گفت و گو با یک دبیر فیزیک شاعر
فیزیکدان، نقاش و مهندس ذهن شماست
تهران(پانا) - فیزیک و فیزیکدان؛ تعابیری است که در نگاه اول خشک و انعطاف ناپذیرند. اما چطور میشود یک فیزیکدان شاعر باشد و باطراوت و انعطاف شعر، درس فیزیک را به دانشآموزان بیاموزد؟
بارها از زبان دانش آموزان و مدرسان شنیدهایم که زنگ فیزیک، زنگ خشک و انعطافناپذیری است و نمیتوان آن را به نحوی دیگر برگزار کرد، چرا که فیزیک علم شناخت محیط و استفاده از فرمول است. اما زنگهای فیزیک در کلاسهای پیام طیبی زاده؛ دکترای فیزیک ذرات بنیادین، حال و هوای دیگری دارد و علاوه بر استاد، دانش آموزان نیز با شور و هیجان به پرسش و پاسخ میپردازند.
درک بهتر ادبیات به درک بهتر مفهوم درسی نیز منجر میشود
پیام طیبی زاده در گفت و گو با پانا عنوان کرد:«نکته اول اینکه باید ادبیات را به دانش آموزان آموزش دهیم. پاسخ بسیاری از سوالات در همان پرسش نهفته است. اغلب مشکلات دانش آموزان به دلیل عدم درک درست آنان از سوال است. اولین اتفاقی که در فرآیند حل سوال رخ میدهد روخوانی سوال است. همچنین درک بهتر ادبیات به درک بهتر مفهوم درس نیز منجر میشود. نکته دوم تفهیم کردن مسائل و موضوعات است. بسیاری از مطالب تنها در قالب یک فرمول کلی و یک مفهوم اجمالی برای دانش آموزان گفته میشود. با شرح کامل جزئیات و برگزاری چالش های فکری برای دانش آموزان میتوانیم مفهوم درس را هر چه بهتر به دانش آموزان بیاموزیم. در یکی از سخنرانیها مثالی زدم زمانی که یک کودک به دنیا میآید آیا میداند رنگ یعنی چه؟ میداند کتاب یعنی چه؟ میداند چاقو یعنی چه؟ قطعا خیر؛ چند ثانیه بعد از به دنیا آمدنش هیچ نمودار فیزیکی از جهان اطرافش ندارد! ما این جهان را برای او رنگ میکنیم. آیا دانهای که رشد میکند از وجود شاخه، برگ و میوه خبر دارد؟ یا فقط هست. ذرات میگویند من زنده ام و نموداری که قرار بود داشته باشم را پیدا و عرضه کردم. نکته سوم دقیقا همین رنگ آمیزی جهان اطراف برای اولین بار است. اولین مفهومی که در ذهن شما شکل میگیرد بسیار کلیدی و مهم است. این تفاوت کار فیزیکدان و عکاس است. عکاس دنیای اطراف خود را عکس برداری می کند، اما فیزیکدان همچون نقاشی چیره دست دنیا را با دستان خود رنگ آمیزی میکند یا به عبارت بهتر ذهن شما را مهندسی میکند.»
تشبیه فیزیکدان به نقاش باعث شد تا وی از تجربیات خود و علت این تشبیه بگوید. وی عنوان کرد:«سال ۲۰۱۶ هنوز عکس سیاه چاله منتشر نشده بود. کتابی را با نام «تئوری ریسمان» (بازدم) نوشتم که از سوی نشر شاملو منتشر شد و در یکی از فصل های کتاب مقالهای نوشته و قرار دادم که به صورت ریاضی وجود شاخههای فاینمن ابر گرویتینو که یکی از ذرات بنیادین و کاندیدای ماده تاریک است را در سیاه چاله محاسبه کرده و در همان سال هم مقاله من در کنفرانس فیزیک به چاپ رسید. دو سال بعد در سال ۲۰۱۸ اولین تصاویر سیاه چاله از ناسا منتشر شد و در همین زمان مقالات من که پیشتر منتشر شده بود٬ مرجع داده شد.»
سابقه نوشتن ۳۷ جلد کتاب دانش بنیان، درسی و شعر (از قبیل غزلیات، انواع مثنوی و اشعار نو) طیبی زاده از ابتدا هم توجه فرد را به خود جلب می کند تا شروع ماجرای شاعر شدن.
وی با بیان خاطرهای از دوران تحصیل بیان کرد:«دهه ۷۰ خورشیدی که محصل بودم در یکی از مراسم های دهه فجر از طرف مدرسه به من اطلاع دادند که به علت توانایی که هم در درس علوم تجربی و هم در درس ادبیات و انشانویسی داشتم باید شعری با موضوع فیزیک و شیمی بنویسم. آن زمان فرمول های قرقره ها، ماشین ها و اهرم ها برای من جالب توجه بود. با موضوع آنها شعری بر باب رمل مرسدس محذوف نوشتم. در نوع خودش کار بسیار بزرگی بود. در روز مراسم آن شعر را در حضور اساتید بنام خواندم و جزوه دست نویس شده شعر من چاپ و به دانش آموزان داده شد و این به نوعی اولین باری بود که کتاب شعری از من چاپ میشد که سبب تشویق من بود و متوجه شدم که میتوان هم شعر گفت و هم علاقمند به درس تجربی بود.»
