در گفتوگو با پانا- بخش اول
ذوعلم: سازمان پژوهش و برنامهریزی برای بهروز شدن به بازسازی درونی نیازمند است
کتاب مدیریت سبک زندگی پایه دوازدهم در بسیاری از مدارس جدی گرفته نمیشود
تهران (پانا) - رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی ضمن تاکید بر ضرورت به روزرسانی این سازمان می گوید که برای رسیدن به چنین هدفی، انجام یک بازسازی درونی در سازمان پژوهش و برنامهریزی ضروری است.
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی از مهمترین زیرمجموعههای وزارت آموزش و پرورش در ارتباط با تعلیم و تربیت دانشآموزان است. به نوعی یک مغز که قرار است راهبر اعمال آموزشی باشد. این سازمان اکنون با مسائل مهمی دستوپنجه نرم میکند. از مسائل مرتبط با چاپ کتاب، تا تحول در برنامهریزیهای آموزشی، تا مهارتمحور کردن آموزش و تغییر دادن روند متمرکز چاپ کتب. علی ذوعلم، رئیس این سازمان که پیشتر به خبرگزاری پانا آمده بود، درباره همین مسائل گفتوگو کرده است که آن را میخوانید:
سازمان پژوهش و برنامهریزی سازمان بهروزی است یا اینکه تغییر در سطح جامعه سریعتر از تغییر در آموزش و پرورش است؟ در واقع، میخواهم بپرسم سازمان قابلیت تطبیق با شرایط و مسائل روز جامعه را دارد؟
بهروز شدن در سازمان پژوهش ابعاد مختلفی دارد که یک بعد آن درک تحولات و نیازهای روز جامعه، مدرسه و خانوادههاست.
یک بعد دیگر این است که سازمان پژوهش بتواند در سطح جهان و در سطح جهان اسلام آوردهای برای دیگران داشته باشد. سازمان خوشبختانه در این حوزه فعال است و مرجعیت نسبی بین نهادهای تعلیم و تربیت کشورهای منطقه و جهان اسلام پیدا کرده است. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در چند سال گذشته برای کشورهای منطقه و جهان اسلام الهامبخش بوده است. البته این برای ما کافی نیست و ما باید بر اساس نگاه تمدنسازی در کل جهان نیز حرفهایی برای گفتن داشته باشیم. در کنار اینها برای به روز شدن در سازمان پژوهش به یک اصلاح ساختاری نیاز داشتیم که در شش ماه گذشته با کمک کارشناسان این حوزه اصلاح را آغاز کردهایم.
سازمان پژوهش و برنامهریزی برای به روز شدن به یک بازسازی درونی نیازمند است تا پیشتاز تحول در آموزش و پرورش باشد. تحول بنیادین در آموزش و پرورش باید از طریق تحول در سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی به دست آید. این تحول باید در ابعاد مختلف مانند تحول در فرایندها و تحول در فرهنگ سازمانی انجام شود. ما در سازمان پژوهش به یک فرهنگ سازمانی برونگرا، مشارکت پذیر، نقدپذیر و در عین حال ریشه دار و اصیل نیاز داریم..
در صحبتهایتان به اصلاحات ساختاری در سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی اشاره کردید. این اصلاح ساختار قرار است چه تغییری در سازمان به وجود بیاورد؟
در وهله اول این اصلاحات، ۱۱ حوزه تربیت و یادگیری که در برنامه درسی ملی آمده است، استقلال پیدا کرد و انسجام و یکپارچگی در آنها ایجاد شد. به طور مثال قبلا در حوزه آموزش فنی و حرفهای و نظری تفاوت وجود داشت و آنها نمیتوانستند یک رویکرد را دنبال کنند و بین حوزه عمل و نظر یک شکاف ایجاد میشد با اصلاح ساختاری این مشکل حل میشود.
مورد بعدی توجه به کلیت مدرسه است. با استقرار دفاتر طراحی و تولید بستههای آموزشی این ظرفیت کارشناسی به وجود آمده است که بتوانیم کلیت مدرسه را مورد توجه قرار دهیم. مورد بعدی جامعیت در اهداف و جهتگیریهای نظری عملی و اخلاقی است که این را هم بر اساس دنبال خواهیم کرد. تا الان همان تیمی که برنامهریزی درسی را انجام میداد کار تولید و نظارت بر اعتبارسنجی را نیز انجام میداد. در ساختار جدید این دو از هم جدا و مرتبط تعریف شده است. این جدا شدن میتواند نظارت و دقت در تولید سیدی آموزشی را افزایش دهد. ما باید به نقطهای برسیم که جهتگیری کتابهای درسی با یکدیگر همسو باشند و این طور نباشد که در یک درس یک نگاه به دانش آموز منتقل کنیم و در درس دیگر نگاه متفاوتی را به آن ارائه دهیم. نکته مثبت دیگر در ساختار جدید سازمان پژوهش و برنامهریزی مشارکت بخش غیردولتی در تولید بستههای یادگیری است ما قبل از این در این حوزه شفاف و روان عمل نکرده بودیم.
