گفت‌و‌گو با کاوه میرعباسی درباره «آنتوان دوسنت اگزوپری»، نویسنده و خلبان فرانسوی

شازده کوچولو شخصیتی که خالق‌اش را جاودانه کرد

تهران (پانا) - حدود دو هفته‌ای است که ساکنان«لیون»، شاهد برپایی نمایشگاهی به یاد «آنتوان دوسنت اگزوپری» خالق «شازده کوچولو» هستند؛ شهری که زادگاه این نویسنده فرانسوی است و حالا قرار شده میزبانی ویژه برنامه‌های دیگری را هم برای شناخت هرچه بیشتر این نویسنده و خلبان برعهده داشته باشد که تا سال آینده میلادی هم ادامه خواهند داشت.

کد مطلب: ۱۱۳۷۶۰۵
لینک کوتاه کپی شد
شازده کوچولو شخصیتی که خالق‌اش را جاودانه کرد

به‌گزارش ایران، اگزوپری در حالی هفتاد و شش سال پیش با زندگی وداع گفت که همچنان مرگش در هاله‌ای از ابهام است؛ او طی جنگ جهانی دوم و مأموریتی با هواپیمای لایتینگ p-۳۸ برای کسب اطلاعات از نیروهای آلمانی درگذشت؛ هرچند که هرگز پیکرش پیدا نشد یا حداقل به اتکای برخی اظهارنظرها، فرانسویان ترجیح دادند که جسد قهرمان‌شان پیدا نشود تا همگان آسمان را آرامگاه او بدانند. او در چهل و سه سالگی، یک سال قبل از مرگ، «شازده کوچولو» را نوشت و موفق به خلق داستانی شد که با‌وجود سادگی ظاهری اش دربردارنده مضامین عمیق انسانی و فلسفی است؛ نیازی به توضیح درباره کاراکتر اصلی این داستان و تلنگری که برای انسان امروز دارد نیست چراکه به همین بهانه گفت‌و‌گویی با کاوه میرعباسی، یکی از مترجمان «شازده کوچولو» داشته‌ایم؛ افزون بر این مطلبی هم درباره پیام‌های نهفته در این اثر از زبان پرویز شهدی، دیگر مترجمی که نه تنها شازده کوچولو، بلکه دیگر نوشته‌های او را هم ترجمه کرده می‌خوانید.

این روزها شاهد برپایی نمایشگاه‌هایی در زادگاه اگزوپری و حتی تصمیم‌گیری درباره برگزاری ویژه‌برنامه‌های فرهنگی دیگری به مناسبت یکصد و بیستمین سال تولد خالق «شازده کوچولو» هستیم. چه ویژگی خاصی این نویسنده فرانسوی را به چهره مشهوری تبدیل کرد؟
نگاهی به ادبیات اغلب کشورها کافی است تا متوجه شویم که بسیاری از چهره‌های شاخص این بخش فرهنگ به‌دلیل خلق پرسوناژهای خاص خودشان مطرح‌شده‌اند. در این بین شهرت برخی نویسندگان تنها بواسطه خلق یک اثر است، همچون «سروانتس» که با رمان «دن کیشوت» به جایگاهی فراموش‌نشدنی در جایگاهی حتی فراتر از مرزهای زادگاه خود دست پیدا کرد. «آنتوان دو سنت، اگزوپری» هم شرایط مشابهی دارد چراکه عمده شهرت او هم در میان علاقه‌مندان کتاب و کتابخوانی به «شازده کوچولو» و خلق کاراکتر مشهور این نوشته داستانی بازمی‌گردد. بی‌اغراق اگزوپری موفق به خلق اثری جهانی شده که گذشت زمان تأثیری در آن به‌جای نگذاشته و همچنان جاوید است.

