یک جامعه شناس فرهنگی در گفت‌و‌گو با پانا پاسخ داد:

نسل جدید از ریشه‌های کهن جشن چهارشنبه‌سوری چه می‌داند؟

ملارد(پانا) - در سال‌های اخیر چهارشنبه‌سوری با حرکت به سوی خشونت، تحریف و استحاله شده‌ و از اصالت خود، فاصله گرفته است و شکل و شمایلی کارناوالی پیدا کرده که در آن جوانان خود را رها و آزاد از هر قید و بند می پندارند.

کد مطلب: ۱۱۷۰۵۵۲
لینک کوتاه کپی شد
نسل جدید از ریشه‌های کهن جشن چهارشنبه‌سوری چه می‌داند؟

عبدالهادی میرزائی، مدرس، دانشجوی دکترای جامعه‌‎شناسی فرهنگی دانشگاه گیلان و نویسنده کتاب‌شناسی «علم، زندگی و کارنامه، خیر مدرسه‎‌ساز حمداله غضنفری و زندگی و کارنامه خیر مدرسه‌ساز رضا نظری» در مورد فلسفه وجودی چهارشنبه‌سوری و سیر تکوینی آن از گذشته تاکنون به پانا گفت: «چهارشنبه‌سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که از غروب آخرین سه‌شنبه ماه اسفند تا نیمه‌شب آخرین چهارشنبه سال با برافروختن دسته‌جمعی آتش و انجام برخی رفتارهای نمادین دیگر در فضای باز برگزار می‌شود.»

او افزود: «برخی از پژوهشگران، واژه‌ سور در ترکیب چهارشنبه‌سوری را به‌ معنای جشن و برخی دیگر آن را شکل دیگری از واژه‌ی سُرخ می‌دانند و آن را برگرفته از سرخی آتش و به عنوان نمادی از سرخی چهره و سلامتی فرد به حساب می‌آورند. در خصوص فلسفه‌ وجودی آن حرف و حدیث بسیار است. برخی آتش‌افروزی و پرش از روی آن را یادمان عبور سیاوش از آتش می‌دانند و برخی دیگر بر این باورند که چهارشنبه‌سوری به مناسبت بزرگداشت یاد قیام مختار ثقفی به خون‌خواهی حسین‌بن‌علی در سال ۶۶ هجری در کوفه بوده ‌است. در تاریخ آمده است، ابومسلم خراسانی برای آغاز قیام خود در خراسان به پیروانش دستور داده ‌بود تا بر پشت بام‌هایشان آتش روشن کنند. به ‌گفته ابوریحان بیرونی نیز، هرمزد یکم، شاهنشاه ساسانی، دستور داده ‌بود در نوروز، مکان‌های مهم را با آتش پاکیزه کنند؛ زیرا معتقد بود عناصر ناسالم در هوا وجود دارند.»

در سال‌های اخیر چهارشنبه‌سوری با حرکت به سوی خشونت، تحریف و استحاله شده‌ و از اصالت خود، فاصله گرفته و شکل و شمایلی کارناوالی پیدا کرده که در آن جوانان خود را رها و آزاد از هر قید و بند می پندارند

او در مورد فلسفه این سنت دیرینه ادامه داد:«بررسی ریشه‌های غیرآیینی چهارشنبه‌سوری نیز برای خود حکایت‌های شیرین و حکمت‌آمیزی دارد که شنیدنش خالی از لطف نیست. از این نظرگاه برافروختن آتش و دور انداختن و شکستن کوزه‌های شکسته کاربردهای بهداشتی و خاصیت گندزدایی داشته و احتمالاً جزئی از برنامه‌های نظافت عمومی پیش از آغاز سال جدید بوده است. از دیگر آیین‌های بسیار رایج مرتبط با چهارشنبه‌سوری، به ویژه در آذربایجان قاعده و رسمی بوده است که از آن به شال سالاما (شال‌اندازی) نام می‌برند که به زیبایی هرچه تمام در شاهکار حیدربابای استاد شهریار منعکس شده است.»

میرزائی در مورد عدم اطلاع نوجوانان از فلسفه‌ این آیین زیبا و چرایی گرایش آنها به رفتارهای خطرناک و تولید حوادث جبران‌ناپذیر این روز، تشریح کرد: «نسل جدید ایران از آیین‌های این جشن شناخت چندانی ندارد. در سال‌های اخیر چهارشنبه‌سوری با حرکت به سوی خشونت، تحریف و استحاله شده‌ و از اصالت خود، فاصله گرفته و شکل و شمایلی کارناوالی پیدا کرده که در آن جوانان خود را رها و آزاد از هر قید و بند می پندارند.»

او گفت: «امروزه، استفاده از مواد محترقه و آتش‌زا که بعضاً دست‌ساز و خطرناک هستند، بسیار رایج شده و جایگزین آیین‌های کهن شده ‌است. در چند سال گذشته، این شب همواره دارای آمار آسیب‌دیدگی و گاهی دارای تلفات جانی بوده، برگزاری چهارشنبه‌سوری با آلودگی صوتی، آسیب به تابلوها و دیوارهای شهر و ایجاد فضایی خشونت‌آمیز و تنش‌زا همراه است، به‌طوری‌که برخی شهروندان از رفت‌وآمد در خیابان‌ها بیم دارند. همه‌ساله شهروندانی از ایران در اثر انفجارهای ناخوشایند مربوط به این جشن، کشته یا مصدوم می‌شوند.»

