گره کوردرسقوط مرگبارتازه عروس
تهران (پانا) - تازه داماد تحصیلکرده که در پی حادثه سقوط مرگبار همسرش از تراس خانه بازداشت شده، در دادگاه خودش را بیگناه خواند.
بهگزارش خراسان، او اصرار دارد همسرش بعد از درگذشت پدرش به افسردگی مبتلا بود و بههمین دلیل به استقبال مرگ رفت.
مرگ تازهعروس
چهاردهم خرداد ماه امسال به پلیس پردیس خبر رسید یک تازه عروس ۲۲ ساله بهنام میترا از طبقه چهارم ساختمانشان در فاز سه پردیس به پایین سقوط کرده و جان سپرده است. پلیس به این ساختمان رفت و پیگیر ماجرا شد و همزمان جسد خونین زن جوان با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. شواهد نشان میداد میترا و همسرش پرویز که یک سال قبل ازدواج کرده بودند، با اینکه بهتازگی به این خانه اسباب کشی کرده بودند اما رفتارشان طوری بوده است که همسایهها چندینبار صدای جر و بحث آنها را باهم شنیده بودند.
اختلافهای دنبالهدار
با افشای درگیریهای دنبالهدار این زوج پلیس به تحقیق از پرویز پرداخت. او گفت: من و میترا یکسال بود ازدواج کرده بودیم اما با هم اختلاف داشتیم و بههمین دلیل هم تصمیم گرفته بودیم بچهدار نشویم. میترا زن عصبی بود و همیشه ناسزا میگفت و چندبار با او درگیر شده بودم. آخرینبار وقتی دعوای ما بالا گرفت، من به صورتش سیلی زدم و گلدانی را که روی میز بود برداشتم و به سمت او پرت کردم. همان موقع میترا به سمت بالکن اتاق رفت و خودش را از بالکن به پایین آویزان کرد. او ادامه داد: منکه از دیدن این صحنه شوکه شده بودم چند لحظه مکث کردم. بعد بلافاصله بهسمت او دویدم تا دستهایش را بگیرم و او را بهداخل ساختمان بکشانم اما همان لحظه دستهای میترا رها شد و به پایین سقوط کرد.
شکایت از تازه داماد
در حالیکه پرویز مدعی بود در ماجرای کشته شدن همسرش نقشی نداشته، مادر میترا از دامادش شکایت کرد و گفت که پرویز با دخترش اختلافهای شدیدی داشته و بههمین دلیل وقتی متوجه شده میترا قصد خودکشی دارد به او کمک نکرده است. با این شکایت و اعلامنظر پزشکی قانونی بازپرس رسیدگیکننده به پرونده اعلام کرد: پرویز متهم به ترک فعل است و بهنظر میرسد او برای نجات همسرش کاری انجام نداده و فقط نظارهگر بوده است. او وقتی دیده زن جوان از بالکن طبقه چهارم به پایین آویزان است به کمک او نرفته است، منتظر مانده تا دستهایش خسته شود و به پایین سقوط کند. با این اظهارنظر پرویز بازداشت شد اما خودش را بیگناه خواند و گفت: من هیچوقت فکر نمیکردم همسرم دست به چنین کاری بزند. وقتی دیدم او خودش را از بالکن خانه به بیرون آویزان کرده است شوکه شدم. بههمین دلیل هم چند لحظهای صبر کردم اما بهمحض اینکه خواستم به او کمک کنم و او را بهداخل ساختمان بکشانم دستهایش رها شد و به پایین سقوط کرد.
در دادگاه
در حالیکه تازه داماد منکر دست داشتن در مرگ همسرش بود، در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه مادر میترا گفت: دخترم خودکشی نکرده و همسرش او را به پایین ساختمان پرتاب کرده است. من برای دامادم حکم قصاص میخواهم. سپس پرویز در جایگاه متهم ایستاد و گفت: من مدرس زبان انگلیسی بودم که به خواستگاری میترا رفتم و با او ازدواج کردم. بعد از ازدواج به خدمت سربازی رفتم و در یک موسسه زبان هم تدریس میکردم. من و همسرم هیچ اختلافی باهم نداشتیم تا این که پدر میترا فوت کرد. همسرم بعد از فوت پدرش به افسردگی مبتلا شد و مدام گریه میکرد. او در تشریح جزئیات روز حادثه گفت: آخرین روز ماه مبارک رمضان بود و من روزه گرفته بودم. وقتی بیدار شدم مادرم با من تماس گرفت تا به خانهاش بروم و آش نذری بیاورم. میترا در حال مرتب کردن خانه بود که یکباره مانتو و شلوار پوشید.
من فکر کردم قصد دارد همراه من به خانه مادرم بیاید. اما به سمت تراس رفت و گفت که از این زندگی خسته شده و قصد دارد پیش پدرش برود. او ادامه داد: من که شوکه شده بودم از او خواستم آرام باشد. اما او به سمت نردههای تراس دوید. من در اوج عصبانیت گلدانی را به دیوار کوبیدم تا او بترسد و بهداخل خانه بیاید. میترا قسمم داد تا آرام شوم و به داخل اتاق بروم. در لحظهای که بهداخل اتاق رفته بودم صدای جیغ همسرم را شنیدم و دیدم او از نرده تراس به پایین آویزان شده است. سعی کردم او را به بالا بکشم اما او تقلا کرد. چون یک ماه روزه گرفته و ضعیف شده بودم نتوانستم همسرم را نجات دهم. این متهم گفت: من حدود پنج دقیقه برای کمک به میترا تلاش کردم اما او به پایین سقوط کرد. همسایهها شاهد تلاش من بودند. من میترا را دوست داشتم و دلیلی برای کشتن او نداشتم. همسرم بهخاطر ابتلا به افسردگی خودش را کشت. من قبلا تحت فشار روانی به قتل همسرم اعتراف کرده بودم.
اظهارات شاهدان
سپس سه نفر از همسایهها که شاهد ماجرا بودند یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند تا به سوالات قضات پاسخ دهند. یکی از آن ها گفت: من وقتی صدای جیغ زن همسایه را شنیدم از خانه بیرون رفتم و زن جوان را دیدم که از بالکن به پایین آویزان بود. همسرش تقلا میکرد تا او را نجات دهد اما زن جوان به یکباره به پایین سقوط کرد. دو شاهد دیگر نیز گفتند میترا بعد از فوت پدرش به افسردگی مبتلا شده بود و بیشتر اوقات را گریه میکرد. با پایان اظهارات این سه شاهد قضات وارد شور شدند تا برای تازه داماد حکم صادر کنند.
ارسال دیدگاه