چالش‌ها، قوانین و خلأ‌های حمایتی از زنان سرپرست خانوار/ زنان بدون مردان

خبرگزاری پانا: برای پیدا کردن و دیدن و نشستن پای حرف‌هایشان نیازی به دوندگی‌های چندروزه و نامه‌نگاری و راه‌های نفسگیر نیست. همین که سرت را بچرخانی و نگاهی به هم‌جنس‌های خودت بیندازی و کمی هم دقت خرجش کنی، خواهی دیدشان.

کد مطلب: ۴۶۸۹۲
لینک کوتاه کپی شد

به گزارش پانا ، همان زن‌هایی که شناسنامه‌شان می‌گوید 30 سال اما چهره‌شان خبر از 50 سال تنهای تنها بار زندگی را به دوش کشیدن می‌دهد.

چند ثانیه بیشتر نمانده که در واگن بسته شود. به زور خودش را داخل واگن مترو جا می‌کند و کیسه بزرگی را هم کشان‌کشان دنبال خودش داخل می‌آورد. نخ دندان، گوش‌پاک‌کن، لواشک و مسواک، این تمام سرمایه‌اش است که قیمت هر کدامشان فقط 500 تومان است. وقتی با صدای بلند می‌گوید: «خانم‌ها همین چند تا دونه مونده، خرید کنین تا ما هم زودتر بریم پیش بچه‌هامون» راحت‌تر رد تقدیر را در صدای نالانش می‌شنوم. اینها را می‌گوید و با همان اندک‌رمقی که در نگاهش مانده باقی پول را با اسکناس‌های مچاله حساب می‌کند و بعداز اینکه چند بار پرسید: اینجا کسی دیگه چیزی نمی‌خواد؟ و مطمئن می‌شود که واقعا کس دیگری چیزی نمی‌خواهد، پیاده می‌شود.

تمام مدت مضطرب بود. لابه‌لای حرف‌هایش مدام اطراف را نگاه می‌کرد و می‌گفت اگر مامور مترو آمد بگوییم که اینها را با هم از بازار برای خودمان خریده‌ایم.

می‌گفت تا به حال بیشتر از 15 بار او را گرفته‌اند و هر بار چند روز اسیر و گرفتار می‌شود و آخر سرهم تمام جنس‌هایش را می‌گیرند. 33 سال دارد و چهار سال است که همراه سه فرزندش از بوشهر به تهران آمده؛ بعد از اینکه شوهرش را به جرم قاچاق زندانی کردند.
می‌گوید: «روستای ما خیلی کوچک بود. هر کاری می‌کردیم، یک حرفی می‌زدند. خب نمی‌شد که بیکار ماند. ما هم باید چیزی برای خوردن دست و پا می‌کردیم. تصمیم خودم رو گرفته بودم. به اندازه چهار تا بلیت برای خودم و بچه‌هام پول جور کردم و اومدیم تهران. تنهای تنها. بدون هیچ دوست و آشنایی. روزهای سختی بود. از دستشویی پارک‌ها بگیر تا مسجد و امامزاده مجبور بودیم شب‌ها رو هر جا که فکرش رو کنی سر کنیم.»

به اینجا که می‌رسد، آهی می‌کشد. انگار دلش می‌خواهد همان‌طور که سرش را به دیوارهای سنگی مترو تکیه داده آرام اشک بریزد، اما مدت‌هاست که اشکش خشک شده. اشک‌هایش را خیلی وقت پیش ریخته، همان وقتی که گفتند شامل حمایت و این جور چیز‌ها نمی‌شود. همان وقت که گفتند کاری از دستشان بر نمی‌آید و بهتر است برگردد !