تمام عروض و قافیه شعر فارسی با قوانین آکوستیک (صوتشناسی) نوشته شده فیزیک یکسان است
اما چطور میشود که یک فیزیکدان و استاد فیزیک طبع شاعری دارد و اشعاری با فرمول های فیزیک مینویسد؟ طیبی زاده در پاسخ به این پرسش اظهار کرد:«نکته ای بسیار ظریف وجود دارد؛ تمام عروض و قافیه شعر فارسی با قوانین آکوستیک (صوت شناسی) نوشته شدهٔ فیزیک یکسان است. شاید این سوال پیش بیاید که چگونه؟ برای مثال تئوری ریسمان که در علم فیزیک موضوع مورد بررسی است و سال گذشته نیز یکی از برندگان نوبل در رابطه با همین تئوری نظر داده است. در تئوری ریسمان گفته شده یک موجی از درون یک ذره شروع به حرکت می کند تا آن را به مقصد برساند و این درست همان چیزی است که مولوی سالها پیش در رابطه با آن شعر گفته و من نیز چندین شعر با فرمول های فیزیک گفته ام. برای مثال در مثنوی «کنز النوادر» گفتم ام:
حالیا بشنو چو دم زد نای من / بربط آمد مطربا! گاه زدن
کوره شد آماده بهر کار و بار / سطح بستر سیلیکون، انجام کار
شش نمونه سیلیکون شد مستدل / با فراصوتش که پاک آمد ازل
سطح را با لایههای نیتروژن / کردهام اکسید چون با اکسیژن»
این استاد درس فیزیک در خصوص راهنمایی دانش پژوهان در انتخاب رشته بیان کرد:«من همیشه سعی کرده ام دانش آموزان را به سمت استعداد و علاقه شان در زمینه ای درست سوق بدهم و همیشه گفته ام آینده شغل مد نظر خود را در ۱۰ سال بعد تصور کنند. شرط و ملاک فقط رشته های تجربی و ریاضی نیست. من دانش آموزان زیادی داشته ام که توانایی های دیگری داشتند و با دنبال کردن آنها توانستند بسیار موفق عمل کنند. برای مثال همین سال گذشته یکی از دانش آموزان من که توانایی بسیار بالایی در خیاطی داشت به اجبار خانواده می خواست به رشته تجربی برود، اما پس از صحبت هایی که با خانواده او داشتم در نهایت این دانش آموز به دنبال علاقه خود رفت و هم اکنون او در رشته هنر در حال تحصیل است. نباید فراموش کرد که انتخاب اشتباه ممکن است سبب آسیب جبران ناپذیری شود، دانش آموزی داشتم که در سخنوری و علوم فقه توانایی خاصی داشت اما به اجبار خانواده می خواست در درس ریاضی تحصیل کند. پس از ۳ ماه تحصیل در این رشته و افت شدید تحصیلی خانواده او بالاخره راضی شدند تا در رشته ای که توانمندی داشت تحصیل کند و در نتیجه او توانست در مسیری که علاقه و استعداد خودش بود موفق شود.»
وی در آخر در توضیح کتاب اخیر خود با عنوان «دینامیک و ماشینهای ساده» اظهار کرد:« این کتاب داستان جالبی دارد. بحث قوانین حرکت نیوتون در ماشین های ساده و پیچیده (اهرم، قرقره، سطح شیبدار، چرخ دنده ها و...) یکی از مسائل جذاب در فیزیک است. در ابتدا مثل همه کلاسهای دیگر تنها برای دانشپژوهانم جزوهای تدریس می کردم. جزوهای که حدود ۱۴ سال از ۵۰ صفحه به ۲۳۰ صفحه تبدیل شده بود. مبنای کار و انرژی و حتی دینامیک شده بود این جزوه. پس از پاندمی کرونا که دیگر نمی شد این جزوه را که حدود ۲۳۰ صفحه بود به دست شاگردانم برسانم، تصمیم گرفتم که در تابستان، این جزوه را تدوین کرده و به شکل یک کتاب کامل به چاپ برسانم. این کتاب خاطره ۱۸ سال تدریس من است که در ابتدا جزوه ای مختصر بود و حالا کتابی ۲۰۰ صفحهای است که از سوی نشر شاملو به زیور طبع آراسته شده است. در خاتمه یادمان نرود که فیزیک، فرصت شناور شدن در اعماق کیهان است؛ از دل هر ذره تا بی نهایت.»
خبرنگار دانش آموز پانا؛ آرمیتا رزاقیان
ارسال دیدگاه