گفتگو خبرنگار پانا با آزاده جنگ تحمیلی
ساخت تلسکوپهای کارتنی برای خواندن نماز جماعت
خبرگزاری پانا : آزاده 8 سال جنگ تحمیلی گفت : با توجه به اینکه عراقیها از خواندن نماز جماعت جلوگیری میکردند موقع نمازجماعت و عبادت تلسکوپهایی از کارتن وآیینه درست کرده واز پشت شیشه مراقب عراقی ها بودیم تا بقیه اسرا نماز جماعت بخوانند.
سعید دری گیو در گفتگو با خبرنگار پانا گفت : سال ۶۲ برای خدمت سربازی به جبهه اعزام شدم و در سال ۶۴ در حلبچه عراق به اسارت گرفته شدم در ابتدا من را به اردوگاه رومادی عراق بردن و بعد از یک سال به اردوگاه عنبر منتقل شدم و به مدت ۵ سال در این اردوگاه اسیر ودر سال ۶۹ سومین گروه آزاده به میهن اسلامی بودیم .
وی به حوادث تلخ و شیرین اسارت اشاره کرد و گفت : تلخترین حدثه اسارتم شنیدن خبر فوت امام خمینی (ره) بود که تمام اسرا را متاثر کرد و به مدت چندین روز بطور مخفیانه اسرای ایرانی عزاداری می کردند.
دری با بیان این مطلب که عراقیها به طور وحشیانه با اسرا برخورد می کردند اظهار کرد : هر زمانیکه ایرانیها عملیاتی انجام می دادند شب بعد به بندها حمله میکردند وتا صبح چندین با اسرا را با باتون کتک کاری می کردند.
وی ادامه داد : اسرا چون متوجه میشدند که ایرانیان عملیات داشته و در این عملیات پیروز شدند ناراحت نشده بلکه با خوشحالی نماز شکر می خواندند.
دری گیو روحیه اسرا را وصف ناپذیر عنوان کرد وافزود : روحیه آزادگی اسرا عراقیها را عصبانی میکرد و هیچوقت نمیتوانستند در صنوف اسرا نفوذ کنند و سربازهای عراقی اقرار می کردند که شما اسیر نیستید بلکه ما اسیر شما هستیم.
آزاده ۸ سال جنگ تحمیلی گفت : با توجه به اینکه عراقیها از خواندن نماز جماعت جلوگیری میکردند موقع نمازجماعت و عبادت تلسکوپهایی از کارتن وآیینه درست کرده واز پشت شیشه مراقب عراقی ها بودیم تا بقیه اسرا نماز جماعت بخوانند.
وی افزود : مهمترین عاملی که اسرا را محکم و با اراده نگه داشت نماز وقرآن و توکل برخداوند بود.
این آزاده در رابطه با حال و هوای زمان آزاد سازی اسرا اشاره کرد وافزود: یک شب صلیب سرخ وارد اردوگاه شد واز اسراء نام نویسی کرد گفت فردا صبح به سوی مرزهای روانه خواهید شد و اسرا با شنیدن این خبر تا صبح نخوابیدن وبه همدیگر نامه ویادگاری میدادند.
وی افزود : ساعت ۱۴ به مرز رسیدیم و وقتی که چشمان به ایرانیان افتاد از خوشحالی اشک شوق می ریختیم ووقتی با استقبال هموطنان روبه رو شدیم خستگی و رنج چندساله از تن هایمان بیرون رفت.
دری گیو در پایان گفت : به خود می بالم که توانستم به وظیفه ی مهمی که برای حفاظت از مرزها بر دوش داشتم تا پای جان دفاع کنم و برهمه جوانان مسلمان ایرانی واجب است که تا آخرین قطره خونشان از مهین اسلامی خود دفاع کنند واجازه ندهد که یک وجب از خاک به دست نامحرمان و متجاوزگران بیفتn.
خبرنگارپانا شریفی
ارسال دیدگاه