و در این بین «شازده کوچولو» چرا اینقدر مطرح شد؟
شاید یکی از ظاهری‌ترین دلایل را بتوان در خلق داستانی دانست که توانسته همه گروه‌های سنی را به خود جذب کند؛ شازده کوچولو را نمی‌توان به طیف خاصی از مخاطبان یا به سن و سال مشخصی محدود کرد. در مقایسه با دیگر آثار کودک و نوجوان، «پینوکیو» هم کاراکتر ماندگاری به شمار می‌آید هرچند که خالی از آن بُعد معنایی خاصی است که مشابهش را در شازده کوچولو می‌بینیم. اما نکته دیگر این‌که هرچقدر هم ما، به‌عنوان مخاطبان بزرگسال دست به کاوش در شخصیت و گفته‌های شازده کوچولو بزنیم تا به قول حافظ آن« آنی» را که دارد کشف کنیم باز با نکات تازه‌ای روبه‌رو می‌شویم. آن‌طور نیست که به‌یک‌باره به بطن همه مفاهیمی که اگزوپری در خلال این داستان جای داده پی ببریم. خود من شازده کوچولو را وقتی خواندم که هفت، هشت یا شاید هم نهایت ۱۰ سال بیشتر نداشتم؛ وقتی برای نخستین مرتبه این کتاب را خواندم خودم را در برابر دنیای عجیبی یافتم و در آن عوالم خاص کودکی استنباط خاص خودم را هم از آن داشتم. اما وقتی به سراغ ترجمه‌اش رفتم شصت‌سالگی را رد کرده بودم؛ آن زمان هم دوباره خودم را در برابر اثری شگفت انگیز دیدم.

از این کتاب به‌عنوان دومین کتاب پرفروش جهان بعد از انجیل یاد می‌کنند؛ این آمار همچنان صادق است؟
در گستره جهانی اطلاع دقیقی ندارم، اما در خود فرانسه همچنان جزو چند کتاب پرفروش میان مردم است، به‌رغم گذشت ۷۷ سال از چاپ نخست «شازده کوچولو»، این کتاب از محبوبیت زیادی در اقصی نقاط جهان برخوردار است. جالب است که حتی گذشت زمان و انتشار کتاب‌های پرمخاطب جدید از محبوبیت آن کم نکرده، حتی نویسندگان دیگر ادامه‌هایی هم بر «شازده کوچولو» نوشته‌اند که البته به‌هیچ‌وجه موفقیت اصل اثر را به‌دنبال نداشته‌اند و در حاشیه مانده‌اند. بنابراین یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی که اگزوپری را مشهور کرد به خلق «شازده کوچولو» بازمی‌گردد.

بخشی از شهرت اگزوپری را هم می‌توان درنتیجه زندگی حرفه‌ای او، خارج از بحث نویسندگی‌اش دانست؟
بله، اگزوپری از جهات مختلفی مورد توجه مردم است. نه فقط نویسندگی‌اش، حتی خلبان بودن او هم نقش مؤثری در معروف شدنش داشته است؛ فارغ از «شازده کوچولو» بخش مهمی از آثار اگزوپری برگرفته از تجربه‌های زیستی‌اش در رابطه با حرفه خلبانی‌اش هستند؛ آثاری نظیر «پرواز نیمه‌شب» را از آن جمله می‌توان دانست. از همین رو همه نوشته‌های اگزوپری را می‌توان آثار ارزنده‌ای دانست. رمانی با «دژ» از او به یادگار مانده که ترجمه فارسی آن به همت پرویز شهدی، از مترجمان باسابقه زبان فرانسه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. اما نمی‌دانم چرا به‌رغم شهرت جهانی اگزوپری مغفول مانده، رمان بسیار ارزشمندی که اتفاقاً حجیم‌ترین نوشته این نویسنده فرانسوی هم به شمار می‌آید.

پایان خاص زندگی‌اش هم در دیده شدن هرچه بیشتر آثارش مؤثر بوده؟
اتفاقاً این مورد تأثیر زیادی در شهرت هرچه بیشتر او داشته، پایان زندگی اگزوپری همچون نوشته‌هایش حیرت‌انگیز بوده، در یکی از پروازها گم می‌شود؛ آنچنان که حتی نمی‌توانند جسدش را هم پیدا کنند که همین نکته بُعدی افسانه‌ای به شخصیت او بخشیده است.

