علیرضا فرجی*
غم و غصه، رویکرد نامتعارف صدا و سیما در ساخت فیلم و سریال
ساخت برنامه با مضمونهای غم انگیز و رنگ و لعاب بدبختیهای روزمره که به صورت جزیرهای در جامعه رسوخ کرده و به تصویر کشیده شده، باعث نوعی افسردگی در میان قشرهای مختلف شده که نتیجه روحی آن به مرور بر ساختار زندگی تاثیر گذاشته و روز به روز درحال افزایش است.
در حالیکه تاریخچه صداوسیما و سینما در کشورمان به دو بخش قبل و بعد از انقلاب تقسیم شده، نه اینکه تاکنون پیشرفتی حاصل نشده، بلکه عقبگردی چشمگیر را شاهد هستیم که نتوانسته رضایتمندی را به دنبال داشته باشد.
بنابراین از دید مخاطبان ساخت فیلمهای ضعیف و کم اهمیت تاریکچهای را در این برهه زمانی رقم زده که این اتفاق ناخوشایند رنجش احساسات را فراهم آورده و باعث نارضایتیهای فراوان شده است.
پشت پرده این مسئله مشخص نیست، ولی سکوت منتقدان، جای سوال مبهمی را در ذهن متبادر کرده که میتواند جایگاه اصلی این هنر که همواره نقش سازندهای در بعد اجتماعی ایفا کرده را به قهقرا برده و زنگ خطر را به صدا درآورد.
باید اشاره کرد طی چند سال اخیر، فیلمهای خارجی نیز در حالی از شبکههای ملی در معرض دید عموم قرار گرفته که به زعم مخاطبان، از کم ارزشترین آثار بوده و تنها بیانگر مشکلات است؛ هرچند از بحث سانسور قسمتهای زیاد فیلمها میگذریم که مفهموم اصلی را تحت تاثیر خود قرار داده و مضمون را بهکلی از چرخه نمایش خارج میکند، ولی باید گفت تنها زاویه دید رسانه ملی با اتلاف هزینه، پر کردن کنداکتور یا همان زمان پخش بوده و بدون اغراق سلیقه در این عرصه مهم هیچگاه جلوه نکرده است.
در صنعت سینمای جهان فیلمها با محوریت و موضوعات متعدد ساخته شده و انتخاب را بر عهده مخاطبان قرار میدهد تا خود برحسب سلیقه ذاتی، نگرش یا احساسی آنچه که مدنظر بوده را برگزیده تا رضایتمندی مخاطبان را به همراه آورد ولی در کشورمان آنچه از دید متولیان بیاهمیت است، نظر و خواست مردم است.
امیدواریم مدیران رسانه ملی، تهیه کنندگان و کارگردانان با بهرهمندی از نبوغ، ایدههای نو و بکارگیری از امکانات موجود به ساخت مجموعههایی همت گمارند که شادابی، نشاط و رضایتمندی را به خانوادهها هدیه دهند تا در این برهه از زمان و شرایط حساس، مشکلات و رخوت را از ریل ناامیدی خارج کنند.
ارسال دیدگاه