ادامه می‌دهد: «چند شب هم رفتیم گرماخانه، اما بچه‌ها را آنجا راه نمی‌دادند و دردسرش زیاد بود. به هر جایی که فکرش را می‌کردم، سر زدم، اما همه جواب سربلا می‌دادند. بهزیستی گفت چون شوهرت زنده است، سرپرست خانوار نیستی، کمیته امداد گفت زمان می‌برد تا به پرونده رسیدگی کنند و تازه ما فقط کمک غیرنقدی می‌کنیم و نمی‌توانیم برایت خانه جور کنیم. صندوق‌های خیریه، مسجد و شهرداری هر جا که فکرش را کنی....»

مکث کوتاهی می‌کند و می‌گوید: «خلاصه زیاد طول نکشید تا بفهمم کمک به زن‌های تنها و حمایت و از این حرف‌های قشنگ فقط حرف است. خودم دست به زانو زدم و بلند شدم. چند تکه طلای سبک داشتم. آنها را فروختم و از این خرت و پرت‌ها خریدم. با سود کمی کنار خیابان می‌فروختم. الان هم دو سالی می‌شد که اومدم توی مترو. پولش زیاد نیست اما اونقدری هست که خودم و بچه‌هام گرسنه نمونیم. نمی‌دونم چرا باید با ترس و لرز یه لقمه نون دربیاریم و اصلا چرا ما رو می‌گیرن. آنقدر که رفتم و اومدم جنس‌هامون رو بردن دیگه خسته شدم.»
چراغ‌های قطار تونل تاریک را روشن می‌کند. واگن‌ها به سرعت از پس هم می‌گذرند و قطار در سکو توقف می‌کند. کیسه‌اش را بلند می‌کند و در حالی که به طرف در واگن بانوان می‌رود، با نگاه سرد و بی‌رمقش دوباره نگاهی به من می‌اندازد و می‌گوید: «نمی‌دونم اینها رو برای چی پرسیدی، اما تو رو جون عزیزات برام دردسر نشه.»

این را می‌گوید سوار می‌شود، در حالی که کیسه بزرگ را به سختی داخل واگن شلوغ جا می‌کند....

قصه تکراری حمایت


وقتی حرف از زنان سرپرست خانوار می‌شود، اصلا نمی‌دانیم از کجا باید شروع کنیم. نه اینکه حرفی برای گفتن نباشد، بلکه به این دلیل که تمام حرف‌ها بدون شنیده شدن، فقط و فقط گفته می‌شود. چه کسی است که زنی را که تنها یا با چند فرزند ناچار است بدون حضور مردش زندگی را سر کند، سراغ نداشته باشد؟ تازه بیشتر این زنانی که احتمالا آشنای چند نفر از ما هستند، شاید حداقل شغل و درآمدی هم داشته باشند. اما قسمت تکراری و دردآور از جایی آغاز می‌شود که بیش از نیمی از این دو میلیون و چند هزار زن سرپرست خانوار هنوز و با وجود تمام شعارهای خوشایندی که درباره حمایت از آنها سر داده می‌شود، بیکار هستند.

سازمان بهزیستی و کمیته امداد تنها بخشی از این بیکاران را تحت پوشش قرار می‌دهند. طبق قانون، مقرری زنان سرپرست خانوار باید معادل 40درصد حداقل دستمزد باشد، اما پرداختی سازمان بهزیستی و کمیته امداد به این زنان حتی برابر نیمی از این مبلغ هم نیست.
بیشتر این زنان به امید پیدا کردن شغل و درآمد راهی شهر‌های بزرگ مثل تهران می‌شوند، اما با توجه به هزینه‌های نجومی این کلانشهر مشکلات آنها با وجود بیکاری و عدم حمایت‌های قانونی دوبرابر می‌شود. بر اساس محاسبات سالنامه آماری شهرداری ‌تهران، حداقل هزینه ماهانه خانوارهای ساکن تهران، رقمی معادل یک میلیون و 216 هزار تومان است؛ به‌طوری که هزینه سالانه خانوارهای مناطق شهری تهران حداقل 14 میلیون و 600 هزار تومان برآورد شده است.

