قصههایی از بچههای سیستان و بلوچستان
حال ما خوب است اگر آب باشد
تهران (پانا) - «امید ما در مدرسه درختی بود که در حیاط مدرسه ما بود. ما در حیاط خانه خودمان نه باغچهای داشتیم و نه گل و گیاهی. ما فقط یک درخت «کُنار» در مدرسه داشتیم. ما با زحمت زیاد آب را از «هوتک» میآوردیم و به هر سختی درخت را آب میدادیم. این درخت تنها امیدی بود که داشتیم و بهجز آن منظره سبزی در مدرسه نداشتیم.»
بهگزارش ایران، این، بخشی از قصه احسان است. احسان یکی از دانشآموزان دبستان روستای «سیدبار جدگال» در استان سیستان و بلوچستان است. احسان این قصه را درباره روستایشان نوشته است.
او در قصهاش از درختی به نام «کُنار» نام میبرد که یک نوع درخت بومی سیستان و بلوچستان است و در مناطق گرمسیر میروید. این درخت میوههایی به اسم «کُنار» دارد که شبیه سیب اما خیلی کوچکتر از آن است. در مناطق خشک خیلی گیاه سبز نمیشود و مردم برای بهدست آوردن آب مشکلات زیادی دارند. احسان در قصهاش از «هوتک» نام میبرد که شاید اسم آن تا بهحال به گوش شما نخورده باشد. هوتک گودالهای بزرگی است که در آن آب ذخیره میکنند و مخصوص منطقه بلوچستان است. هر وقت باران میآید، آبِ آن در هوتکها جمع میشود و بعد وقتی که از آب خبری نیست و خشکسالی شروع شده، مردم از آب هوتکها برای سیراب کردن دامها و همینطور شستن ظرفها و لباسهایشان استفاده میکنند. گاهی هم وقتی خودشان خیلی تشنه هستند و آبِ آشامیدنی در دسترس نیست، مجبورند از آب هوتک بنوشند.
بیایید قصه عبدالله، یکی دیگر از بچههای روستا را هم بخوانیم: «رفتیم پشت هوتک و آنجا درخت خرما را دیدیم و درخت انبه را دیدیم و آنجا باهم حرف زدیم و عکس کشیدیم. یک کشتی را بهوجود آوردیم و یکی ناخدا شد و یکی دانشمند و من جاشو شدم و یکی صاحب کشتی شد. یکی خواننده کشتی شد و یکی عکس کشتی شد و یکی گردشگر کشتی شد. نگاه کن چه جوری کشتی را بهوجود آوردیم و رفتیم عکس کبوترها را کشیدیم و رفتیم آبتنی کردیم، قصه تمام شد.»
بچههای روستا با کمک عکاس یاد گرفتهاند چه جوری با دوربین عکس بگیرند. آنها به عکس گرفتن، میگویند عکس کشیدن و این مربوط به گویش محلی خودشان است. آنها همینطور یاد گرفتهاند چطوری قصه بنویسند و قصههای خودشان را تعریف کنند.
عبدالعزیز، یکی دیگر از بچههای روستا هم قصه کوتاهی از پدربزرگ و درختش نوشته: «پدربزرگم یک درخت کُنار دارد که دورتا دور آن حصار است. پدربزرگم میگوید اگر کسی شاخههای این درخت را قطع کند، موجودات عجیب او را اذیت میکنند.»
بچههای روستای سیدبار و دیگر بچههای سیستان و بلوچستان عاشق آب هستند. آب برای آنها یک چیز خیلی با ارزش است که وقتی باشد، بچهها حالشان خوب است و سرحالترند.
ارسال دیدگاه