بر معتادان کمپ «اخوان» چه میگذرد؟
تهران (پانا) - اینجا صفادشت شهرستان ملارد است. از یکی از کوچههای فرعیاش که بگذری به دیواری طولانی و پیچ در پیچی میرسی که با اسپری روی آن نوشته شده «اخوان». «اخوان» نامی آشناست برای معتادان. اینجا مکانی است برای جمعآوری و بازپروری معتادان متجاهر از کف خیابانهای تهران.
شنیدن نام کمپهای ترک اعتیاد همیشه تصویری در ذهن انسان ایجاد میکند که در آن معتادان کنار هم خوابیده و بیحال و گرسنه رها شدهاند، اما پشت دیوارهای کمپ «اخوان» خبرهای دیگری است.
حیاط آرام و بیسروصدای کمپ نشان میدهد که مددجویان به علت گرمای زیاد به آسایشگاه پناه آوردهاند. گرمای هوا در سالنهای پیچ در پیچ کمپ کلافه کننده است و این شاید بزرگترین ضعف کمپ اخوان باشد. فضا ولی آرام است. در اولین نگاه، همه چیز در«اخوان» تمیز و مرتب به نظر میرسد. لباس همه مددجویان یک دست آبی رنگ و تمیز است. تختها مرتب و دیوارها و حتی کف آسایشگاهها نیز تمیز است. تعدادی از مددجویان دراز کشیده، تعدادی در حال حرف زدن و تعدادی هم در حال راه رفتن هستند. چهرههایشان درد بیامان اعتیاد را حکایت میکند و غمی که در عمق نگاهشان فریاد میزند.
«اخوان» نام مرکزی برای نگهداری معتادان متجاهر است و نکته جالب ماجرا اینجاست که برخی معتادان حاضر در این کمپ متجاهر و کارتن خواب نیستند. حجت یکی از معتادان در حال درمان این کمپ، روزی کارمند یکی از برندهای مطرح لوازم خانگی بوده و وضع مالی مناسبی دارد. چهرهای خندان دارد و امید در عمق نگاهش موج میزند. از آمدنش به«اخوان» میگوید: «فکر نمیکردم به همین راحتی گرفتار شم. برای خرید مواد رفتم که مامورا ریختن و همه رو جمع کردن. سر و وضعم خیلی مرتب بود اما با مواد گرفتنم. اولش خوشحال شدم و به خودم گفتم ما رو میبرن دادسرا و فردا آزادم و برمیگردم خونه. چون زیر یک گرم مواد دستم بود اما ما رو بردن کلانتری. تازه به خودم اومدم که اوضاع از چه قراره.» حجت که عاشق همسرش بوده و در ۱۷ سالگی ازدواج کرده از روزهای عاشقیاش میگوید: «۳۲ سالمه. ۱۷ سالگی ازدواج کردم. یه پسر ۱۲ ساله دارم. خیلی زنم رو دوس داشتم اما به مشکل برخوردیم. طلاق گرفتیم. خیلی وابسته بودم. نمیتونستم تحمل کنم. گوشهگیر شدم. از خونه بیرون نمیرفتم. دو تا از بچههای محل پاپیچ شدن، یکی از دوستام اومد پیشم و گفت انقدر خودت رو داغون نکن. بیا این رو بکش، آروم میشی.»
حجت، دوره ۶ ماهه حضورش در کمپ کمتر از دو هفته دیگر به پایان میرسد. با اینکه عمر اعتیادش فقط سه ماه بوده اما از اینکه پاک شده خیلی خوشحال است. «با شیشه شروع کردم. یک ماه مصرف کردم. بعد ماده مصرفیم رو تغییر دادم و دو ماه هم تریاک کشیدم که این اتفاق افتاد و اومدم کمپ. اون روزها رو اصلا دوست نداشتم. آخه من رو چه به مواد. خیلی خوشحالم و خدا رو شاکرم که به روزای اول برگشتم.»
امین هم جوان دیگری است که متجاهر نیست و اکنون در کمپ حضور دارد. مغازه دارد. تحصیلات دانشگاهی دارد «توی خونواده ما هیچکی اهل مصرف مواد نبود. پدرم برام سرمایه جور کرد تا تونستم مغازه بخرم. ۲۷ سالم بود که ازدواج کردم. یکی از کارگرایی که برام کار میکرد، شیشه مصرف میکرد. یه روز به من تعارف کرد. وقتی مصرف کردم حال خوبی داشتم اما فکر نمیکردم معتاد بشم. یک حسی داشت که دوست داشتم بازم مصرف کنم. بعد از مدتی هروئین و شیشه رو باهم مصرف میکردم. یه روز برای خرید مواد رفته بودم شوش که اونجا مامورا ما رو دستگیر کردند.»