در نهایت عاقبتی شبیه به سرانجام شازده کوچولو برای او رقم می‌خورد!
بله، همان‌طور که شازده کوچولو درنهایت به سیاره‌اش بازگشت؛ اگزوپری هم در آسمان گم شد. این مسأله جذابیت بیشتری به شخصیت او داد، هنوز بسیار جوان بود که درگذشت. از سویی مرگ او در هاله‌ای از رمز و راز باقی ماند که این جذابیت بیشتری به شخصیت و نوشته‌هایش داد. هرچند که کماکان، شازده کوچولو را بیش از همه این موارد در مشهور شدن اگزوپری مؤثر می‌دانند، با این حال داستان‌های دیگرش، همچون «خلبان جنگ»، «پرواز نیمه» و «زمین انسان ها» هم در نوع خود بسیار خواندنی و شاخص هستند.

از منظر شاخص‌های ادبی چه جایگاهی می‌توان برای نوشته‌های اگزوپری قائل شد؟
فارغ از زندگی خاصی که سبب شهرت بیشتر اگزوپری شده، او از منظر ادبی هم برخوردار از شخصیتی نادر و استثنایی در نوشتن بوده است. خلاقیت اگزوپری خاص و منحصربه‌فرد است؛ اگزوپری و آثارش را می‌توان مجموعه‌ای ستایش‌برانگیز دانست که در کنار کنجکاو کردن مخاطبان، آنان را مجذوب هم می‌کند. اگزوپری از جهتی شاعر بوده و از سویی هم در رده اشراف فرانسه به شمار می‌آمده؛ جالب این‌که روزنامه‌نگار هم بوده و حتی نام او در میان پیشگامان هوایی هم ثبت شده است. تمام اینها بُعد خاصی به شخصیت اگزوپری بخشیده‌اند، هرچند که متأسفانه عمر بسیار کوتاهی داشت. ۴۴ سالگی برای مردن چنین شخصیتی آن‌قدر زود بوده که موجب توجه بیشتر مخاطبان و حتی اهالی کتاب به آثارش می‌شود. البته در نوشته‌های او با ساختار خاصی مواجه نمی‌شویم؛ آن‌چنان‌که حتی روایت در اغلب کتاب‌های او خطی و ساده است. هرچند که نثر نوشته‌های او در هر کتاب با کتاب دیگرش متفاوت است. بر اساس شناختی که از اگزوپری دارم ۳ نوع نثر برای آثارش قائل هستم. یکی نثری که در تألیف شازده کوچولو از آن بهره گرفته، دیگر نثر رمان‌های خلبانی‌اش و آخری هم نثری که در رمان «دژ» به‌کاربرده است. خود من علاقه زیادی به رمان «دژ» که برخوردار از نثر شاعرانه خاصی است، دارم. حتی علاقه‌مند به ترجمه‌اش بودم که آقای شهدی زحمت ترجمه‌اش را کشید و به‌واسطه کار ارزشمندی که انجام داده دیگر نیازی به انجام دوباره ترجمه نمی‌بینیم.

چرا از میان نوشته‌های اگزوپری برای رمان «دژ» جایگاه متفاوتی قائل هستید؟ بویژه که تأکید دارید در کشورمان مغفول مانده!
«دژ» را نمی‌توان به آن صورتی که انتظار می‌رود در دایره رمان‌ها قرارداد. «دژ» نوعی رمان فلسفی است که روایت ماجرای آن را فردی سالخورده و صحرانشین از آفریقای شمالی به عهده دارد؛ هرچند که به‌طور مشخص معلوم نیست مراکشی است یا به کشور دیگری در آن محدوده تعلق دارد. راوی، رویدادی را دستمایه خلق ماجراهای کتاب قرار می‌دهد و درباره آن به تأمل می‌پردازد. این کتاب بیش از آن‌که اثری داستانی باشد در زمره کتاب‌های فلسفی قرار می‌گیرد. اندیشه‌ها و نتیجه‌گیری‌هایی که در داستان با آنها روبه‌رو می‌شوید دربردارنده شکلی از خرد شرقی است. «دژ» رمانی پندآموز و دربردارنده تأملاتی فلسفی پیرامون کل زندگی انسان است. بنابراین بهتر است قبل از رفتن سراغ این کتاب بدانید که با داستان چندان روبه‌رو نیستید و با اثری فلسفی روبه‌رو هستید.

