مهدی ذاکریان*
دیپلماسی روبه افول امریکایی
اعـــتراضات داخلی امریکا و نحوه مواجهه دولت ترامپ با این اعتراضها دیپلماسی امـــریکا در عــــرصه بینالملل را بیش از پیش در مسیر افول قرار داد. رویکرد دولت ترامپ از آغاز کار تا به امروز به جای قرار داشتن در راستای گفتوگو برای حصول به فهم مشترک و همکاری که مبانی اصلی دیپلماسی و سیاست خارجی کشورهاهستند، سیاست خارجی واشنگتن را به سمت جدایی بیشتر امریکا از کشورهای جهان و حتی متحدان سنتی اش سوق داد.
پیش از این تصمیماتی همچون خروج امریکا از برجام که موضع تروئیکای اروپایی را از امریکا در مسائل ایران متفاوت کرد و موجب رویگردانی جامعه بینالمللی از ترامپ شد، خروج ترامپ از پیمان آب و هوایی پاریس، بیاعتنایی به سازمان تجارت جهانی و نیز اقداماتی همچون تغییر مکان سفارت امریکا از تل آویو به بیتالمقدس و سیاستی که ترامپ در قبال چین اتخاذ کرد از جمله عواملی بود که به دور شدن امریکا از متحدانش و سایر کشورها منجر شد و دیپلماسی امریکا را در مسیر انزوا قرار داد. دولت ترامپ در اغلب مسائل جهانی رویکردی را اتخاذ کرد که راه حرکت دیپلماسی را سخت و همکاری را به پایینترین حد میرساند.
آنچه امروز وضعیت دیپلماسی امریکا را در نظام بینالملل وخیمتر کرده است نوع رفتار دولت امریکا با مردم خودش است. تبعیضهای نژادی و جنسیتی، رفتار خشونتآمیز پلیس نسبت به معترضان و راهپیماییهای مسالمتآمیز، معرفی مردم معترض به عنوان اغتشاشگر و آشوبگر و وارد کردن ارتش برای سرکوب مردم طبعاً از چشم متحدان اروپایی و غیر اروپایی امریکا دور نمانده است. موضع کشورهایی که در اروپا، اسکاندیناوی و منطقه پاسیفیک بیشترین آشتی را با استانداردهای جهانی حقوق بشر دارند، نسبت به امریکا حتماً تحت تأثیر این عملکرد قرار خواهد گرفت. تا همینجا هم دیدیم این اتفاقات منجر به موضعگیری دبیرکل سازمان ملل، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و همین طور واکنش همه کشورها نسبت به مسائل داخلی امریکا شد. اینگونه است که امروز اگر وزیر امور خارجه امریکا بخواهد در مسائل بینالمللی اظهارنظری بکند، تنها است. البته این تنهایی از زمان خروج امریکا از برجام آغاز شد و امروز در بدترین وضعیت است.
توئیت اخیر ترامپ که از سر التماس برای رابطه با ایران بود از تبعات همین ضعف و در مقابل نشانه موقعیت مناسبتر ایران در فضای بینالمللی است. برتریجویی امریکا و هژمونیاش که بر مبنای ادعای دروغین تعهد امریکا به دموکراسی و حقوق بشر بود، از دست رفته و زیر سؤال است.
آنچه امریکاییها به آن افتخار میکردند یعنی قانون اساسی و آزادی به معنای رعایت حقوق بشر از بین رفته است. در دولت ترامپ او به عنوان شخص اول کشور بیشترین توهینها و بیاحترامیها را به رسانهها اعمال کرد. حالا هم پلیس امریکا در چند مورد اهالی رسانه را بازداشت و ضرب و شتم میکند. این نشان میدهد که هژمونی برآمده از قدرت آزادی، تفکیک قوا و دموکراسی، امروز دارد رو به افول میرود.
کشوری که در دنیا با ادعای ترویج دموکراسی و حقوق بشر به جنگ و فشار و تهاجم دست میزد امروز همان رفتار را با ملت خودش دارد، ولی نه برای ترویج حقوق بشر بلکه برای سرکوب اعتراضهای مسالمتجویانه. استعاره دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در این باره به زیبایی توصیف کننده وضعیت است که گفت: اینکه پلیس امریکا زانوی خودش را بر گردن یک شهروند فشار میدهد یادآور زانوی تحریم است که امریکا بر گردن کشورها به منظور خفه کردن ملتها میگذارد. رفتار امریکا در جهان همان چیزی است که این روزها در خیابانهای نیویورک و دیگر شهرها علیه معترضان دیده میشود. امریکا تا دیروز سربازانش را به عراق و افغانستان اعزام میکرد، امروز سربازانش را به واشنگتن اعزام میکند تا مردم خودش را سرکوب کند. راست است که اگر شما در جامعه زورگو بوده و حیله و مکر کنید در خانه با اهل بیت خود نیز زورگو و حیلهگرید.
این اتفاقات عدم همراهی کشورها و دولتها با تحریم امریکا علیه ایران را افزایش خواهد داد و پروژه فشار حداکثری امریکا علیه ایران با پایمردی ملت ایران و اعتراض مردم امریکا به گورستان تاریخ سپرده خواهد شد. اگر چه پیش از این نیز این فشارها بیاثری خودشان را نشان داده بودند. امروز ترامپ در توئیت خود برخلاف ادعاهای خودش، وزیر خارجهاش و برایان هوک نماینده ویژه در امور ایران که میگفتند ما با تحریم ایران را به میز مذاکره میکشانیم؛ از گفتوگو حرف میزند. زیرا آنها دیدهاند که این گفتوگو بود که مبنای مبادله زندانیان را فراهم آورد و نه اعمال فشار. بر مبنای این تجربه و درک واقعیت عدم همراهی بینالمللی با مواضع هیأت حاکمه امریکا است که امروز آنها میگویند میخواهیم پای میز مذاکره بیاییم. این شرایط حاصل ادعای تأثیر فشار حداکثری نیست.
*استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل
منبع: ایران
ارسال دیدگاه