هزینه زندگی در تهران از زندگی در سایر شهرها کمی بیشتر است، با این حال از آنجا که بخش اعظم زنان سرپرست خانواده شهرنشین‌اند و بیش از نیمی از آنان بیکار و نیازمند کمک‌‌های دولتی هستند، مقایسه ارقام ارائه‌شده توسط شهرداری تهران و کمک‌های کمیته امداد و سازمان بهزیستی، دو نهاد مسئول رسیدگی به زنان سرپرست خانواده، تصویری از فقر فزاینده خانواده‌های زن سرپرست به دست می‌دهد.


آمارهایی که هنوز درجا می‌زنند

در حالی که آمار طلاق، مرگ و میر و از همه مهم‌تر بالارفتن سن ازدواج با سرعت سرسام‌آوری رو به افزایش است، آمار زنان سرپرست خانوار به کندی رو به جلو می‌رود؛ واقعیت دردناکی که حکایت از آمارهای خیالی و غیرواقعی دارد. تقریبا یکی از آخرین آمارهای رسمی که درباره تعداد این زنان اعلام شده است به سال 1385 برمی‌گردد؛ سرشماری که در آن تعداد این زنان یک میلیون و 641 هزار و 44 خانوار اعلام شده بود که از این تعداد هم تنها پنج‌ درصد تحصیلکرده و مابقی بی‌سواد یا با تحصیلات ابتدایی عنوان شده بودند. اما امروز با گذشت بیش از شش سال و بر اساس آمار منتشرشده در سایت مرکز آمار ایران، نتایج سرشماری عمومی و نفوس مسکن سال ۹۰ نشان می‌دهد تعداد این خانوارها به دو میلیون و ۵۴۸ هزار و ۷۲ رسیده است؛ رقمی که تقریبا با 1/12 درصد کل خانوارهای کشور برابری می‌کند.
حالا ابعاد جدیدی از این بحران اجتماعی ترسیم شده؛ زنگ خطری که صدای بلند و گوش‌خراشش مدت‌هاست شنیده شده و ظاهرا خیلی‌ها دیگر به شندین صدایش عادت کرده‌اند.

جمعیت خانوارهای زنان سرپرست خانوار در طول پنج سال به بیش از ۹۰۰هزار خانوار افزایش یافته است، اما همزمان با این افزایش باورنکردنی، تعداد زنان تحت پوشش سازمان‌های حمایتی به این میزان افزایش نیافته است و فهرست نه چندان بلندبالای سازمان‌های مربوطه همچنان آمارهای قبلی را به دوش می‌کشند.

این موضوع پابه‌پای پیچیده‌تر شدن این بحران؛ یعنی کاهش چشمگیر میانگین سنی این زنان، چالش‌های جدیدی را پیش روی جامعه قرار می‌دهد. متاسفانه آمارهای پراکنده و البته غیررسمی نشان می‌دهد سن زنانی که به ناچار بدون سایه‌ای مردانه باید بار زندگی را به دوش بکشند، به‌شدت در حال کاهش است؛ سنی که این روزها در خوش‌بینانه‌ترین حالت امیدوارند در همان 28 سال باقی بماند.

روز به روز خانواده‌های بیشتری طعم تلخ اداره شدن با دستانی زنانه را تجربه می‌کنند و این تکثیر زنان سرپرست با چنان سرعتی رو به جلو می‌رود که پیش‌بینی‌ها می‌گوید با این سیاست‌ها تا چند سال نه چندان دور آینده، تعداد زنان سرپرست خانوار به بیش از پنج میلیون نفر خواهد رسید.

مستمری می‌دهیم اما توانمند نمی‌کنیم

سیدحسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درباره وضعیت معیشت زنان سرپرست خانوار می‌گوید: یکی از پدیده‌هایی که همه جوامع داشته‌اند، دارند و خواهند داشت موضوع زنان سرپرست خانوار است. همین‌طور که مشاهده می‌کنیم در محورهای سرشماری هم به همین منوال است. در آخرین سرشماری که در سال 1390 صورت گرفت، جمعیت خانواده‌هایی که با سرپرستی زنان اداره می‌شود، بالغ بر 5/2 میلیون خانوار محاسبه شد، در حالی که این تعداد در سال 1385 یک‌میلیون و 600 هزار خانواده بودند.