از چه بابت نوشته‌های او را برخوردار از خلاقیتی ویژه می‌دانید؟
«شازده کوچولو» برآمده از روحیه شاعرانه اگزوپری است؛ اما دیگر نوشته‌های او همان‌طور که اشاره شد نشأت گرفته از تجربه‌های زیستی‌اش هستند. کتاب‌هایی که چنین نوشته شوند معمولاً اثرگذارتر از دیگر نوشته‌ها هستند. وقتی اگزوپری دست به توصیف آسمان و پرواز می‌زند شما با چیزی فراتر از نوشته‌ نویسنده‌ای روبه‌رو هستید که بر اساس خوانده‌ها یا تخیل از این‌ موارد نوشته است. اگزوپری از چیزهایی نوشته که همه آنها را زندگی کرده است. عجیب است که فردی نظامی، برخلاف چیزی که از حرفه‌اش انتظار می‌رود از چنان لطافت روحی برخوردار بوده، تلفیق چنین ویژگی‌های متضادی منجر به جذابیت هر چه بیشتر نوشته‌های او می‌شود.

از این گفتید که فارغ از شازده کوچولو، شاهد حضور تجربه‌های زیستی اگزوپری در دیگر نوشته‌های او هستیم؛ با این حال به نوعی حتی در این داستان هم به‌نظر می‌رسد شاهد حضور اگزوپری هستیم!
اتفاقاً وقتی مخاطب نکاتی از زندگی اگزوپری خوانده باشد و بعد به سراغ «شازده کوچولو» برود گمان می‌کند که راوی به‌نوعی خود او است، خلبانی که هواپیمای او با مشکل روبه‌رو می‌شود و... بله، وجهه خلبان بودنش حتی در شازده کوچولو هم خودنمایی می‌کند. هرچند که راجع به آن صحبت نمی‌شود. تنها کمی جست‌و‌جو میان آثارش کافی است تا پی به شخصیت پیچیده اگزوپری ببرید و ببینید چطور در «شازده کوچولو» مخاطبان را به‌سمتی می‌برد که به‌اصطلاح عامیانه حتی زنده‌بودن کودک درون خود را حس کنند و درعین‌حال هم می‌بینیم که این نویسنده قهرمان جنگی هم هست. مجموعه مواردی که به برخی از آنها اشاره شد در توجه جهانی و ترجمه نوشته شاخص او به بیش از ۳۰۰ زبان زنده دنیا بی‌تأثیر نبوده است.

این نوشته اگزوپری چقدر در دیگر عرصه‌های فرهنگ و هنر اثرگذار بوده؟
این گونه نیست که بتوان به شکل مستقیم این اثرگذاری را مشاهده کرد. بااین‌حال هر نویسنده‌ای، حتی اگر یک‌مرتبه شازده کوچولو را خوانده باشد تحت تأثیر فضا و محتوایی قرارگرفته که اگزوپری به تصویر کشیده است. به گمانم حداقل نود درصد نویسندگان جهان طی سال‌هایی که از انتشار این داستان گذشته به‌گونه‌ای از آن متأثر شده‌اند.

در فرانسه اگزوپری را قهرمانی ملی می‌دانند؛ با این حساب باید مستندهایی از زندگی‌اش ساخته‌شده باشد!
سال ۱۹۹۵ مستندی با نام «بال‌های شهامت» به‌کارگردانی «ژان‌ژاک‌آنو» درباره زندگی اگزوپری ساخته شد که نمی‌دانم نسخه دوبله یا زیرنویس فارسی آن برای علاقه‌مندان ایرانی موجود است یا نه.