امین در پاسخ به این پرسش که تاکنون اقدام به ترک مواد کرده، با چشمانی که اشک در آن حلقه بسته بود، گفت: «چشم باز کردم دیدم همه زندگیم رو یکجا با هم از دست دادم. زنم طلاق گرفت و دخترم رو با خودش برد. الان دیگه جایی توی خونوادم ندارم. چهارماهه توی کمپ هستم. دومین باره که اومدم کمپ. متادون مصرف میکنم. دفعه اول وقتی میخواستم با زنم آشتی کنم قول دادم ترک میکنم اما نشد که نشد. وسوسه شدم و دوباره روز از نو، روزی از نو. امیدوارم که اینبار بتونم پاک بشم.»
مجتبی مردی ۳۵ ساله که ۵۰ ساله به نظر میرسد. رنگ صورتش زرد و مریض به نظر میرسد. موهایش سفید و در دهانش دندانی وجود ندارد. چهرهاش نشان میدهد که اعتیاد شیره جانش را کشیده است: «امان از دروازه غار که جوانیام را ازم گرفت. ۱۸ سالم بود. بعد از مدرسه دیگه درس نخوندم. یه کارگاه نجاری توی محله بود که اونجا مشغول شدم. کمکم توی جمع کارگرا با تریاک آشنا شدم.»
روی دستش خالکوبیهای بهم ریختهای دارد که قدیمی است «مصرفم رو از تریاک شروع کردم. ۲۰ سالم بود ولی فکر نمیکردم درگیر شم. تا الان ۶ بار برای ترک اقدام کردم اما موفق نشدم. ۱۵ ساله که هیچی از زندگی نفهمیدم. همه چی رو از دست دادم. جوونیم، زندگیم، همسرم، کارم. به کارتن خوابی رسیده بودم. یه مدت آشغال جمع میکردم تا خرج موادم رو تامین کنم. دیگه جایی رو نداشتم برم. با چند تا معتاد توی رباط کریم آشنا شده بودم. یه روز داشتیم مصرف میکردیم که ما رو گرفتن و آوردن اینجا. نمیدونم آخرش چی میشه. چیزی برای از دست دادن ندارم. اینجا رفتار مددکارا با ما خوبه، تازه اومدم. چند ماه میمونم اینجا، ولی بعد از اینجا دیگه نمیدونم کجا باید برم.»
سیدمحمد ۳۳ ساله است، با موهای جوگندمی، صورتی بسیار لاغر و استخوانهای بیرون زده: «۱۰ سال مصرف موادمخدر داشتم. همه جور مواد رو مصرف کردم. دوساله که با مصرف متادون پیشگیری میکنم. دلم میخواد حالا که اومدم کمپ، آخرین باری باشه که اینجا رو میبینم. دلم نمیخواد رها بشم. دوست دارم انقدر اینجا بمونم تا پاک شم.» وقتی از اوضاع کمپ سوال میپرسم نگاهی میکند و دور میشود.
اما این همه ماجرای مرکز اخوان نیست. در گوشهای دیگر معتادن در حال بهبود؛ مشغول حرفهآموزی هستند. پیرمردی با چرخ خیاطی سرگرم دوختن است. از روزهای اعتیادش میگوید که ۲۵ ساله تجربه مصرف دارد: «هروئین و شیشه مصرف میکنم. توی این سالها پنج شش بار ترک کردم. اما چون جا و مکان ندارم هر بار وسوسه شدم.» نامش را میپرسم جوابی نمیدهد. «سه تا بچه دارم. زنم طلاق گرفت. خونه به نام زنم بود. همه چی رو با خودش برد. ۱۵ ساله که ندیدمشون.» ساکت میشود و سرش را پایین میاندازد «توی این سالها بیشتر زندان بودم. اولین باره که اومدم کمپ. نیروی انتظامی ما رو از رباط کریم جمع کرد آورد اینجا. الان متادون مصرف میکنم. اگه از اینجا بیرون بیام دیگه جایی رو ندارم. بازم همین روزها تکرار میشه.»
مرکز بازپروری «اخوان» که از سال ۹۲ تحت عنوان مرکز نگهداری معتادان متجاهر فعالیت خود را آغاز کرده است اکنون در ۵ فاز فعالیت میکند و در هر فاز خدماتی به معتادان در فرآیند درمان و بهبود ارائه میشود. فرزانه جوادی، معاون توسعه و پیشگیری بهزیستی استان تهران در این باره میگوید: «مرکز کاهش آسیب ماده ۱۶ (نگهداری و ساماندهی معتادان متجاهر) «اخوان» با ظرفیت ۱۴۹۰ نفر احداث شده است که اکنون ۱۳۲۳ مددجو در آن تحت درمان هستند که ۹۵۹ مددجو از شهر تهران غربالگری شدهاند که خدمات مددکاری، روانشناختی، درمانی، آموزشی به این افراد ارائه میشود و ۳۶۴ نفر از شهرستانهای غرب استان تهران پذیرش شدهاند.»
به گفته جوادی، پس از اینکه معتادان مراحل ترک اعتیاد را طی کردند درخصوص میزان توانمندسازی و جامعهپذیری آنها اقداماتی انجام میشود و پس از آن با مددجو و خانواده ارتباط مستمر برقرار میشود تا فرد بتواند بعد از بازگشت از حمایت خانواده خود برخوردار شود.
