
نوروز ۱۴۰۰ را شاید آیندگان به عنوان روزهای خداحافظی با پایتخت نیز به یاد آورند. سریالی که سالیان سال در اوج موفقیت مخاطبانش را راضی میکرد و همین هم آن را تبدیل به یک برند محبوب در تلویزیون کرده بود. اما پایان این برند هم در روزهای تعطیلات نوروزی امسال غمانگیز بود.
وقتی در میانههای سال ۹۹ زمزمههای تولید سری هفتم پایتخت در محافل رسانهای مطرح میشد، به نظر میآمد که تلویزیون و سازندگان پایتخت اختلافاتی را که به دلیل حواشی سری ششم سریال رخ داده بود حل کرده و چشم به آینده دارند تا کاری کنند این قطار متوقف نشود. حتی وقتی ساخت سری هفتم پایتخت منتفی و اعلام شد که پایتختیها امسال تنها با پایانبندی سری ناتمام قبلی روی آنتن خواهند رفت، باز هم اوضاع چندان ناامیدکننده نبود و دوستداران پایتخت امیدوار بودند دو قسمت باقیمانده از سری ششم حواشی این سری را پایان داده و اوضاع را برای ساخت سریهای بعدی هموار کنند. اما ماجرا جور دیگری پیش رفت و دو قسمتی که در آستانه نوروز روی آنتن رفت، تمام امیدها را ناامید کرد. دو قسمتی که نه تنها ربطی به سری ششم این سریال نداشت (که گفته میشد به دلیل کرونا ناتمام مانده) که حتی کمترین ارتباطی نیز به سریهای قبلی و شخصیتهایی نداشت که مردم و مخاطبان این سریال سالها در کنارشان زندگی کرده و ماجراهای مختلفی را تجربه کرده بودند.
حالا دو هفته بعد از پایان دو قسمت باقیمانده از سری ششم پایتخت، شرایط کاملا نسبت به دو هفته پیش متفاوت است. تا پیش از پخش این دو قسمت به نظر میآمد تنها مخالفان ادامه مسیر پایتخت (حداقل به شکل و شیوه سری آخر سریال) مدیران و مسئولان تلویزیون هستند که میپندارند پایتخت هم مثل بعضیها از مدار خارج شده است! اما حالا نه تنها تغییری در طرز فکر مدیران نسبت به این سریال ایجاد نشده است، بلکه آنگونه که از واکنشهای مجازی مخاطبان سریال برمیآید، دوستداران سابق پایتخت هم نسبت به آینده نقی و نزدیکانش دلسرد شدهاند و با توجه به فضایی که در بین برخی از عوامل سریال مبنی بر قطع همکاری با تلویزیون وجود دارد، شاید بتوان با احتمال قریب به یقین گفت که دو قسمت پایانی سری ششم پایتخت تا حد زیادی تکلیف ادامه این سریال را روشن کرده است!
خداحافظ سینما؟!
زمانی نه چندان دور اکران نوروز محبوبترین موعد اکران برای تهیهکنندگان بود - که گمان میبردند نمایش فیلمشان در این موعد زمانی تا حد زیادی موفقیت اقتصادی فیلم را تضمین خواهد کرد. فروشهای چند میلیاردی فیلمها در تعطیلات نوروزی مبین این مسأله بود. امسال اما بر این امیدواری نیز خط بطلانی کشیده شد تا یکی دیگر از دلخوشیهای سینما نیز از بین رفته باشد!
امسال زمانی که اعلام شد فیلمهای خورشید مجید مجیدی، خون شد مسعود کیمیایی، لاله اسدالله نیکنژاد، تکخال مجید مافی و هفتهای یک بار آدم باش شهرام شاهحسینی در ایام نوروز روی پرده خواهند رفت، چنین به نظر میآمد که میتوانیم شاهد اکرانی معقول (در دوران کرونا) باشیم. اما بعد از گذشت تنها چهار- پنج روز معلوم شد که تمام این امیدواریها بیپایه بوده و حتی نام فیلمسازانی مانند کیمیایی و مجیدی و نمایش فیلم جنجالی و پرحاشیهای مانند لاله هم نمیتواند قهر مخاطبان از سینما را پایان بخشد.
نتیجه: بسیار ناامیدکننده است. تا جایی که بعد از گذشت چند روز از نمایش فیلمها اعلام شد که فیلمهای اکران نوروزی بعد از پنج روز نمایش در سینماها، مجموعا حدود ۱۲۰۰ بلیت فروختهاند -که رقمی ناچیز برای پرمخاطبترین اکران سال محسوب میشود. در حقیقت گیشه مجموع پنج فیلم اکران نوروزی بعد از گذشت پنج روز تنها ۳۳ میلیون تومان بوده است و این در حالی است که نامهایی چون مسعود کیمیایی، مجید مجیدی، پژمان جمشیدی، سعید آقاخانی و جواد عزتی در فیلمهای اکران نوروزی ۱۴۰۰ حضور داشتند.
ارسال دیدگاه