ترجمه‌های فراوانی از «شازده کوچولو» در بازار نشرمان موجود است؛ آن‌هم در شرایطی که اغلب تأکید به پرهیز از دوباره‌کاری می‌شود؛ شما از چه بابت به سراغ ترجمه مجدد این کتاب رفتید؟
بحث چنین کتابی با دیگر آثار خارجی قدری متفاوت است چراکه درباره شازده کوچولو با حجم قابل‌توجهی از مخاطبان روبه‌رو هستیم؛ حتی در ارتباط باعلاقه مندان کتاب در کشور خودمان. شازده کوچولو کتابی است که هرچقدر هم ترجمه شود باز مخاطب دارد، وقتی اثری پرمخاطب می‌شود به گمانم سزاوار و شایسته است تا عرصه انتخاب برای مخاطبان گسترده‌تر شود. البته این گفته درباره همه کتاب‌ها صادق نیست چراکه اغلب کتاب‌ها را ممکن است دو یا در خوش بینانه‌ترین شکل پنج هزار نفر بخوانند. اما حتی در کشور خودمان از سرانه نامطلوب مطالعه می‌گویند هم این آمار به حداقل یکصدهزار نفر هم می‌رسد؛ حتی میان افرادی که شاید تعلق‌خاطر چندانی به کتابخوانی نداشته باشند. در چنین شرایطی با توجه به وجود سلیقه‌های مختلف، مردم حق انتخاب بیشتری در خرید اثری با توجه به خواست خود دارند. هرچند که فارغ از شازده کوچولو، در ارتباط با دیگر کتاب‌ها هم وقتی بحث ترجمه از زبان واسطه درمیان باشد ضروری است که مترجمانی که به زبان‌اصلی آثار تسلط دارند به سراغ آنها بروند. بخش عمده‌ای از ترجمه‌های این کتاب اگزوپری هم از زبان‌های واسطه انجام‌شده که این بر نتیجه نهایی کار اثری جدی به‌جای می‌گذارد و کار غلطی است. مگر در شرایطی که چاره‌ای نباشد.

تا جایی که می‌دانم شما حتی در ترجمه آثار از زبان‌اصلی هم نتیجه کار را با آثاری از زبان‌های دیگری که به آنها تسلط دارید مقابله می‌کنید. ترجمه از زبان واسطه را حتی در چنین شرایطی هم اشتباه می‌دانید؟
همه ترجمه‌هایی که خود من انجام داده‌ام از زبان اصلی بوده اند؛ البته بجز ترجمه‌ای که از کتاب «بچه‌های سبز»، نوشته «اولگا تورکارچوک»، نویسنده لهستانی برنده نوبل انجام داده ام؛ کتابی که دوماه قبل منتشر شده و از زبان واسطه است چراکه به لهستانی، زبان اصلی اثر تسلط ندارم. با این حال برای ترجمه آن از روالی که در بازگردان به فارسی آثار دارم پیروی کردم و ترجمه‌ام را با ترجمه‌هایی از اثر مذکور در زبان‌های دیگر هم مقابله کردم. ترجمه کتاب حجیم‌تری از این نویسنده با عنوان «از استخوان‌های مردگان» هم در شرف اتمام است. ترجمه شازده کوچولو هم بااینکه از زبان‌اصلی، فرانسه انجام دادم اما طبق عادتی که دارم و اشاره شد چند متنه کارکردم، آن‌چنان‌که به ترجمه‌های انگلیسی و اسپانیایی آن‌هم رفتم. ترجمه چند متنی را برای مواردی که در خصوص واژه‌ای دچار تردید می‌شوم یا برای پیدا کردن بهترین معادل فارسی آنها استفاده می‌کنم. اما درباره نوشته آن خانم لهستانی، ازآنجایی‌که هیچ‌کدام از متن‌هایی که برای مقابله استفاده کرده‌ام زبان‌اصلی نیستند به‌ناچار کل کتاب را به شکل همزمان در هر سه زبان خواندم که همین ترجمه از «استخوان‌های مردگان» را طولانی‌تر از دیگر کارها کرد. مترجمی که در بازگردان آثار خود از چند زبان بهره بگیرد با اطمینان بیشتری دست به انتشار آثار می‌زد و از این طریق می‌توان امیدوار شد که نزدیک‌ترین ترجمه به نوشته اصلی در اختیار علاقه‌مندان قرار بگیرد.