مصرف روزافزون تولیدات رسانه‌ای مَجازی غیرمُجاز

دانشجوی دکترای جامعه‌‎شناسی فرهنگی دانشگاه گیلان افزود: «علل و دلایل گوناگونی در کشیده شدن جوانان به ماجراجویی‎‌های جبران‌‎ناپذیر دخالت داشته است. با مصرف بی‌پروا و روزافزون تولیدات رسانه‌ای مَجازی غیرمُجاز، نوجوان خود را گرفتار راه و چاهی می‌کند که راه پس و پیشی برایش باقی نمی‏‌ماند. از یک سو، در نتیجه آموزه‌‎های فرا واقع‌گرایانه رسانه‎‌ای، به تعبیر ژان بودیار، او نیز خود را از رهگذر هم‌ذات‌پنداری با قهرمان‌های نامیرا و شکست‌ناپذیر فیلم‌های هالیودی، پیروز خط پایان زنجیره عریض و طویلی از معجزات بزرگ و بسیاری می‌‎بیند که هر روز از صبح تا شب در تلویزیون‌های داخلی و خارجی نمایش داده می‌شود.»

او بیان کرد: «با چنین اعتماد به نفس ناآگاهانه و دروغینی است که او خود را در دهان هر اژدهای هفت سری می‌اندازد. از سوی دیگر، شکاف فاحش میان واقعیت‌های سیاه‌نمایی‌‎شده، موجود و نامطلوب پیرامون کشور خود و قاب تصاویر پر از رنگ و لعابی که جعبه‎‌های جادویی حاکم بر جهان از کشورهای پیشرفته به نمایش می‌‎گذارند، او را در شرایط دشوار و از خود بیگانه‌‎ای قرار می‌دهد که او را از هویت و اعتماد به نفس ملی تهی می‌کند و توان تاب‌آوریش را به حداقل می‌‎رساند.»

ناکامی و پرخاشگری در میان نوجوانان

میرزایی در مورد اینکه چرا با وجود خطرات جانی، نوجوانان همچنان به پرخاشگری در این شب علاقه دارند، اینگونه پاسخ داد: «از نظر روان‎شناسان اجتماعی، ناکامی، آدمی را به سوی پرخاشگری سوق می‌‎دهد. در چین شرایطی است که نسل جدید و جوان ما با روحیه عاطفی غالبی که دارد، دست به تخلیه‌‎های هیجانی نابهنجاری می‌‎زند که در شکل و شمایلی اعتراضی ظهور و بروز پیدا می‌‎کند. ناهم‌خوانی امکانات و انتظارات، در دهه دوم زندگی پرفراز و نشیب، آنان را به شخصیت‌های میان تهیِ از این جا رانده و از آن جا مانده‌ای مبدل می‌سازد که گاهی راه رفتن خودشان را نیز از یاد می‌برند. دافعه‌ بالای نظام آموزشی کنکور ‎زده و دور از نیازهای واقعی زندگی روزمره به راحتی او را در سیاه‌چاله‌ جاذبه‌های دور از واقعیتی می‌‎اندازد که صنایع فرهنگی و نهادهای سرگرمی غربی برساخته و به نمایش گذاشته‌اند.»

او همچنین در مورد اینکه کدام سازمان یا نهاد در انتقال مفاهیم و ارزش‌ها به دانش‌آموزان کوتاهی کرده که نوجوانان این سنت و فلسفه‌اش را نمی‌شناسند و اصلا منشأ نامگذاری آن را نمی‌دانند، اضافه کرد: «نهادها یا سازمان‌هایی که در خصوص انتقال مفاهیم و ارزش‎های سنتی مثبت و مؤثری مانند مراسم عید نوروز کم گذاشتند، از نقطه‎‌نظر صاحب‌نظران علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی پنج نهاد هستند که در طول تاریخ حیات اجتماعی نوع بشر همیشه و همه جا حضور پررنگ و اجتناب ناپذیری داشته‌اند. این نهادها خانواده، دین، سیاست، اقتصاد و آموزش هستند.»

غلبه ارزش‎های مادی و فراموشی باورهای معنوی

این جامعه شناس تاکید کرد:«از آن‌جایی که صنعتی ‎شدن و شهرنشینی روزافزون، از ارزش سرمایه اجتماعی نهاد بزرگ و تعیین کننده جامعه انسانی یعنی خانواده کاست و کارش به فروپاشی بنیان خانواده در غرب انجامید و در اثر غلبه ارزش‎های مادی و فراموشی باورهای معنوی، نهاد اقتصاد، نهاد آموزش را که باید رهایی‌‎بخش باشد، از رهگذر تجاری‌‎سازی دانش و کالایی‎‌شدن علم به سمت و سویی برد که به تعبیر کارشناسی و موشکافانه محسن حاجی میرزایی، آموزش و فرهنگ ما به گروگان مافیای کنکور درآمد. از این رهگذر است که از نیروهای انسانی جوان و جویایِ نامِ نظام آموزشی کنکورزده‌‎ای که در آن دانش، تجاری شده و به علم به چشم کالا نگریسته می‌‎شود، نمی‌‎توان انتظاری بیش از این داشت که از فلسفه وجودی و سیر تکوینی آداب و سنن شرقی دیرپا و معنادار خود آگاه باشد و به نگاه و نگرشی انتقادی و کارکردگرایانه به چهارشنبه‌سوری نظر بیندازد.»

خبرنگار: سحر شیخی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار