کارشناسان به واگذاری هزار هکتار از اراضی سواحل جنوبی به پرورش میگو اعتراض دارند؛
میراث چند هزار ساله خلیجفارس در محاصره میگوها
تهران (پانا) - مزارع پرورش میگو به تهدیدی جدی برای جاذبههای تاریخی- طبیعی سواحل جنوبی کشور تبدیل شده است. لودرهای تسطیح ساز اراضی، به جان ساحل زیبای مُقام هرمزگان افتادهاند. سرمایهگذارها در کمین تنها ساحل شنی «دیر» بوشهر نیز نشستهاند.
بهگزارش ایران، خاک سرخ جزیره «هرمز» هم با تیغ بولدوزرها زیر و رو شده است. جایگاه جهانی غار نمکدان قشم در شبکه ژئوپارکهای جهانی هم از سوی این مزارع میگو تهدید شده است. این ژئوپارک تنها ژئوپارک ثبت جهانی خاورمیانه است. کار بهجایی رسیده که رئیس جمهوری هم وارد ماجرا شده است. روحانی در نامهای به سرپرست وزارت جهاد کشاورزی نوشته است: «حفظ منافع مهم در فهرست سازمان یونسکو ضروری است.» کشمکش مزارع پرورش میگو و جوامع بومی، دادستانها را هم وارد ماجرا کرد. برخی از پروژهها با ورود دادستانی بهعنوان مدعیالعموم متوقف شدهاند تا تعیین تکلیف شوند. حتی کارشناسانی که روی درآمدزایی و صادرات میگو تأکید میکنند معتقدند که تب ایجاد شده برای تولید میگو به سمت «زمین خواری» و «ساحل خواری» میرود! فعالان حوزه محیط زیست هم میپرسند چرا هزاران هکتار اراضی بکر و توریستی ساحل باید به پرورش میگو اختصاص یابد تا بعد از خوابیدن تب آن، مثل زمینهای ساحل بندر گواتر رها شوند!؟ آیا نباید این صنعت را در همان زمینهای تسطیح شده و رها شده قبلی تجمیع کرد؟
پردیسان خارج از محدوده تصمیمگیری!
آیا سازمان حفاظت محیط زیست کشور به ایجاد سایتهای پرورش میگو در محیطهای بکری چون جزیره هرمز یا در حریم درجه یک غارنمکدان مجوز داده است؟ پاسخ داود میرشکار مدیرکل دفتر حفاظت از زیست بومهای دریایی و سواحل دریایی به این سؤال منفی است. او میگوید: «معاونت دریایی اصلاً از این مجوزها خبر ندارد چون استانها خود رأساً مجوز میدهند.» البته ظاهراً همه چیز در این ماجرا، به یکی از تصمیمهای «عیسی کلانتری» رئیس سازمان محیط زیست برمیگردد. میرشکار در اینباره میگوید: «صدور مجوز به استانها تفویض اختیار شده است.» این واگذاری صدور مجوز به استانها، تصمیم دو سال پیش رئیس پردیسان بود که بسیاری هم با آن مخالفت کردند! صدور مجوز در هرمز و قشم نشان میدهد که پیشبینی مخالفان درست بود. آنها واهمه داشتند که مجوزهای استانی به تخریب محیطزیست منجر شود. میرشکار میگوید: «وقتی یک منطقه ثبت ملی شود یا کاربری توریستی داشته باشد بههیچ عنوان نباید مجوز دیگری به آن داده شود، مگر توجیهات دیگری داشته باشد.» شواهد نشان میدهد در این پروژهها توجیهاتی وجود دارد که از سطح محیط زیست و پیوستهای زیست محیطی میگذرد.
آنچنان که از گفتههای میرشکار برمیآید اداره کلهای محیط زیست در استانها هم چندان قدرتی برای جلوگیری از صدور چنین مجوزهایی ندارند. برای مثال حداقل ۱۵ مجوز صادر شده در حریم غارنمکدان قشم از سوی محیطزیست مردود اعلام شده است. این آمار را علیرضا امری کاظمی، مدیر ژئوپارک جهانی قشم میدهد. اما با وجود این، مجوز برای تخریب حریم غارنمکی و ایجاد سایت پرورش میگو از سوی استانداری صادر شده است. میرشکار در اینباره میگوید: «وقتی محیطزیست استانها با صدور مجوزی مخالفت میکند. کمیتهای برای تصمیمگیری در استانداری تشکیل میشود. در این کمیته تمام نهادهای ذیربط حضور دارند.» قدرت سازمان حفاظت محیطزیست برای اثرگذاری در این کمیتهها بهشدت کم میشود، چون بهگفته او، محیطزیست دیگر در آن کمیته تصمیمگیر اصلی ماجرا نیست و این سازمان تنها یک رأی دارد.
کمیتهها در واقع رأی مخالف محیط زیست را میشکنند و راه را برای ایجاد سایتهای پرورش میگو باز میکنند اما به چه قیمتی؟ این قصه استانداری و محیط زیست بعد از تفویض اختیار صدور مجوز به آنهاست.
مسأله وقتی به مناطق آزاد میرسد محیط زیستیها حتی همین یک رأی را هم ندارند. بهگفته میرشکار آنجا خود مناطق آزاد تصمیمگیری میکند. نه قبل از آن از سازمان حفاظت محیط زیست استعلام میکند نه بعد از آن. البته میرشکار میگوید: «سازمان منطقه آزاد باید از محیط زیست استعلام کند اما استعلام نمیکند.»
تخریب زیستگاههای طبیعی و ساخت زیستگاههای مصنوعی
سایتهای پرورش میگو بهدنبال کاهش ذخایر میگو و ماهی در خلیجفارس جان گرفت. کاهش میگو بیش از هرچیزی بهدنبال تخریب سواحل اتفاق افتاد. سواحل مهمترین زیستگاه و نوزادگاههای میگو و ماهی اند.
محمدرضا فاطمی، استاد دانشگاه آزاد در حوزه محیطزیست شروع ایجاد مزارع میگو را دهه ۷۰ میداند. به گفته او در ابتدای کار، بسیاری با روابط و در برخی مواقع براساس ضوابط اراضی را گرفتند و شروع به کار کردند. در ابتدای داستان، یک جای کار لنگید! شرایط نرم افزاری و پتانسیل کارشناسی و علم روز نزد سرمایهگذاران نبود. پرورش میگو سود زیادی داشت اما بروز بیماریها کار را متوقف کرد! به گفته فاطمی رکود ۸ساله دولت احمدینژاد بازار میگو را تحتتأثیر قرار داد. دولت روحانی که آمد بازار «میگو» هم تحرک پیدا کرد! صنعتی که بازار داخلی نداشت اما بازارهای خارجی با درآمد بالا در انتظار سرمایهگذاران آن بود.
یک نکته مغفول!
محمدرضا فاطمی میگوید: «در مجوزهای صادر شده یک نکته مهم مغفول وجود دارد. تصمیم گیران به پایداری، آمایش سرزمین و محیط زیست توجه نمیکنند. برای مثال عوارض طبیعی در کنار سواحل که ارزش زمین شناختی دارند یا آثار طبیعی بکر هستند باید کاربری گردشگری داشته باشند نه صنعتی.» بندر مقام یکی از زیباترین بنادر توریستی کشور است که چندی پیش بهدنبال ایجاد سایت پرورش میگو، تخریب شد. ورود مردم و بعد از آن حمایت دادستانی باعث شد تا ساخت و سازها در حریم ۶۰متری آن تخریب شود. فاطمی میگوید: «جزیره هرمز نیز یکی از منحصر بفردترین جزایر کشور است یا غارنمکدان بهلحاظ زیست محیطی بسیار ارزش دارد.» او معتقد است در اینگونه موارد باید سازمان حفاظت محیطزیست وارد شود و این مناطق را تحت حمایت کامل خود قرار دهد تا از صدور مجوز کاربرهای صنعتی دور بمانند. البته این مسئولیت را تنها شامل محیط زیست نمیداند.
او میگوید: «وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باید در زمینه سواحلی که جاذبههای طبیعی و تاریخی دارند، ورود کند.» او مناطق ساحلی را یکی از منابع درآمدی جوامع محلی با خدماترسانی به گردشگران طبیعت، میداند. جزیره هرمز یکی از مقاصد گردشگری است که جمعیت گردشگران آن در تعطیلات نوروز بیش از جمعیت ساکن در آن میشود! فاطمی اعتقاد دارد که باید سواحل پهنهبندی و کاربری آنها مشخص شود. به گفته او در حالحاضر وظیفه پهنهبندیها بهعهده سازمان بنادر است. او «مطالعات جامع تفصیلی» را کلید حل ماجرا میداند. او میگوید: «مطالعات جامع تفصیلی در استانها در حال تدوین است.» هرچند سرعت تخریب سواحل بکر با چشم اندازهای بینظیر از سرعت تدوین مطالعات جامع تفصیلی سریعتر است!
