سیم خاردار و سرنیزه بر سفره هفت سین نوروزی
زندگی کردن در سنگرهای خاکی دلیل کافی برای غافل شدن از نوروز نبود. اینجا هم سنگر تکانی می شود و سفره هفت سین بر خاک جبهه پهن می شود. هفت سینی که کمی با بقیه هفت سین ها متفاوت است.
به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش پانا، بعد از گذشت نزدیک به سه دهه از پایان جنگ تحمیلی، هنوز مردم ایران نوروز را با یاد شهیدان آغاز می کنند. از جانگذشتگانی که با تقدیم جان خود استقلال این آب و خاک را خریدند و در واقع شادی هموطنان در نوروز هر سال مدیون ازخودگذشتگی همه آنهایی است که نوروزشان را در جوار سیم های خاردار آغاز کرده بودند. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات یک رزمنده بسیجی از نوروز جبهه هاست:
قبل از تحویل سال آداب نوروز رعایت می شد و رزمنده ها سنگر تکانی می کردند. سنگرها با گل و گیاه های اطراف سنگر و شقایق هایی که در اطراف سنگر روییده بوده تزیین می شد.
هنگام تحویل سال بچه ها سعی می کردند در یک سنگر تجمع کنند و با هم دعای تحویل سال را می خواندند.
بعد از تحویل سال بچه ها به منظور دید و بازدید عید به سنگر یکدیگر می رفتد و حتی عیدی هم میداند. عیدی ها معمولا اسکنان ۱۰۰ ریالی بود که بعضاً روی آن جملاتی هم نوشته شده بود.
سفره هفت سین هم همیشه با سین های موجود تهیه میشد که که عبارت بود از:مین سوسکی، مین سبدی، سیم تله، سیم چین، سیم خاردار، سرنیزه، سی چهارC۴، سوزن اسلحه، سیمینوف، سمبه و...
جبهه همواره و بخصوص در ایام تحویل سال مصداق بارز (فرحین بما آتاهم الله من فضله) بودند.
لحظه آغاز سال نو، بعضی ها که در خط بودند با شلیک گلوله ای به سمت دشمن ابراز احساسات می کردند. ناهار روز عید هم بچه ها با چلوکباب و نوشابه پذیرایی می شدند. سکه هایی که به دست امام متبرک شده بود هم جای خود را داشت؛ همچنین بود آنچه که از تبلیغات گردان می رسید، از قبیل پیام رئیس جمهور، نخست وزیر، اسکناس های صد ریالی و مثل آن.
دید و بازدید از گردان های هم جوار و رفتن سراغ فرماندهان و روبوسی با آنها هم از جمله سنت های حسنه ای بود که در ایام سال نو به ندرت ترک می شد. بچه هایی بودند که چهار پنج سال سابقه حضور در منطقه را داشتند و همین امر ایجاب می کرد که مثل خانه خود، نسبت به آغاز بهار و جشن نوروز بی توجه نباشند.
مراسم نوروز در جبهه به هر نحو ممکن اجرا می شد. تهیه شیرینی و کمپوت و میوه از شهر و آوردن آن به خط اول و خواندن شعر و شوخی و وقت خوش کردن با یکدیگر، گستردن سفره عید و نو کردن زیرانداز ولو در تبدیل گونی به پتو، برگزاری مراسم عید حتی در ساختمانی نیمه مخروبه در شهری خالی از سکنه و بدون آب و برق (مثل پیرانشهر سال ۶۳) و تزیین در و دیوار و تهیه تنگ ماهی و انداختن قورباغه درون آب! و بالاخره دست برداشتن از دفاع و دست به قبضه سلاح نبردن مگر از روی ناچاری و به ناگزیر و چیدن گل و گیاه صحرایی و آوردن باغ و بهار به سنگر و سوله و ریختن اشک در فراق یاران یک دل.
ارسال دیدگاه