روایت یک دانشآموزخبرنگار از دیدار دانشآموزان با رهبر انقلاب اسلامی؛
شوقِ وصال
تهران (پانا) - بهمناسبت فرارسیدن روز دانشآموز، جمع کثیری از دانشآموزان و دانشجویان صبح روز شنبه 12 آبان در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
یازدهم آبانماه ۱۴۰۳، دانشآموزان و دانشجویان برتر در حوزهها و تشکلهای مختلف عازم مصلی امام خمینی(ره) شده بودند. من هم بودم، زیارت اولی نبودم چون این اولین باری نبود که عازم این دیدار میشدم. وقتی که وارد مصلی شدم تقریبا ساعت دو بعدازظهر بود، میتوان گفت که هنوز مصلی خالی از جمعیت بود. دانشآموزان و دانشجویان از شهرهای دور و نزدیک برای دیدار با مقام معظم رهبری عازم تهران شده بودند. هر ساعتی که میگذشت اتوبوسهای مملو از جمعیت وارد مصلی میشدند. ما داخل مصلی دو غرفه پانا در بخش آقایان و خانمها راه انداخته بودیم تا در کنار این فضای معنوی دانشآموزان را با رسانه آشنا و علاقهمندان به حوزه خبرنگاری را هم وارد این وادی کنیم.
ساعت حدود ۵ بعدازظهر بود، زمزمههای ورود حضور وزیر آموزش و پرورش به گوش میرسید، درست شنیدم و بلافاصله دیدم که وزیر آموزش و پرورش به جمع ما آمد؛ هنگام نماز مغرب و عشاء بود، نماز جماعت برپا شد و پس از اقامه نماز، پای صحبتهای وزیر آموزش و پرورش نشستیم. پس از صحبتهای وزیر، تعدادی از دانشآموزان دختر و پسر از دغدغهها و مشکلات خودشان گفتند و مطالباتی از وزیر داشتند. در تمام صحبتهای علیرضا کاظمی این جمله ایشان خیلی به دلم نشست که «شما دانشآموزان با فعالیتهای خودتان میتوانید اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران را به رخ جهان بکشید». در واقع ایشان با بیان این سخن سرنوشت کشور را در دستان جوانان و نوجوانان دانست. صحبتهای وزیر آموزش و پرورش که تمام شد، دانشآموزان دور وزیر حلقه زدند و عکس یادگاری گرفتند.
ساعت هشت شب شده بود، هنوز به تعداد استانهایی که میآمدند اضافه میشد، از بلندگو اعلام شد که مهمان ویژه داریم؛ بدو بدو خودم را دوباره به سالن اجتماعات رساندم، سردا علی فدوی جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حاج حسین یکتا و مجتبی باستان رئیس سازمان بسیج دانشآموزی، محمدحسین پورثانی معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش و دیگر مسئولان همگی در مصلی حضور پیدا کردند. پس از سخنرانی سردار فدوی و روایتگری حاجحسین یکتا، همه دانشآموزان را به شنیدن یک صدای بینظیر از مداحی یک دانشآموز دعوت کردند.
کم کم چراغها را خاموش کردند تا همه بتوانند استراحت کنند، اما با آن هیجانی که در درون آنها مشاهده میکردم مطمئن بودم که آن شب نمیخوابند و همین هم شد. من به همراه دیگر بچههای خبرنگار مشغول تهیه و تنظیم خبرها بودم. ساعت حدود دو شب شده بود و من و تعدادی زیادی از دختران هنوز بیدار بودیم. البته همهمهای در آن سالن حکمفرما بود که اجازه خوابیدن به کسی نمیداد. حق هم داشتند، این همه راه را با اتوبوس طی کرده بودند تا آقا را از نزدیک ببینند. مرتب داشتم این سوال را با خودم مرور میکردم «منشأ این شور و شوق در بچهها چیست، این هیجان آنها از کجا سرچشمه میگرفت؟» نهایتا من هم خوابیدم، اما فقط یک ساعت و بلافاصله برای نماز صبح بیدار شدم.
حوالی ساعت ۷ صبح روز شنبه ۱۲ آبان بود که وارد حسینیه امام خمینی شدیم. جمعیت بسیار زیادی از دانشآموزان و دانشجویان داخل حسینیه بودند، من قبلا هم آمده بودم و همه مراحل بازرسی تا ورود به حسینیه را بلد بودم. جایی را پیدا کردم و نشستم، اما به قدری فشار جمعیت زیاد بود که بچهها روی پای همدیگر مینشستند، همه مدل سختی را دوست داشتند تجربه کنند تا وارد حسینیه شوند و آقا را از نزدیک ببینند.
مستقر شدیم و دقایقی منتظر ماندیم و شعار میدادیم که ناگهان، پردهها کنار رفت و رهبر معظم انقلاب اسلامی وارد شدند. تمام دانشآموزان و دانشجویان روی پاهای خود ایستادند و با شوری حیدری از رهبرمان استقبال کردند. در ادامه یک دانشآموز، یک دانشجوی ایرانی و یک دانشجوی لبنانی به نمایندگی از اتباع، در محضر رهبر عزیزمان به سخنرانی پرداختند، تکبیرهای مکرر حاضران این دیدار، فضا را پُر از حسوحالی حماسی کرده بود.
سخنرانی رهبرمان آغاز شد، همه سکوت کردند و به صحبتهای مقام معظم رهبری گوش فرا دادند. حضرت آیتالله خامنهای در دیدار با دانشآموزان و دانشجویان فرمودند «ملت ایران توانسته آمریکا را عقب بنشاند و تضعیف کند روز به روز این موفقیت در مبارزه با استکبار شدت پیدا خواهد کرد. ایران در مقابله با استکبار جهانی هیچگونه کوتاهی نخواهد کرد این کار صرفاً انتقام نیست، یک مقابله منطقی منطبق با اخلاق و شرع و قوانین بینالمللی است.»
همینطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی سخن میگفتند، من هجوم جمعیت به سمت جلو را میدیدم، صدایی کنار خودم شنیدم، سرم را برگرداندم و دیدم یکی از دانشآموزان را که اشک میریخت. اشک شوق بود، شوقی که از این وصال حاصل شده بود.
صحبتهای رهبری با گفتن این جمله که امروز برای من روز خیلی خوبی بود به پایان رسید و حسینیه را ترک کردند؛ دانشآموزان و دانشجویان نیز همچنان با تکبیرهای مکرر به کل حسینیه رنگوبوی دیگری بخشیده بودند. با اینکه حضرت آیتالله خامنهای نیز رفته بودند اما همچنان دانشآموزان و دانشجویان به تکبیر گفتن خود ادامه میدانند، رسانهها نیز این فرصت را غنیمت شمردند و از تک تک لحظاتی که در آنجا خلق میشد عکس میگرفتند. بعضی از کسانی که از استانهای دیگر آمده بودند لباسهای زیبای محلی خود را در این دیدار پوشیده بودند و سوژه عکاسها شدند.
پس از اقامه نماز جماعت ظهر به خانه بازگشتم و تمام صحبتهای رهبری را در ذهن خود مرور میکردم و خیلی خوشحالم که این دیدار به یکی از شیرینترین و زیباترین خاطرات زندگیام تبدیل شد.
ارسال دیدگاه