فاطمی میگوید: «تا زمانیکه مطالعات جامع تفصیلی تدوین و اجرا شود، جوامع بومی میتوانند با استناد به قانون دادستان را وارد ماجرا کنند و جلوی تخریب ساحلی را که منفعت عمومی در آن است بگیرند.» هرچند شکایت مردم در جزیره هرمز بهجایی نرسیده است. حتی حضور دوباره فرماندار هرمز بههمراه نیروی انتظامی هم نتوانسته جلوی تخریب محیط زیست سرخ هرمز را بگیرد!
فاطمی میگوید: «سایتهای پرورش میگو باید نزدیک سواحل باشند چون انتقال آب به مناطق دورتر برای آنها هزینه زاست.» حالا این سؤال پیش میآید که آیا ارزش یک سایت پرورش میگو بیشتر از یک جزیره مثل هرمز یا یک اثر مثل غارنمکدان است؟ فاطمی میگوید: «در ایجاد سایتهای پرورش میگو، برای جلوگیری از تخریب سواحل نباید تنها به حریم ۶۰ متری زمین توجه کرد.»
هرچند برخی از سرمایهگذارها همین قانون را نیز رعایت نمیکنند. سرمایهگذار پرورش میگو در بندر مقام به ۶۰ متری ساحل مُقام تجاوز کرد و در نهایت این مردم بودند که دادستانی را بهعنوان مدعیالعموم وارد ماجرا کردند تا ساخت و سازها در حریم ۶۰ متری دریا تخریب شود! محمدرضا فاطمی یک نکته مهم را هم یادآوری میکند. او میگوید: «در پشت حریم ۶۰ متری ساحل، اراضی با ارزش اکولوژی بالا وجود دارد. باید قانونی باشد که بتواند از ارزشهای اکولوژی پشت حریم ۶۰ متری هم دفاع کند.» اومعتقد است برخی از سواحل که دارای پتانسیل گردشگری، جاذبههای بکر و یکپارچه و آثار طبیعی و ملی هستند باید در مناطق حفاظتی قرار بگیرند.
این کارشناس تضاد منافع مردم محلی و بهرهبرداران را هم یکی دیگر از موضوعات مهم در زمان صدور مجوزها میداند و میگوید: «ملاحظات اکولوژی، گردشگری و جوامع محلی باید پررنگتر شود.»
فاطمی میگوید: «سیستان و بلوچستان یکی از سواحلی است که پتانسیل ایجاد سایتهای پرورش میگو دارد.» حرفهای او این سؤال را پیش میآورد که چرا بعد از اتمام تب سرمایهگذاری برای پرورش میگو در چابهار در دهه ۸۰، زمینها رها شد؟ آیا نباید دوباره زمینهای زخم خورده را در اختیار سرمایهگذاران گذاشت تا آسیب بیشتری به محیط زیست سایر سواحل جنوبی کشور وارد نشود؟
فاطمی اعتقاد دارد به دو دلیل نمیتوان این کار را انجام داد. هر زمینی که به طرح پرورش میگو اختصاص مییابد به مالکیت سرمایهگذار درمیآید. دلیل دوم را هم دور بودن مسافت و هزینه بر بودن سرمایهگذاری در بندر گواتر چابهار میداند.
باز هم این سؤال پیش میآید که چرا اراضی ملی برای چنین طرحهایی باید به مالکیت سرمایهگذاران درآید آیا نباید بعد از ملاحظات زیست محیطی در راستای توسعه پایدار بهجای فروش زمین، تنها بهرهبرداری از اراضی را برای مدت معینی به سرمایهگذار واگذار کرد؟ فاطمی اعتقاد دارد که هزینههای بالای پرورش میگو اجازه این اتفاق را نمیدهد. هرچند اعتقاد دارد که خلأهای قانونی بسیار زیادی در زمینه واگذاری اراضی ملی بویژه سواحل به سرمایهگذاران وجود دارد که حتماً باید خانه تکانی شود! فاطمی و میرشکار مثل بسیاری از کارشناسان و خبرنگاران این حوزه یک سؤال مشترک بیپاسخ دارند، چرا اراضی در وسعت چند هزار هکتاری به سرمایهگذاران واگذار میشود. یکی از کارشناسان میپرسد مگر قرار است در این زمینها بهجای میگو، فیل پرورش دهند؟!
ارسال دیدگاه