بازگردیم به نوشته مشهور اگزوپری، در شرایطی که این روزها نه‌فقط ایران، بلکه کل جهان به آن مبتلا شده مطالعه آثاری همچون «شازده کوچولو» چقدر راهگشا خواهد بود؟
شازده کوچولو نه‌فقط در شرایط نابسامان فعلی، بلکه در هر شرایطی می‌تواند به بهبود و بهترشدن حالمان کمک کند. هرچند که به گمانم رمانی همچون «طاعون» نوشته «آلبرکامو» خیلی بیشتر به درد حال امروزمان و نگرانی‌هایی که کرونا در ابعاد مختلف زندگی‌مان رقم‌زده می‌خورد. برخلاف آن چیزی که به ذهن می‌رسد این رمان به‌هیچ‌وجه بدبینانه نیست؛ کامو در این رمان وضعیتی مشابه حالا را به تصویر کشیده و کتاب بسیار امیدبخشی نوشته که برای این روزهایمان کتاب بسیار مفیدی است.

در آینده به سراغ ترجمه دیگری از آثار اگزوپری خواهید رفت؟
نه، گمان نمی‌کنم. علاقه چندانی به آثاری که مبتنی بر موضوعاتی همچون پرواز هستند ندارم؛ بحث رمان «دژ» که خواهان ترجمه‌اش بودم قدری متفاوت است.

آثار اگزوپری در کتابفروشی‌ها
علاقه‌مندان ادبیات «آنتوان دوسنت اگزوپری» را بیشتر به خلق نوشته مشهورش «شازده کوچولو» می‌شناسند.این در حالی است که ازاو دوازده نوشته دیگرهم به یادگار مانده که البته بخشی از آنها همچون«نامه‌های جوانی» و«نوشته‌های جنگ» بعد از مرگش منتشر شده‌اند. گذشته از شازده کوچولو، دیگر نوشته‌های اگزوپری، همچنان که در گفته‌های میرعباسی هم آمده نشأت گرفته از تجربه‌های زیستی و از سویی علاقه بسیار او به پرواز و آسمان هستند. از مشهورترین نوشته‌های آنها می‌توان به رمان «دژ» اشاره کرد؛ رمانی که بیش ازآنکه اثری داستانی باشد، نوشته‌ای فلسفی است که از جمله مترجمان آن می‌توان به پرویز شهدی اشاره کرد.

هرچند که این مترجم پیشکسوت ادبیات فرانسوی همان طور که در خلال یادداشت خود هم گفته، هفت کتاب دیگر اگزوپری را هم به فارسی بازگردانده است. «زمین آدم ها»، «پیک جنوب»، «پرواز شبانه و نامه به یک گروگان»(دو نوشته اگزوپری در قالب یک مجلد)، «خلبان جنگ» و«پرواز، دریا، صحرا» از دیگر نوشته‌های او هستند که در بازار کتابمان در دسترس هستند. نکته جالب توجه انعکاس دانش فلسفی و از سویی مهارت و تجربه‌های زیستی اگزوپری از خلبانی در نوشته‌های او است؛ آنچنان که به‌عنوان نمونه رمان «پرواز شبانه»، ماجرای دلاوری‌ها و کارهای تحسین برانگیز یک پیشتاز هوایی است؛ حالا بماند که خود اگزوپری را هم از پیشگامان هوایی فرانسه می‌دانند. «زمین آدم ها» هم منعکس کننده تجربیات اگزوپری است؛ آنچنان که دربردارنده مجموعه‌ای از حوادثی به شمار می‌آید که هنگام پرواز به اگزوپری گذشته است. اما اگر علاقه‌مند به کسب اطلاعات بیشتری از زندگی شخصی و خود اگزوپری هستید می‌توانید به سراغ کتابی با عنوان «سنت اگزوپری مرد اندیشه و عمل» بروید که «لوک اتان» دوست اگزوپری آن را نوشته و ترجمه‌اش هم در بازار کتاب موجود است.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار