نگرانی های دیدار آخر یک مادر شهید
تهران (پانا) - علی اکبر رضائیان، شهید قرآنی، قرار بود بعد از دیدار آخر با مادرش هفته آخر خدمت سربازیاش را در جنگ بگذراند اما دیگر بازنگشت.
علی اکبر رضائیان، سومین فرزند خانواده بود. او پس از طی کردن دوران ابتدایی در بوستان لویزان وارد مدرسه راهنمایی صنایع نظامی در کوی نور شد و از همان دوران علاقه مند به حضور در جلسات قرآنی شده بود.
هم محله ای هایش او را قاری قرآن می دانستند. وی در مجالس به تلاوت قرآن می پرداخت و به بچه هایی که از خود کوچک تر بودند، آموزش قرآن می داد.
مادر شهید علی اکبر رضائیان در باره به جنگ رفتن فرزندش می گوید: پس از انقلاب در حالی که دانش آموز هنرستان بود، بدون اطلاع دادن به من و یا پدرش در سپاه ثبت نام کرد و به جنگ رفت و بعد از آن به عنوان سرباز اعزام شد .
مدتی از او خبر نداشتیم گویا به سمنان اعزام شده بود.
زمانی که قرار بود به منطقه برود قطار اعزامی آنها از تهران عبور می کرد و زمانی که به ایستگاه رسید، اجازه خروج به سربازان را ندادند ولی علی اکبر خود را از فاصله دو واگن به ما رساند. در آن لحظه هر چه به پدرش اصرار کردم که علی اکبر را با خود ببریم قبول نکرد. یکی از دوستان علی اکبر گفت: مادر ما فقط می رویم کمی شربت بنوشیم ولی بعدا منظور آن رزمنده را فهمیدم.
این مادر شهید می گوید: در روز های آخر خدمت به همراه خواهر و خواهر زاده اش به دیدار او رفتیم، وسایلش را به ما داد و گفت: بروید من چند روز دیگر می آیم. در آن لحظه بسیار نگران بودم و دلشوره داشتم و با همان نگرانی به تهران باز گشتم، اما هرچه صبر کردم علی اکبر نیامد تا پدرش خبر شهادت فرزندم را به من داد. پیکر علی اکبر ۶ روز بعد به دست ما رسید آن زمان تعدادی خانم به دیدار من آمدند وگفتند: پسر شما استاد یکی از جلسات قرآنی بود و به فرزندان ما آموزش می داد. من تا آن زمان از این کار علی اکبر خبر نداشتم.
علی اکبر رضائیان در ۲۳ دیماه ۱۳۶۱ در چنانه به شهادت رسید و پیکر این شهید قرآنی در امام زادگان لویزان آرام گرفته است.
*لیلا علم خانی، خبرنگار دانشآموز منطقه۴
ارسال دیدگاه