تقریبا جمعیت این زنان که 55 درصد بود در سرشماری سال 90 به 85 درصد افزایش یافته است. این اتفاق در یک فاصله پنج ساله رخ داده است. اما در یک فاصله 10 ساله یعنی از سال 75 تا 85 خانوارهایی که توسط زنان سرپرست خانوار اداره می‌شد، رشد 38درصدی داشت. نتیجه‌گیری از این آمارها این است که در گذشته در یک فاصله 10ساله خانوارهای با سرپرستی زنان 38درصد رشد داشته، اما در یک بازه پنج ساله 55درصد افزایش یافته، که خب این موضوع دلایل مختلفی مثل افزایش طلاق، مرگ و میر و افزایش ازدواج دیرهنگام و... را دارد.
این افزایش قابل توجه آمار از طرفی نشان‌دهنده گرایش زنان به زندگی‌های مجردی است که به عبارتی یکی از ویژگی‌های جوامع در حال توسعه است. یا دخترانی که به دلایلی مثل طلاق یا افزایش سن ترجیح می‌دهند جدا از خانواده‌هایشان زندگی کنند. خب در واقع این رقم عمیقا رقم بالایی است و با توجه به حساسیتی که در جامعه ما نسبت به زنان و دختران وجود دارد، باید تامل بیشتری نسبت به آن صورت گیرد.

این کارشناس و فعال زنان در این خصوص می‌گوید: ما در قانون هم مصوبه‌ای در خصوص تامین زنان و کودکان بی‌سرپرست داریم که بر اساس این مصوبه از این زنان حمایت می‌شود. از طرف دیگر تقریبا یکی از بیشترین افرادی که زیر چتر حمایتی سازمان بهزیستی و کمیته امداد و سایر نهاد‌های حمایتی هستند، زنان سرپرست خانوار هستند. در دولت‌های اخیر هرچند سقف مستمری ماهیانه این زنان افزایش یافته اما با این وجود هم مبلغ 45 هزار تومان واقعا پاسخگوی زندگی امروز برای این زنان نیست.

شاید در کنار آن هم طرح‌هایی مثل مسکن، اشتغال و بیمه در نظر گرفته شده باشد اما با این همه این طرح‌ها هم پاسخگو نیستند. نکته دیگری که درمورد زنان بسیار مهم است، چسبندگی ایجاد شده به سازمان‌های حمایتی است. یعنی حتی زمانی که فرصت‌های شغلی برایشان ایجاد می‌شود باز حاضر نیستند از چتر حمایتی این سازمان‌ها خارج شوند و شاید یکی از دلایلی این برنامه‌ها برای توانمندسازی این گروه به نتیجه نمی‌رسد همین موضوع باشد. همان طور که در قانون برنامه پنجم هم اشاره شده، هر ساله باید 10درصد از جامعه هدف و افراد تحت پوشش سازمان‌های حمایتی توانمند شوند.

موسوی‌چلک درباره مشاغل کاذبی که اکثر زنان سرپرست خانوار به ناچار به آنها روی می‌آورند نیز می‌افزاید: در واقع توانمندسازی فقط اشتغال نیست. اگر مددجو توانایی زندگی اجتماعی و برقراری مهارت ارتباطی را نداشته باشد، حتی اگر در ظاهر هم توانمند شده باشد، باز قادر به زندگی مستقل از نهاد‌های حمایتی نیست. باید با نگاه جدیدی به این موضوع رسیدگی شود. صرف اشتغال و مسکن برای این زنان کافی نیست تا بگوییم آنها را توانمند کرده‌ایم. ما واقعا به‌طور جدی نیاز به بازنگری در این حوزه داریم. ضمن اینکه ما در حال حاضر به‌خاطر تحریم‌ها شرایط سختی را طی می‌کنیم که خب این زنان هم از این سختی مبری نیستند، چرا که این گروه از این شرایط، هم تاثیر می‌پذیرند و هم بر آن تاثیر می‌گذارند و به هیچ عنوان نمی‌شود این واقعیت را کتمان کرد.