با اصلاح ساختاری که در سازمان پژوهش و برنامهریزی اتفاق افتاد زمینه برای کاربردی شدن و به سمت مهارتمحوری شدن دروس فراهم شده است. آموزشهای فنی و حرفهای و نگاه به کار و تلاش صرفاً از پایه دهم شروع میشود اما باید از پیش دبستانی به آن توجه شود. البته کتاب درسی برای مهارتآموزی به تنهایی موثر نیست و ما باید زمینه را برای آموزش مهارت به معلمان و محیطی برای کار یدی و عملی دانشآموزان فراهم کنیم.
گاهی اوقات بین نظر معلمان و برنامه آموزشی و کتاب فاصله میافتد. یعنی معلم نپذیرفته است که چرا کتاب به این شکل است و چرا برنامه درسی به این شکل است.
این مساله از طریق آموزش معلمان رفع میشود. معمولا برای کتابهای جدیدالتالیف دوره آموزش برای معلمان گذاشته میشود اما پویایی تربیتی ایجاب میکند معلمان به هر کتاب آموزشی که منتشر میشود نقد وارد کنند. این نقد به هیچ وجه مانع کار نمیشود و بعد از گفتوگو و رفتوبرگشتهای بسیار معلوم میشود که این کتاب درسی باید تألیف شود و مبنای ارزشیابی دانشآموزان قرار گیرد. سعی ما بر این است که کتابهای درسی از معلمان باشد نه برای معلمان. امروز هم در آخر بعضی از کتابهای درسی نام معلمانی که در اعتباربخشی معلمان نقش داشتهاند، آمده است. مشکل اصلی ما این است که بعضی از عناوین مهم درسی به دلیل آن که در چرخه ارزشیابی کنکور قرار ندارند به آنها اهمیت داده نمیشود. گاهی خانوادهها و مدیران مدارس مایلاند که دانشآموزان دروسی را که در کنکور مهم است را بخوانند.
به طور مثال در کتاب مدیریت سبک زندگی که در پایه دوازدهم وارد چرخه آموزشی شده است بررسی اجمالی ما نشان میدهد این کتاب در بسیاری از مدارس جدی گرفته نمیشود. نه دبیر آموزشی خوب برای ارائه وجود داشته است و نه انگیزهای از سوی دانشآموزان برای مطالعه کتاب وجود دارد. البته بعضی از مدارس استقبال کردند اما هنوز خیلی کار دارد تا به آن نقطه ایدآل برسیم و این کتابهای به عنوان کتابهای جدی دانشآموزان در حوزههای معنوی و تربیتی تبدیل شود. البته با اجرای طرح بوم (برنامه ویژه مدرسه) به دنبال حل این مشکل هستیم.
قابلیت اجرای کامل همین طرح بوم در همه مدارس وجود دارد؟
این طرح بسیار خوب و تاثیرگذار است و فرصت مناسبی برای ایجاد پویایی در نظام آموزشی را فراهم کرده است. اما باید بر روی آن کار شود تا در همه مدارس ما جا بیفتد. هنوز فرهنگ و پذیرش توانمندیهای این طرح در مدارس ما وجود ندارد. طراحی دو ساعت برنامه درسی برای هر کلاس در پایههای دوره دوم ابتدایی و متوسطه اول بدون کتاب و برنامه مشخص، کار بسیار سختی است و باید به معلمان و مدیران در این باره آموزش داده شود.
فکر میکنید روزی این اعتماد برای سپردن تالیف کتابها یا انتخاب آموزش به مدارس به وجود بیاید؟
بر اساس اسناد تحولی در سازمان پژوهش باید به تولید استانداردها و طراحی مفاهیم و نقشه راه بپردازیم و باقی مجموعهها بستههای آموزشی تولید کنند. امروز مدارس و پژوهشگاههایی با ایدههای نو وجود دارند که میتوانند برای تولید محتوای آموزشی و یادگیری به ما کمک کنند. وضع مطلوب برای ما این است که بتوانیم در حوزه تعلیم و تربیت استانداردها را تعریف کنیم و مجموعههای توانمندی که در این حوزه فعال هستند بر اساس همین استانداردها بستههای آموزشی جدید به ما تحویل دهند. امروز مدارس ما باید خود به میدان بیایند. البته نباید از آنها توقعی داشت. امروز در واقعیت آموزش و پرورش، کتاب درسی تکیهگاه معلم است و اگر اول مهر کتاب به مدرسه نرسد معلم احساس خلاء میکند و نمیداند بر اساس چه نقشه و راهی کلاس درس را اداره کند. اینکه معلم بدون کتاب کلاس درس را اداره کند و به دانشآموزان آموزش دهد و وضع مطلوب ما است اما ما با این نقطه فاصله بسیاری داریم.
در تولید بستههای یادگیری توسط بخشهای بیرونی منظورتان این است که تکثر را میپذیرید؟
آنها بستههای آموزشی خود را ارائه میدهند و ما از بین آنها انتخاب میکنیم. البته در بعضی از حوزهها این تکثر را قبول میکنیم. مثلا در بحث چندتالیفی که در اسناد تحولی آمده است، میتوان این تکثر را قبول کرد. البته این به استانداردها و میزان تحقق آن بستگی دارد تا ارزشیابی ما بر اساس همین تحقق استانداردها باشد.
ارسال دیدگاه