قاسمی، پزشک حاضر در کمپ نیز میگوید: « فاز سوم«اخوان»، فاز ورودی معتادان است. ظرفیت پذیرش در این فاز حدود ۴۰۰ نفر است. در واقع ابتدا که معتادان از سوی نیروی انتظامی دستگیر میشوند در این فاز مستقر میشوند. شماره تماس آنها دریافت میشود و با خانواده آنها ارتباط گرفته میشود. بین یک تا دو ماه دوره سمزدایی طول میکشد و اقدامات خاصی برای آنها انجام میشود و بعد از دو ماه به فازهای دیگر میروند.»
او با بیان اینکه معتادان متجاهری که در«اخوان» حضور دارند یا از شهر تهران یا از غرب استان تهران جمعآوری میشوند، میگوید: «از ابتدای ورود تا مرحله غربالگری پزشک حضور دارد و اگر معتادان دارای بیماری باشند که شرایط ماندن در مرکز را نداشته باشند، در مرکز پذیرش نمیشوند. ممکن است زخم بازی داشته باشد که طبق پروتکل نتوانیم پذیرش کنیم.»
قاسمی با اشاره به مدت زمان حضور معتادان در کمپ«اخوان» میگوید: «ابتدا حضور معتادان در کمپ ۳ ماه است و یک دوره ۳ ماهه نیز با حکم قاضی قابل تمدید است و معتادان میتوانند ۶ ماه در کمپ حضور داشته باشند. بابت ورود پولی دریافت نمیشود. اکنون حدود ۳۴۰ نفر از معتادان در«اخوان» متادون مصرف میکنند. آنهایی که مخدر شیشه مصرف کنند نیازی به متادون ندارند و آنهایی که مایل به مصرف متادون نباشد با اقدامات روانشناسی به فرایند ترک آنها کمک میشود. اگر متادون مصرف نکنند به فاز یک که فاز سلامت است ارجاع داده میشوند.»
او همچنین درباره فاز چهار«اخوان» نیز توضیح میدهد: «فاز ۴، فاز مرکزی و کتابخانه است و اقدامات فرهنگی و ورزشی در این فاز انجام میشود.»
به گفته قاسمی، در آخرین فاز که فاز پنجم است ۳۱۲ نفر ظرفیت دارد و دارای کارگاه حرفهآموزی برای معتادان است تا افراد به آموزش مهارتی میشوند و بتوانند پس از ترخیص از این مرکز دوباره یک زندگی و کار جدید را شروع کنند.
مجتبی دشتی، نماینده کلینیک مددکاری اجتماعی همپا نیز که در کمپ«اخوان» حضور دارد، درباره اجرای طرح مدیریت مورد برای معتادان بهبودیافته میگوید: «این طرح از آذر ۹۷ شروع شده است. مدیریت مورد طرحی است که از سوی بهزیستی برای مراقبتهای پس از خروج معتادان بهبودیافته در دست اجراست. در فاز اول ۲۰۰ پرونده از کسانی که حضور دارند انتخاب شده است. ابتدا پروندهها بررسی میشود، سپس مصاحبه اولیه با معتادان انجام میشود و فرمهایی در اختیار آنها قرار میگیرد که حاوی مشخصات فردی، سوابق مصرف، آدرس و شماره تلفن آنها است.»
او میگوید:«فاز دوم که بعد از مصاحبه انجام میشود، بازدید از منزل است. از منزلی که آدرس آن را در فرمها درج کردهاند بازدید میکنیم. اطلاعاتی که فرد به ما داده مقایسه میشود. در بازدیدهایی که انجام میشود، فعالیت اجتماعی و اقتصادی خانواده بررسی میشود که آیا فرد میتواند به خانواده بازگردد یا نه. در واقع در بازدیدهایی که انجام میشود مددکار به این نتیجه میرسد که فرد میتواند به خانواده بازگردد یا نمیتواند. خانواده معتادانی که در شهرستان هستند نیز بررسی میشود.»
دشتی ادامه میدهد: «اکنون فرایند مصاحبه در«اخوان» در حال انجام است. راستی آزمایی نیز در این فرایند انجام میشود و ترخیص در ۲۸ شهریور ماه انجام خواهد شد. قبل از اینکه معتادان ترخیص شوند مصاحبه و بازدید از منزل انجام میشود. بعد از ترخیص مراقبتهای پس از خروج در چهار حوزه انجام میشود. یکی از این موارد اشتغال است، اگر فرد اشتغال یا مهارتی نداشته باشد به مراکز ویژهای از طریق مددکاران به موسسات فنی و حرفهای جهت آموزش معرفی میشود. همچنین موضوع سرپناه آنها نیز مد نظر قرار میگیرد. برخی از بهبودیافتگان خانواده و محل اسکان ندارند که به مراکز بین راهی بهزیستی ارجاع داده میشوند. راستی آزمایی لازم انجام میشود.»
گزارش از آسیه اسحاقی
ارسال دیدگاه