اسماعیل علوی*
تعامل ضامن اقتدار ملی
بسیج، نهادی برآمده ازتحولات بعد از پیروزی انقلاب و شکلگیری جمهوری اسلامی ایران است که به ابتکار امام خمینی(ره) راهاندازی شــــد.
راهبردهـــــای بنیـــانـــگذارنـــظام، در راســـــتای تبدیل ظرفیتهای جامعه به سرمایههای اجتماعی عامل اساسی تأسیس این نهاد مردم پایه و بستری برای همدلی و مشارکت ملی بود که درسرعت بخشی به تغییر نظام سیاسی وسامانیابی شالودههای اقتدار ملی یاری رساند. این پدیده که با استقبال عمومی روبهرو شد و ازحمایت اقشارمختلف مردم برخورداربود، زمینه شکلگیری هنجارهای تازه درشرایط تعاملی و فراگیردر جامعه ایرانی را فراهم آورد. از اینرو میتوان گفت، نهاد بسیج در سالهای آغازین حیات خود به مشارکت ملی درعرصههای گوناگون دامن زد و در شرکت دادن اراده جمعی درتحولات مهم کشورتجلی یافت.
شواهد بسیار بیانگر آن است که رهبری انقلاب در رویکردی کلان و در پی تحلیل شرایط تاریخی کشور در آن مقطع، مفاهیم وحدت و وفاق ملی را نیز همنشین واژه بسیج نمود و با فرهنگسازی در صدد تحقق اتحاد ملی برآمد، زیرا در شرایط پرتلاطم ماههای پس از پیروزی انقلاب که تهدیدهای متعدد دستاوردهای آن را هدف قرار داده بود، تحکیم مؤلفههای وحدت ملی و فراگیر برای کشور ضرورتی حتمی مینمود. از اینرو میتوان ایده راهاندازی بسیج در آن وضعیت را حاصل کلان نگری و تسری آن در تأمین اقتدار و امنیت ملی دانست. اینگونه بود که بسیج بهدلیل کارویژههای مخصوص خود، بیش از هر نهاد دیگری موفق به مقابله با بحرانهای روز شده و در حوزههای اجتماعی نیز نقش آفرین شد. اگر وفاق ملی را ثمره بلافصل ارتقای سطح تعامل و توجه آحاد مردم به سرنوشت مشترک خود بدانیم، بسیج بهدلیل خصایص و کارکردهایش بیش از هر نهاد دیگری میتواند دراین حوزه مؤثر بوده و اعمال اقتدار ملی در چارچوب جامعه سیاسی را تضمین نماید.
مؤلفههای وحدت و امنیت ملی که لازم و ملزوم و مکمل یکدیگرند، در تلازم با اهداف اولیه بسیج، محور برنامههای آن را شکل داده و اهمیت این دو مقوله را در ارتقا وتأمین شاخصهای توسعه یافتگی بازتاباندند که گامی حیاتی درجهت تبیین هویت اصیل بسیج محسوب میشود. هم اتحاد ملی و هم امنیت ملی ازابعاد، مبانی و زمینههای حقوقی متنوعی برخوردارند که به اشکال مختلف در قانون اساسی کشور پیشبینی شده و مورد تأکید قرار گرفته است. هر یک از این دومقوله، دارای آثار و پیامدهای متقابل بر یکدیگرند و اتکا بر یکی از آنها بدون در نظر آوردن دیگری، جمع راهبردی «اتحاد ملی و امنیت ملی» را منتفی خواهد ساخت. برهمین اساس، مفهوم، مبانی و چارچوب تأثیر و تأثر مقولات وحدت ملی و امنیت ملی در پرتو ساختار وهنجارهای قانونی ارزیابی میشوند.
تأمل در عرصههای سیاسی مؤید آن است که برقراری نسبت میان وحدت ملی و امنیت ملی، در عین تلازم، مستلزم آن است که چارچوبهای قانونی بهعنوان گسترهای کلی ومدنی که به نوبه خود تعیین کننده نظم حقوقی نیز هست، تضمین شود و تردیدی نیست که وحدت و امنیت در یک پیوند ودرهم تنیدگی، همبستگی عمومی را از رهگذر ایجاد شرایط مطلوب ازجهت امنیت همهجانبه محقق میسازد.
ترسیم فضای سالهای دفاع مقدس و نقش اسطورهای چهرههای بسیجی نشان میدهد که وحدت ملی در کنار اقتدارملی، جلوهای از هویت بسیج درآن دوران بوده و حضور علایق و آرمانهای متنوع به نمایندگی از لایههای درونی اجتماع برای این نهاد ظرفیتی ایجاد نمود تا همه گرایشها کنارهم باشند. از اینرو عالمان علم سیاست و جامعه شناسان، اقتدارجامعه ایرانی در دوران جنگ را مرهون نهادهایی میدانند که شیوه سلوکشان با یگانگی وهمدلی همراه بود که نهاد بسیج نیز از آن جمله است و با این سیره رفتاری در مقابل دشمن بعثی به صف آرایی پرداخته و از استقلال و تمامیت ارضی کشور دفاع نمود. از اینرو پذیرش دیدگاهها وگرایشهای متنوع حاضر در درون نظام درسازمان بسیج، در دهه ۶۰ نقطه عزیمت اقتدار و استقلال ملی برشمرده شده است. بههمین دلیل ازهمان ابتدا، نهاد و نماد بسیج باحضور نمایندگانی از دیدگاههای متفاوت، اما پایبند به قانون اساسی و در تعاملی فعال با یکدیگر شکل گرفت و سازمان بسیج ضامن دوام آن گردید. بهعبارت دیگر اقتدار و وحدت ملی، ریشه در ویژگیهایی دارد که نهاد بسیج بهعنوان یکی از نهادهای تأسیسی بعد انقلاب، در مقطع جنگ نماد آن بود و به باور مدیران آن دوره و در رأس آنان امام خمینی(ره) در پرتو چنین شرایطی بود که مفهوم «ملت یک پارچه» عینیت یافته و میراث معنوی سازگاری آموزهها و ارزشهای جامعه متجلی شد.
*دبیر گروه پایداری
منبع: ایران
ارسال دیدگاه