حامیان همیشه غایب
زمانی که صحبت از مسئولان و متولیانی می‌شود که مثلا در تعریف وظایف و چارت مسئولیت‌های سازمانی‌شان، حمایت از زنان سرپرست خانوار هم دیده می‌شود، فهرست طولانی اقدامات، راهکارها و برنامه‌هایی که برای این قشر به چشم می‌خورد، خیال خوشی را از ذهن می‌گذراند. خیال شیرین احساس مسئولیت. سازمان‌ها و نهاد‌های متولی و حامی مثل وزارت رفاه، سازمان بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی و در سال‌های اخیر هم شهرداری نهادهای مسئولی هستند که اگر پای صحبت مقام‌های مسئول‌شان در مورد زنان سرپرست خانوار بنشینیم، شاید ساعت‌های متوالی هم برای شنیدن اقدامات‌شان کم باشد؛ اقداماتی که به قول خودشان همچنان در حال بازنگری و جامع‌تر شدن است.

اما راه رسیدن به واقعیت این زنان از لابه‌لای این آمارهای کاغذی زیاد طولانی نیست؛ آمارهایی که حتی پاسخگوی آنهایی که با پای خودشان مقابل در این سازمان‌ها می‌روند هم نیست، چه برسد به آنهایی که در کوچه‌پس‌کوچه روستاهایی محروم به امید قانون و مصوباتی نشسته‌اند که شاید روزی شامل حال آنها هم شود.

بله، سازمان‌ها و نهاد‌های مسئول در زمینه حمایت و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار کم نیستند. اما با تمام زیاد بودن خودشان و بودجه‌هایشان هنوز دردی از این زخم اجتماعی درمان نکرده‌اند. درست در همین لحظه بیش از پنج میلیون زن سرپرست خانوار - تازه براساس آمارهای اعلام شده - در کشور وجود دارد، اما سازمان بهزیستی آن‌طور که مسئولان سازمان بهزیستی می‌گویند اکنون ۱۷۴ هزار زن بی‌سرپرست تحت پوشش این سازمان هستند و از سوی دیگر بنا به گفته مسئولان کمیته امداد امام خمینی(ره) یک میلیون و ۳۰ هزار نفر از این زنان نیز از حمایت‌های این نهاد حمایتی برخوردار هستند.

با یک حساب سرانگشتی مشخص می‌توان گفت؛ بیش از یک میلیون و ۳۰۰هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که تحت پوشش هیچ کدام از سازمان‌های حمایتی قرار ندارند و به عبارتی از مجموع زنان سرپرست خانوار تنها 48 درصد تحت حمایت سازمان بهزیستی و کمیته امداد هستند.

هرچند سازمان بهزیستی کشور با هدف فراهم کردن زمینه‌های استقلال و خودکفایی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، ‌آموزشی و تربیتی و در نهایت بازتوانی و توانمندسازی خانواده‌های نیازمند شکل گرفته است، اما در عمل چندان در زمینه زنان سرپرست خانوار موفق عمل نکرده است.

مهم‌ترین اقدام بهزیستی در زمینه حمایت از زنان سرپرست خانوار، مستمری و کمک‌های موردی در زمینه درمان، ازدواج، تحصیل فرزندان، تهیه کالاهای اساسی، تامین مسکن، بهبود تغذیه اعضای خانواده‌ها و... است.

مستمری پرداختی به این زنان از سوی سازمان بهزیستی ماهانه فقط 54 هزار تومان است. مستمری که از انتظار 38 هزار زن پشت درهای بهزیستی برای پذیرفته شدن در چتر حمایتی این سازمان و دریافت مستمری خارج است. به گفته معاون اجتماعی سازمان بهزیستی، این سازمان درخصوص حمایت از زنان سرپرست خانوار از برنامه چهارم توسعه عقب است و این موضوع به دلیل کمبود اعتبارات است.

گرچه این سازمان تاکنون تلاش زیادی جهت توانمند کردن این افراد انجام داده است اما گاهی برخی مسائل بسیار مشکل‌آفرین می‌شوند، ازجمله: وجود موانع جهت دریافت تسهیلات بانکی از جمله ضامن، مقرارت سخت، قوانین و...، عدم آشنایی تعدادی از زنان با حرفه یا مهارتی خاص، ضعف دانش و مهارت‌های لازم در جهت شناسایی مناسب بازار و ارائه محصولات تولیدشده و عدم استقبال و مشارکت در برنامه‌های اشتغال‌زایی برخی از افراد تحت پوشش به‌دلیل وجود سایر مشکلات و نگرانی‌های موجود در خانواده مثل نگهداری فرزندان، ادامه تحصیل و.....

***
کمیته امداد امام خمینی (ره) نیز نهاد دیگری است که تا حدودی از این زنان حمایت می‌کند. زنان سرپرستی که به کمیته امداد مراجعه می‌کنند معمولا از مشکلات زیادی برخوردارند و کمیته امداد نیز مطمئنا در جهت پاسخگویی به تمام نیازهای آنها دچار مشکل است و نتوانسته به اهداف تعریف‌شده خود در جهت توانمندسازی این افراد برسد؛ اهدافی مثل خوداشتغالی یا خودگردانی خانواده. این زنان بسیار آسیب دیده‌اند و اقدام جدی در این زمینه صورت نگرفته است.

نکته جالب اینکه، زمانی که از کمیته امداد در این خصوص سوال می شود، آنها کمی بودجه را مطرح می‌کنند و این امر خود جای تامل دارد که چرا این نهاد با چنین درآمد سالیانه‌ای که درآمد میلیاردی صندوق‌های صدقات تنها بخش کوچکی از آن است، برای کمک به زنان سرپرست خانوار با بحران کمی بودجه روبه‌رو است! البته تمام اینها در حالی است که خود مسئولان کمیته امداد نظری متفاوت دارند و معتقدند کارهای ویژه و اثرگذاری صورت گرفته است.
با توجه به اینکه کمیته امداد یکی از بزرگ‌ترین متولیان حمایت و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در کشور است، در حال حاضر چیزی نزدیک به 21 هزار خانوار که 48 درصد آنها زنان سرپرست هستند، تحت حمایت این نهاد قرار دارند؛ حمایت‌هایی بر چهار محور توانمندسازی، اشتغال، ارائه خدمات تخصصی و بحث بیمه‌های اجتماعی، البته با اولویت توانمندسازی.

این نهاد در ظاهر حمایت‌های دیگری برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار انجام داده است؛ همچون معافیت از سربازی یکی از پسران بالای 18 سال که البته تنها زنانی که مطلقه هستند یا همسرشان فوت کرده، می‌توانند از این خدمت استفاده کنند یا آموزش آنها که از طریق معرفی به کار یا پرداخت وام اشتغال صورت می‌گیرد.

هرچند به تازگی مدیر حوزه حمایت و سلامت کمیته امداد امام خمینی(ره) گفته بود که در کنار فعالیت‌های کمیته امداد در جهت توانمندسازی این افراد تصمیم دارند برای پیگیری مناسب‌تر و خدمات‌دهی بهتر، دبیرخانه‌ای دائمی تشکیل دهند، اما در عمل دبیرخانه دائمی نیز درد چندانی از این زنان درمان نکرد.

طرح بیمه‌های اجتماعی و مسکن مهر از دیگر اقدامات حمایتی این نهاد بود که طرح بیمه‌های اجتماعی برای تمام زنان زیر 50 سال سرپرست خانوار در کل کشور اجرا می‌شود و همچنین تمام کسانی که در طرح‌های اشتغال حضور یابند مشمول بیمه اجتماعی طرح اشتغال می‌شوند.

***

با وجود اینکه کمیته امداد و بهزیستی تعدادی از زنان سرپرست خانوار را تحت پوشش قرار داده‌اند، طی چند سال اخیر مرکز امور زنان شهرداری نیز به کمک زنان سرپرست خانوار آمده تا بتواند باری را از دوش این خانواده‌ها کم کند.
اما نکته عجیب و البته مبهم حمایت شهرداری از این زنان نحوه احراز هویتی زنان سرپرست خانوار است. تمامی ‌اطلاعات زنان سرپرست خانوار از سازمان‌های متولی مانند بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) استعلام می‌شود و فقط در شرایطی زنان سرپرست خانوار پذیرش می‌شوند که تحت پوشش هیچ کدام از این سازمان‌ها نباشند.

بعد از تایید اطلاعات زنان ثبت‌نام شده، شهرداری تهران به‌عنوان اینکه شهروندی در این شهر زندگی می‌کند که خود خانواده را سرپرستی می‌کند و هیچ نهاد حمایتی نیز از او حمایت نمی‌کند، وارد عمل می‌شود، اما سوال مهم اینجاست که زنانی که حتی مشمول حمایت‌های سازمان‌های متولی اصلی نشده‌اند، چقدر می‌توانند به حمایت سازمانی همچون شهرداری امیدوار باشند؟

به گفته معاون ستاد توانمندسازی شهرداری، تاکنون مشخصات 16 هزار زن سرپرست خانوار در سامانه اطلاعاتی این ستاد ثبت شده که البته برای این افراد مقرری ماهانه‌ از سوی شهرداری داده نمی‌شود و تنها به مناسبت‌های مختلف کارت‌های هدیه به آنها داد می‌شود.

بهارستان‌نشین‌ها هم راه به جایی نبردند
سال گذشته مرکز پژوهش‌های مجلس پیشنهاد داده بود برای بهبود وضعیت زنان سرپرست خانوار بهتر است که امورحمایتی این زنان در یک سازمان متمرکز شود. در ادامه گزارش مجلس آمده بود که آمارها بیانگر این است که درصد این زنان از ۴/۸ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۵/۹ درصد در سال ۱۳۸۵ افزایش یافته است.
حمایت از این قشر زنان در قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس وجود دارد، اما قوانین این زنان را به دو دسته زنان دارای درآمد و زنان بدون درآمد تقسیم می‌کند.

بر اساس این گزارش، هرچند قوانین مصوب بیشتر سعی در ایجاد راهبرد حمایتی از این زنان دارد اما ماده قانونی مشخصی برای پر کردن خلاء عاطفی این زنان وجود ندارد، در حالی که یکی از دغدغه‌های تمام این زنان ترس از تنهایی خود در آینده است و فقط در انتهای بند «۲» ماده (۴) قانون تامین زنان و کودکان بی‌سرپرست در زمینه به وجود آوردن زمینه ازدواج و تشکیل خانواده اشاره‌ای کوتاه شده است.

مرکز پژوهش‌های مجلس پیشنهاد داده بود برای حل مشکلات زنان سرپرست خانوار، کلیه امور حمایتی و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست در یک سازمان متمرکز شود و بانک اطلاعاتی این زنان نیز در سطح کشور جمع‌آوری شود، چرا که این اقدامات باعث تمرکز کلیه فعالیت‌های حمایتی و توانمندسازی و همچنین مانع از موازی‌کاری‌ها می‌شود.

با گذشت یک سال از ارائه این پیشنهاد و رشد بی‌وقفه آمار این زنان، هنوز طرح‌هایی از این دست در کنار بقیه مصوبات قانونی برای حمایت از این زنان، در مجلس خاک می‌خورد. اما در کمال تعجب هنوز هم مسئولان دم از توانمند شدن این زنان می‌زنند.

منبع: هفته نامه متن

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار