انفجار «بمب» و «شعلهور» شدن جشنواره فيلم فجر در روز دوم اكران سينما رسانه
تهران (پانا) - با نگاهي به روز دوم جشنواره در سينما رسانه جشنواره فجر در مي يابيم فيلم هاي بمب و شعله ور توانستند تا حدودي چراغ سينما رسانه را روشن كنند و استقبال خوبي از اين فيلمها شد.
قرار شد امروز همهچيز بر مدار نظم و آرامش پيش برود. ابراهيم داروغهزاده، دبير جشنواره فيلم فجر روز گذشته در صفحه شخصي توييتر خود از اهالي رسانه به خاطر مشكلات پاركينگ ملت عذرخواهي كرد و وعده داد كه فردا حتما مشكلات كمتر ميشود. اما دردسرهاي پاركينگ تنها نقطه شكايت اصحاب رسانه نيست و فضاي غريب پرديس سينمايی ملت براي تماشاگراني كه در چندين سال گذشته آثار راه يافته به جشنواره را در برج ميلاد تماشا ميكردند، بار ديگري هم اضافه كرده است.
چيزي كه شايد در چندين روز آينده مثل هزاران اتفاق ديگر رنگ و بوي عادت به خود بگيرد و اصحاب رسانه هم كمكم جاي خالي نقاط ضعف احتمالي را با قوتها و با ديدن فيلمهايي كه به مزاجشان خوش ميآيد، پُر كنند. چرا كه هر تغييري حتما چالشهايي به همراه دارد و شايد اين همان بزنگاهي باشد كه ايده قديمي ديدن نيمه پُر ليوان كمك كند به جاي شماردن گلايهها، از تداركات جانبي و فضاي مطبوعي كه تلاش شده براي تماشاي آثار جشنواره فراهم شود، لذت ببريم و خاطره ديگري بسازيم.
حكايت برچسب رد يا تاييد
در ساعات ابتدايي روز دوم جشنواره، همهچيز بر محور حرف و حديث حول اكران فيلم «شعلهور» گذشت؛ شب گذشته رضا رشيدپور، مجري برنامه «هفت»، بخش زيادي از آيتمها را به «شعلهور» اختصاص داد و حميد نعمتالله، كارگران و نويسنده اين فيلم را به همراه هادي مقدمدوست ديگر نويسنده فيلم و امين حيايي بازيگر «شعلهور» دور ميز نشاند. هر چند اين برنامه بيشتر از اينكه چالشي باشد، معرفي و گزارشي از فيلمهاي يك كارگردان بود و به تعبير خيليها «رپرتاژ سينمايي حميد نعمتالله» ناميده شد، اما خيليهاي ديگر امروز در توييتر خود نوشتند:«رشيدپور كاري كه ميتوانست را براي حميد نعمتالله انجام داد تا «شعلهور» تماشاگران بيشتري داشته باشد.»
با اين همه اما شايد امروز اقبال با «شعلهور» يار نبود و شايد هم بود. اين درست همان نقطهاي است كه هر كسي سليقه شخص خودش را چاشني قضاوتها ميكند و البته از منظر خودش برچسب رد يا تاييد تماشاي يك فيلم را روي آن ميچسباند. تعدادي از اهالي رسانه با خروج از سالن، در توييتر خود نوشتند كه فرصت كردند چرت مرغوبي بزنند و ميان لانگشاتهاي طولاني، خستگي پيدا كردن جاي پارك مناسب را حسابي در كنند.
آنطرف هم ديگراني بودند كه از حسن انتخاب حميد نعمتالله براي به تصوير كشيدن طبيعت بسيار زيباي سيستان و بلوچستان و فرهنگ مردم آن خطه راضي و متشكر بودند. عدهاي نوشتند «شعلهور» وجه زيباييشناسي بيرقيبي دارد و عده ديگري گفتند فيلم شجاعي است كه اصلا هضم نميشود يا به سختي فهميده ميشود. در اين ميان مخاطبان سيستاني نسبت به نمايش اعتياد در اين منطقه در فيلم «شعلهور» انتقاد تند و تيزي روانه كردند و حميد نعمتالله هم در پاسخ به انتقاد آنها گفت:« كاراكتر ما با خودش اعتياد را به آن منطقه آورد و مردم آن سرزمين با عشق و خونگرمي با او برخورد كردند. فيلم راجع به كاراكترهاي باارزشتان، سرزمينتان و... بود.» بهرحال كه عوامل فيلم «شعلهور» قبل از نمايش فيلم براي اهالي رسانه همه كنار هم جاي گرفتند و به رسم يادگار تصويرشان را در قاب دوربين عكاسان ثبت كردند تا سندي شود براي يك همكاري ماندگار و اميدواري از اينكه تلاششان ديده و پسنديده شود.
پارادوكس جنگ و صلح
نوبت به «بمب؛ يك عاشقانه» كه رسيد، تقريبا همهچيز در مدار ديگري چرخيد. بيحوصلگيها و گلايهها از فضاي غريب پرديس ملت، جايش را به حس خوب تماشاي يك فيلم شسته و رفته داد و ورق مكافات روز دوم تا حدي برگشت. اصحاب رسانه با تماشاي «بمب؛ يك عاشقانه» پارادوكس جنگ و صلح را با هم يكجا تجربه كردند؛ فيلمي كه به تعبير خيليها نوستالژيهاي دهه شصت را در وجود آدم قلقلك ميدهد و عاشقانههاي دوران كودكي را كه در گذر سالها حسابي خاكخورده، دوباره بيدار ميكند. اما «بمب» هم مثل هر فيلم ديگري، مخالفان و منتقدان خودش را هم داشت و درست در يك وجبي تعريفها و تمجيدها، ديگراني بودند كه توقعشان از پيمان معادي برآورده نشده بود و از نظرشان تنها هنر معادي اين بود كه با كمك محمود كلاري قابهاي زيبايي از كليشهها بسازد كه آزار بصري كمي داشته باشد. عدهاي نوشتند:«پيمان معادي كه خودش در آمريكا به دنيا آمده، در فيلم بمب حال و هواي اجتماعي دهه شصت را به گُلدرشتترين حالت ممكن هجو كرده است. مجهول و سردرگم بودن نقطه كانوني و ثقل داستاني فيلم بمب، آن را به اثري مغشوش آشفته بيهدف و سردرگم تبديل كرده» و عده ديگري گفتند:«پيمان معادي سراغ
موضوع دشواري رفته اما او و همكارانش به خوبي از پس سوژه برآمدهاند و خروجي كار بسيار قابل قبول و ديدني است.» در نهايت شايد مهمترين حواشي فيلم «بمب؛ يك عاشقانه» صحبتهاي عوامل آن باشد؛ پيمان معادي در نشست خبري فيلم گفت :«نگران توقيف فيلم نيستم. نگران اين هستم كه بگويند فيلم سفارشي است. نمیخواستم از دهه شصت تصویر خشنی بسازم، اگر چه آن دوران، دوران بسیار خشنی بود...عشق در آن دوران غايب بود و کلمه عشق را روی دیوار و در توالت می دیدیم!» آنطرف حبيب رضايي هم اشاره كرد:«ما خيلي زياد كتك خورديم... اول كتك ميزدند، بعد ميپرسيدند.» و به اين ترتيب دومين روز سي و ششمين جشنواره فيلم فجر هم تمام شد.
ارسال دیدگاه